مصطفی تاجزاده؛ چینی بندزنِ تازهی رژیم، در رابطه با رخدادِ دی ماه ۹۶
دُرافشانیهای مصطفی تاجزاده، چینی بندزنِ تازهی رژیم، در رابطه با رخدادِ دی ماه ۹۶ (*)
ز اشک و آهِ مردم بوی خون آیدکه آهن را
دهی گر آب و آتش، دشتهی فولاد می سازد
- صحبتهایی از این دست از جانب یکی از اصلاحطلبان، قبل از هرچیز نشان از شکافی بسیار عمیق در بین جناجهای رژیم دارد که حالا با خیزشِ مردمی و بویژه پس از رخدادِ تکینه و تعیینکنندهی دیماهِ ۹۶ که در نوع خود از ویژگیهای بسیار والای آگاهی برخوردار بود و مقطعی است بسیار نوین درتاریخ کشور ما – که در آن ایران تصمیم خود را گرفت – حالا هردو جناح را به یک سخنگو تبدیل کرده است تا نقش یک چینیبندزن را بازی کند و مردم را زیر ماسکِ “حق اعتراض مردم” با نظام استبدادی به عبث یکی نگاه دارد.
تاجزاده:
“ما یک جامعهی متکثر مثل هرکشور دموکراتیک هستیم. نظامِ ما جمهوری اسلامی است، ما یک نظام استبدادی نیستیم”.
در کشوری که رئیس جمهورش، ثبت در سردرِ قانون اساسیِ اسلامی، می بایست “مرد، مسلمان و شیعهی اثنی عشر” باشد، یعنی همهی زنان، همهی مسلمانان غیر شیعه و اثنی عشر، همهی اقلیتهای دینی، همهی لائیکها و همهی بی دینها، و یعنی اکثریت جامعه در اقلیت واقع شدهاند و نقشی در تعیینِ سرنوشت کشور که از نژادها، ملیتها، زبانها، مذاهب و جنسیتهای گوناگون تشکیل شدهاست ندارند، نه فقط طنز که وقاحت است که جرأت سخن از دموکراسی و جمهوریت را به خود بدهیم؛ و مردم را احمق فرض کردن که پس از ۴۰ سال استبدادِ دینی بگوئیم ما نظامِ استبدادی نیستیم.
این حرف بیش از آن نخ نماست که التزامی باشد در سخن گفتن از آن. شما آقای تاجزاده مردم را احمق فرض می کنید که یعنی نمی دانند که اسلام و هر دین دیگری در تناقضِ کامل با جمهوریت است چرا که باید یک خدا را بپذیرد؛ کتابش را در بست بپذیرد؛ و در اسلام نبوت و امامت یعنی تبعیت کامل از پیامبر و امام است و جائی برای تعقل، تأمل، تفکر، مخالفت و مشاورت با هیچ کس را نمی گذارد و هرگونه مخالفت را کفر می شناسد. یا شما بی سواد هستید یا که ما را احمق فرض می فرمائید. شما حتی رفیق خودتان میر حسین موسوی را هم نتوانستهاید از قید حصر بیرون آورید آقای تاجزاده.
تاجزاده:
“همان قانون اساسی که ولایت فقیه رو در رأس این نظام قرار دادهاست و جامعه رو به تبعیت از اون می خونه، همون قانونِ اساسی حق اعتراض رو به شخص ولی فقیه و منصوبین و همهی نهادها دادهاست.”
آقای تاج زاده همین که شما این اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی پذیرفتهاید،یعنی که تمام قوانین دموکراسی را زیر پا گذاشتهاید. و اما در حوزهی حق اعتراض در قانون اساسی بله ظاهرن در برخی موارد حق با شماست. البت به استثناء “اگر و مگر”های قانون اساسی که اگر از کمترین اصل و فقه اسلام عدول شود غیرقانونی تلقی خواهد شد. و این “اگر” و “مگر”ها در سرتاسرِ مواردِ قانون اساسیِ اسلامی وجوددارد و عبارتهای به ظاهر دموکراتیک را مُثله می کند. بگذریم که در هیچ جای قانون اساسی حق اعتراض را به شخص ولی فقیه نداده است. در واژهی “ولی فقیه” تک اقتداری نهفته است که حرفِ اول و آخر را او می زند.
تاجزاده:
“بعد از فاجعهی ۱۸ تیر ۷۸ با نیروی انتظامی به این موافقت رسیدیم که جایی را پیش بینی کنیم بر ای برپاییِ اعتراضات اجتماعی..”… “امروز باید یک جای امنی با امکانات دولتی برای اعتراضات فراهم کنیم”
این است آقای تاجزاده دموکراسیِ شما که باید به اجازهی شما در جایی که شما تعیین می کنید مردم جمع بشوند واعتراض کنند. نیازی به تفسیر ندارد. باز یا شما سوادش را ندارید یا آن دیکتاتوریِ نهفته در تک تکِ هر اقتدارگری اجازه نمیدهد بیشتر از این نگاه کند که اعتراض اینجا و آنجا ندارد. این همان دموکراسی است با “مگر” و “اگر”ش که در قانون اساسی اسلامی طرح شده و به خیال خود به مردم اجازهی دمکراسی را فرموده است. مردم در یک جامعهی آزاد در هر نقطه و در هر زمان به هردلیلی میتوانند اعتراض کنند. و هر امری را از کوچکترین خواست صنفی تا بالاترین شعارِ واژگونیِ رژیم را حق دارند فریاد زنند بدون آنکه موتورهای انتظامی تظاهرات و آکسیونها را به خشونت کشند و با شلنگِ آب آنها را متفرق نمایند یا گاز اشکآور فضای دموکراتیک را پلیسی و نظامی کند و یا با گلوله خونشان را بریزند.
تاجزاده:
“ما سندیکا نداریم که بتوانند در آن از حقوق خود استفاده کنند”
آقای تاجرزاده چرا نمیگوئیدکه نمایندگان سندیکاها را از فعالیت بازداشتهاند، دستگیر و زندانی کردهاند، چرا نمیگوئید که سندیکاها را از دست افراد تشکیل دهنده خارج کردهاند و نیروهای سرکوبگر آنها را در دست گرفتهاند؟
تاجزاده:
“کسانی که دل بستهاند به سخنان ترامپ ببینید چه تهدیدهایی ایران و ایرانی را میتواند تهدید کند.”
در مورد خیزشهای تونس و وضعیت سوریه و افغانستان و عراق شما را رجوع میدهم به مطلبِ مخملباف در رادیو زمانه:
(https://www.radiozamaneh.com/377020).
اما سخن در مورد اینکه ترامپ میتواند ایران را صحنهی میدانهایی چون کشورهای نامبرده کند، مانند همیشه تنها سلاحی است از جانب اقتدارگران تا مردم را به هراس افکنند بیآنکه حرفی بزنند از اینکه یکی از عوامل اغلب تمامِ این مصیبتها در خاورمیانه حکومتِ اسلامیِ ایران بوده است و بیآنکه بر این نکتهی اساسی و اولیه تکیه کند که اگر ایران حکومتی دموکراتیک داشته باشد یا دستهایی آن بالا برای حفظ خود امکانات چنین فاجعههایی را بوجود نیاورند، کشور ایران هیچگاه تبدیل نه به سوریه و نه به عراق و نه به افغانستان خواهد شد و نه چشم به پشتیبانیِ ترامپ مانند هوادارانِ سلطنت موس موس میکنند. آنها میدانند فقط تکیه بر نیروی خود است که میتواند ایرانی مستقل و آزاد بوجود آورد.
تاجزاده:
“هدف رسانهی انگلیسی ناامید کردن مردم از هرگونه اصلاح درونی است و راه باز کردن برای اینکه جامعهی ما تک صدایی بشود”
روشن است که کشورهای غربی در دنیا و هم رسانههای آنها اهداف منفعت طلبانهی خود را دارند و باد به هرطرف بوزد به آن سو خواهند رفت، اما آقای تاجزاده آیا فکر می کنید واقعن مردم ما امیدی به اصلاح از جانب شما دارند؟ آنها حرفهای خود را در خیابان زدند. بدون اینکه کسی به آنها دیکته کند، یا در پی یک ایدئولوژی خاصی باشند، یا چشم داشت به پشتیبانیِ یک نیرویِ خارجی داشته باشند. حتی یک خواستِ اقتصادی در رخدادِ دیماه مطرح نکردند. معنایش این است که میدانند شما کننده نیستید و نوکِ حملهی خود را به آن منبعی دست گذاشتند که عاملِ همهی این مصیبتهاست یعنی مردم آنقدر سیاسی شدهاند که دیگر به خواستهای صرفن صنفی دل نبندند. آنها یک شعار مذهبی ندادند. معنایش اینست که اسلام را نمی خواهند زیرا فهمیدهاند بعد از ۴۰ سال حکومت اسلامی فقط استبداد و مرگ و اعدام و تبعیض و ستم و حقارت و تجاوز به کرامت و فساد و اختلاس و پولشوئی و دزدی برپا داشته است. آنها شعار ننگ بر دیکتاتور دادند یعنی هیچ دیکتاتوری چه دینی، چه سلطنتی، چه دیکتاتوری هرمکتب دیگری را نمیخواهند.
و آیا فکر میکنید که کشور ایران چند صدائی است و یا نه تک صدائی؟ یا این حرفها را میزنید که شاید همان رسانهها حرفهای شما را در دنیا پخش کنند و این توهم بر آنها مشتبه شود که ایران یک کشور چند صدایی است و رسانهها درکشور ما هرچه بخواهند میگویند و هرکس را که بخواهند انتخاب میکنند، و ولی فقیه فقط یک لولو سرخرمن است و مردم هم تخم خر خوردهاند که جان خود را زیر پا گذاشته و خود را در مقابل گلولههای شما میاندازند.
تاجزاده:
“مردم از خشونت خودداری کنند”
شما آقای تاجزاده تنها زمانی حق دارید از خشونت سخن بگوئید که اعدام را لغو کنید، که زندانها را از زندانیان خالی کنید، که احکام وحشیانهی قصاص را محکوم کنید، که کودکان کار، آنها که توی قبر می خوابند، آنها که کوله می برند، آنها، مردان ۹۰ ساله ای که دختران ۹ ساله را به خانه می کنند، قانون ۴ زن و صدها صیغه و قبل از هرچیز قانون “ولی فقیه” که در درون خود همهی این خشونتها را دارد محکوم و لغو نمائید. به مدرسین و متفکرین جامعه جای خودشان را بدهید، به وضعیت حاشیه نشینان رسیدگی کنید، کارگران صنعتی، کشاورزی، معدن و دریائی را دریابید، دزدی و اختلاس و فساد و اقتصادِ بیمارِ رانتی را با بهره گیری از مغزهای ما که در دنیا پخش هستند متوقف سازید. اعتراف به خودکشی شدگان، اعدام شدگان، ناحق دستگیر شدگان نمائید. مسئولین این همه وانفسائی را دادگاهی کنید. نیروهای نظامیِ چند شاخه را از مفاسد پاک و مردمی و یک دست سازید.
دیگر چه بگویم. تمام شدنی نیست. به هرجا که دست بگذاری از آن خون و زجه میبارد. هیچ طبقه و قشری به جز خانوادهی هزار شاخهی اقتدارگرای حکومت مستبدانهی اسلامی از این وضعیت بهره نمیبرند. شما زمانی اجازه دارید از خشونت حرف بزنید که بخواهید حجاب آزاد باشد. که نوع و شیوهی زندگی هرکس به خودش مربوط باشد. آزادی جنسیتی را بخواهید. ناهیان از منکر را به کنجِ خانههایشان بفرستید. آزادی بیان بیحد و مرز را بخواهید، آزادیِ بدون شرط مطبوعات را بخواهید. قوانین نصفه کردن زنان را دگرگون بخواهید. بهداشت رایگان برای همهی مردم بخواهید. تأمین اجتماعی برای سالخوردگان، معلولین، بیماران، یتیمان بخواهید.
آقای تاجزاده شما فقط آمدهاید همان تارهای نخنمای پوسیده، سست و ناپایدار را که دیگر کاملن گسسته شدهاند به هم وصل کنید. خیالی باطل است. نه دزدها و فریبکارانِ قرنها تحجر را میتوانید با هم یکی کنید و نه مردمی را که ۴۰ سال این دزدها را در هر بوتهای به آزمایش گذاشتهاند دیگر میتوانید خام نمائید.
امیدوارم شما هم ناچار نشوید پلاس خود را جمع کنید و پنهانی پا به فرار به گذارید.
(*) https://www.aparat.com/v/1m7u0
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
مهین میلانی: روزنامهنگار آزاد، نویسنده، مترجم، عکاس، گرافیست و فارغالتحصیل روزنامهنگاری و جامعهشناسی از تهران و پاریس است. در ایران با روزنامههای آدینه و دنیای سخن، جامعهی سالم، ادبیات اقلیت، شرق، و…فعالیت داشته است. در فرانسه با روزنامههای فرانسوار و لوپوان. در کانادا با نشریات لووار، جرجیا استریت، کامان گرانت، نورت شور، میراکل، شهروند بیسی، رادیو زمانه و بسیاری نشریات دیگر.
کتاب “کنسرت در پایان زمستان” از اسماعیل کاداره نویسندهای که بعد در سال ۲۰۰۵ برندهی ادبی “من بوکر پرایز” شد را از زبان فرانسه به فارسی در ایران ترجمه کرد و نشر مرکز آن را به چاپ رساند. صدها مقاله، گزارش، نقد ادبی و ترجمه به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه به چاپ رسانده است. با مجامع ادبی کانادایی و ایرانی در کانادا فعالیت های زیاد داشته و بارها برای داستان خوانی و شعر خوانی توسط آنها دعوت شده است. در سال ۲۰۰۴ به عنوان مدیر هنری فستیوال قصه خوانی ونکوور استخدام شد و چندین سال در فستیوالهای فیلم و جاز این شهر سمتهایی در بخش مطبوعات داشته است. در اولین فستیوال فیلم به زبان فارسی در ونکوور به عنوان یکی از قضات در داوری فیلمها شرکت داشت.
مهین میلانی کتاب “تهران کوه کمر شکن ” را در سال ۲۰۰۵ آغاز به نگارش کرد. نگارش آن متوقف شد تا سال ۲۰۰۹ و در سال ۲۰۱۰ اولین بار به چاپ رسید. این کتاب از طریق آن لاین به فروش میرود. به تازگی نشر زریاب افغانستان کتاب ” تهران کوه کمر شکن ” را منتشر ساخته است. مهین میلانی هم اکنون چندین مجموعهی داستان کوتاه، شعر و رمان در دست انتشار دارد.
عکاسی و گرافیک دو رشته ایست که بخشی از تحصیلات و فعالیت های حرفه ای مهین میلانی را به خود مشغول داشته و با نشریات گوناگون به عنوان طراح گرافیست و دیجیتال آرتیست و عکاس همکاری داشته است.
http://milanimahin.blogspot.ca/
http://vancouverbidar.blogspot.ca/
[email protected]