مهرورزی یک کانادایی انگیزهٔ اصلی من برای خدمت به مردم و جامعه شد
گفتوگوی شهرگان با شروین شهریاری نامزد شورای شهر نورت ونکوور
از فعالیتهای اجتماعی و انگیزههایتان برای رفتن به این سمت برایمان بگویید؟
شروین شهریاری: سال ۱۹۸۴ در همه جای ونکوور اتوبوسها اعتصاب بودند. من هم که نه ماشین داشتم و نه دوچرخه، برای رفتن به مرکز شهر hitch-hike میکردم. یک مرد غریبه من را سوار کرد و در راه از من پرسید که کجا درس میخوانم، یا کجا کار میکنم. من هم گفتم ۸ ماهه تازه آمدم کانادا و هنوز مدارکم کامل نیست و نه جایی به من کار میدن و نه توانستهام از کالج یا دانشگاهی پذیرش بگیرم. او کارت بیزنس خودش را به من داد و گفت بیا اداره من خیابان رابسن. فردای آن روز با مشکلات بسیار خودم را به اداره او رساندم. ناگهان دوزاری من افتاد که او رئیس بخش پذیرش داگلاس کالج بود. او با مهربانی کامل به من کمک کرد تا به این کالج پذیرفته بشوم و بعدها هم معرّف (reference) من شد و من توانستم در همان کتابخانه کالج اولین کار خود را پیدا کنم. آن موقع کار پیدا کردن خیلی سخت بود مخصوصاً برای کسی کهreference نداشت.
این مهربانی فرد کانادایی باعث شد که من همیشه به فکر خدمت به مردم و جامعه باشم.
سالها بعد در سال ۲۰۰۲ که از نظر شغلی جا افتادم، موقعیتی پیش آمد و عضو هیئت مدیره موزه و آرشیو نورتونکوور شدم. کلاً ۷ سال آنجا بودم و ۲ سال از آن را هم رئیس هیئت مدیره بودم. در یک جلسه نشسته بودیم و یک ناشر جا افتاده کتابهای تاریخی به نام Arcadia نیز در آن جلسه حضور داشت. من علاقمند بودم که کتابی در باره لانزدل (Lonsdale) و نقش آن در شکلگیری شهر نورتونکوور بنویسم. آنها قبول کردند و من اولین کتاب خود را در سال ۲۰۰۹ به چاپ رساندم. از این کتاب بسیار در روزنامههایی مثل «نورتشور نیوز» نقل و قول میشود و کتاب موفقی به حساب میآید.
در سال ۲۰۱۰، وارد هیئت مدیره کتابخانه نورتونکوور شدم و فقط یک سال بعد از آن، به عنوان رئیس هیئت مدیره انتخاب شدم و ۵ سال این سمت را داشتم. از کارهایی که در این دوره انجام دادیم جمع کردن کمک مالی (Fundraising) برای پروژههای ویژه بود. به طور مثال یکی از این پروژهها، سالن ساکت کتابخانه هست که ۵۰ تا Workstation دارد و بسیاری از افراد جامعه و به خصوص کسانی که شغل آزاد دارند و یا دانشجویان از آن بهرهبرداری میکنند. البته من اگر انتخاب بشوم درصدد هستم که با شورای شهر جدید کار کنم و ۲۰۰ عدد دیگر از این Workstationها را در Lower Lonsdale و Capilano Mall و قسمت شرق شهر ایجاد کنیم.
از خودتان، تخصصتان و خانوادهتان بگویید؟ چند سالتان بود که به ونکوور آمدید؟
ـ من ۱۷ ساله بودم که به کانادا آمدم. همان طور که گفتم ۲ سال در داگلاس کالج درس خواندم و بعد به SFU رفتم. لیسانس کامیپوتر و ریاضیات را گرفتم و مشغول کار شدم. با حمایت و Sponsorship کمپانی بعدها Executive MBA خود را از دانشگاه SFU گرفتم. ۲ سال است که بیشتر کارهای مدیریت پروژه و مدیریت ارشدی انجام میدهم. در کشورهای مختلف دنیا کارهای مشاورت و مدیریت انجام دادهام، از کره جنوبی تا هنککنگ تا دبی، تا آفریقای جنوبی، لندن، شیلی و بالاخره بیشتر شهرهای امریکا و کانادا. شاید ده سالی بود که همش در مسافرت کاری بودم.
در حال حاضر مدیر برنامهریزی و آنالیز در Translink هستم. در کالج لانگارا (Langara College) هم مدیریت درس میدهم.
من در ایران در مدرسه اندیشه درس میخواندم. چند روز قبل از بازگشایی مدارس موقعی که به کلاس سوم نظری میرفتم، به پدرم گفتم که؛ بابا! تو به برادر و خواهر من درس دادی ولی به من هنوز درس ندادی. پدرم هم که دبیر مشهوری بود گفت حالا روز اول با هم میریم مدرسه، ببینیم چکار میتونم بکنم. روز اول با هم رفتیم مدرسه و کلاس دوم من جبر بود. آقای دیلمغانیان که معلم خوب مثلثات ما بود، آمد تو کلاس و گفت که استاد شهریاری خواستند که این کلاس را درس بدهند و من باید کنار بروم. یکی از خاطرات خوب من همین بودن شاگرد پدرم بود؛ چون نه تنها به درس ریاضیات میپرداخت، بلکه هم چنین دانشآموزان را به ریاضیات علاقمند میکرد و تاریخ این که چگونه ریاضیات شکل گرفته را هم درس میداد. من در آن سال و سال بعدش و قبل از آمدن به کانادا ساعتهای بسیاری را با او سپری کردم. البته او بالاخره به کانادا هم آمد و قرار بود این جا بماند ولی به ایران عشق خاصی داشت و برگشت و سالهای آخر عمر خود را در ایران گذراند.
چه میزان در جامعه کانادایی فعال هستید و به عنوان یک مهاجر خودتان را مهمان میدانید یا فردی از جامعه کانادا که از گذشته و فرهنگ ایران متاثر است؟
ـ من بیشتر زندگی خود را در کانادا بودهام، این جا ازدواج کردم و دخترم هم اینجا بدنیا آمده. کانادا و بخصوص ونکوور را خیلی خیلی دوست دارم و معتقدم که فرهنگ بزرگ ایرانی خیلی میتواند سهمی در غنیسازی فرهنگ کانادا که مجموعهای از فرهنگ ماست داشته باشد. در این زمینه کارهایی شده و کارهایی بسیاری در پیش است. من معتقدم که در نورتونکوور خیلی در این زمینه هنوز میشود کار و فعالیت کرد.
نامزدیتان برای شورای شهر چه مراحلی را پشت سر گذاشت؟
ـ اولین قدم را شاید آقای گای هیوود که از افراد سرشناس این جامعه میباشد، چند بار در شورای شهر بوده و اسم یک پارک هم (Heywood Park) به نام اجداد او میباشد، از من خواست که به میدان بیایم. من چون دو جا کار میکردم اول جواب منفی دادم ولی بالاخره راضی شدم و شاید خودم هم این علاقه را داشتم چون میدیدم که شاید آمادگی این کار را داشته باشم. ابتدا خیلی سخت بود چون اصلاً تجربه انتخابات نداشتم و نمیدانستم که مراحل این کار چیست. کمکم دوستان به کمک من آمدند. اول شاید همسر من هما بود که مرا تشویق کرد. بعد Stephen Smith که مدیر کنونی کتابخانه است و رئیس کمپین انتخاباتی من شد و الان هم تاییدیهها و Endorsementهای زیادی از افراد با سابقه مثل Pam Bookham که ۴ ترم عضو شورای شهر (Councillor) بوده گفته که برای او من در بالای لیست کاندیداهای جدید هستم و آماده این کار از روز اول خواهم بود.
در انتخاب برای شورای شهر چه میزان متکی به آرای شهروندان نورت ونکوور هستید و چه میزان بر روی آرای جامعه ایرانی حساب باز کردهاید؟
ـ تا به حال من از طرف بسیاری از شهروندان «غیرایرانی» تأیید شدهام. همان روزهای اول GUPE 389 (اتحادیه کارکنان دولت کانادا) مرا تأیید کرد و جزء لیست خود آورد. همان طور که گفتم افراد دیگری هم مرا تأیید کردهاند که از خوانندگان شهروند دعوت میکنم تا در وبسایت shahriari.ca آنها را مشاهده کنند. منتها رقابت شدید است چون ۲۴ کاندیدا هست و خوب اگر انتخاب برای افراد ایرانی تبار آسان بود تا حالا حتما ما یک نماینده از نورتونکوور میداشتیم. من به خاطر پشتیبانی شهروندان غیرایرانی شانس خوبی دارم ولی به رأی کانادائیهای ایرانیتبار نیز احتیاج دارم.
آیا در خدمت به جامعه ایرانی معتقدید یا به خدمت جامعه کانادایی میاندیشید که ایرانیان را نیز بخشی از این جامعه هستند؟
ـ ایرانیان بخشی از کاناداییها میباشند. ایرانیان باید جای خود را در این جامعه محکمتر کنند و فرزندان ما نورتونکوور را کاملا و راحت خانه خودشون بدانند بدون هیچ کمبود از دیگران. برای این که این مسئله اتفاق بیافتد، این طلسم که ایرانیها انتخاب نمیشوند، باید شکسته شود و من این موقعیت را دارم که این طلسم را با حمایت جامعه بشکنم.
هزینههای انتخاباتیتان چگونه تامین میشود و آیا حامیان مالی هم دارید؟ اگر آری در میان این حامیان ایرانی – کانادایی هم حضور دارد؟
ـ امسال شرکتها یا اتحادیهها اجازه حمایت مالی (Sponsorship) ندارند. پس تمام خرج باید از طرف شخص یا کمکهای مالی شخصی تأمین شود. در میان حامیان من همه هستند. ایرانیان کانادایی و کانادائیهای غیرایرانی.
چرا فکر میکنید که باید به شما رای داد و انتخاب شهروندان نورت ونکوور باشید؟
ـ من برای مشکلات ترافیک و مقرون به صرفه بودن مسکن (Affordability) طرح جامعی دارم. من در کار «طرح برنامه» تخصص دارم و میتوانم از تخصص شغلی خودم در این مورد استفاده کنم. هم تجربه کاری من و هم کارهایی که عرض کردم در نورتونکوور انجام دادهام، من را جزء کاندیداهای با صلاحیت قرار میدهد. در ضمن خیلی از مشکلات شهری تنها با همیاری و همکاری با دولتهای شهری دیگر و دولتهای استانی و فدرال حل میشود و نحوه کاری من هم خصوصا برپایه اعتماد و همیاری است.
نظرتان در ارتباط با ترافیک و محدود کردن شهروندان نورت شور به دو پل که – حداقل در طی سی سالی که شما در این شهر زندگی میکنید – دستخوش هیچ تغییراتی نشده چیست؟ و چه راه حلی برای آن پیشنهاد میکنید؟
ـ یک گزارش به نام INSTPP که توسط Bowinn Ma تدوین شد نتیجهگیری شد که پل سوم فقط مشکل را به طور کوتاه مدت حل میکند. من معتقدم تا به خاطر وقت کم در این گفت و گو به دو راه حل بیاندیشیم. یکی ببینیم که افرادی که این جا کار میکنند، دیگر نمیتوانند این جا با حقوقهایی که میگیرند زندگی کنند. پس شهرداری باید امکانات مسکنی (Affordable Housing) بیشتری ایجاد کند و نه تنها برای قشر کم درآمد بلکه حتی برای قشر متوسط این لازم است. این باعث کاهش ترافیک میشود. دیگر این که با یک Skytrain میتوان مشکل را حل کرد. البته خیلیها این را میدانند ولی نورتونکوور همیشه در کنار بقیه شهرهای بزرگتر مثل ونکوور، سوری و کوکیتلام بازنده بوده. تمام نورتشور باید با یک صدا صحبت کنند و در ضمن قدرت اقتصادی Port of Vancouver که نورتونکوور سهم بزرگی در آن دارد، باید مطرح شود و این به نفع نورتونکوور خواهد بود.
ظرتان درباره گلوبالیزاسیون و تغییرات آب و هوایی که هر شهری در جلوگیری آن مسئول و میتواند ایفای نقش کند، چیست و چه راهحلهایی میتوانید ارایه کنید؟
ـ شورای شهر نورتونکوور یک برنامه در این مورد دارد که خیلی مفصل است. البته یک قسمت آن که باید تکمیل شود مسئله هوای دودآلود و غباری است که ۲-۳ سالی شاهد آن بودهایم و تابستان گذشته هم خیلی بد بود. شهرداری میتواند مناطق امن هوایی درست کند که مردم بتوانند در آن جا به راحتی نفس بکشند. اینها میتوانند در کتابخانه یا اماکن عمومی دیگر باشد. مکانهایی که کیفیت هوایی آنها زیرنظر بوده و تست شود.
اجاره آپارتمان و ساختوساز خانههایی که شهروندان کمدرآمد بتوانند قدرت پرداخت اجاره ماهانه را داشتهباشند آیا جزو برنامهها و تلاشهای شما هست؟
ـ بله این جزء برنامه Affordable City من است. بخشی از این آپارتمانها میتواند زیر نرخ بازار باشد و طیفهای مختلف داشته باشد که حتی خانوادههایی با درآمد متوسط هم بتوانند در این شهر زندگی کنند.
ممنون از پاسخهایتان و امیدوارم که جامعه ایرانی نیز در تعیین نامزدهای شهری و محلی ایفای نقش کنند و حضور پررنگی داشته باشند تا برای اولینبار یک ایرانی-کانادایی به شهروندان نورت ونکوور خدمت کند.
ـ با سپاس از نشریه شهروند بیسی و جناب آقای ابراهیمی عزیز که این امکان و فرصت را برای من فراهم کردید تا با جامعه ایرانی – کانادایی نورتونکوور ارتباط مستقیم حاصل کنم.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه