نقدی بر داستان کوتاه “من چرا اینجام” اثر شهرزاد محمدی
ویژگیهای ساختاری چون گردش زاویهی دید از دانای کل به «من راوی » و باز بودن پایانبندی تاکید برامپرسیونیسم و ذهنگرایی و غیر ارادی بودن اعمال وهمچنین وجود بحران شخصیتی از من و دیگری که این جداسازی موجب ساخت سوژهی داستان شده است دردستهی آثار مدرن قرار گرفته است.
این اثر نمایشگر هراس انسانی است که با عدم هضم و یا درک از آزمایشگاهی بودن میان خود و دیگران فاصلهای میبیند و این فاصله موجب آشفتگی و پریشانی او شده است. تصاویر داده شده حاکی از بحران روحی راوی ویا فردی است که با لینک های داده شده در این خط سیر روایی با نام «بچهی آزمایشگاهی» نامبرده شده است و با آنچه از بحران و اعتراض او با کوبیدن کلنگ به روی صفحه تلویزیون و دیوار و….نمایش داده شده در واقع فرو ریختن با گذر از تصاویر کودکی تا بزرگسالی بشکل نمادی بیان شده است که میتواند بازگو کنندهی روحیهی آسیب دیدهی او باشد.
کاراکتر در پییافتن هویتی مستقل برای پاسخگویی به پرسشهای متعددش میباشد و میتوان سبک مورد نظر را در سوبژکتیویته کردنیک سوژهی امروزی موفق دید و ( من راوی) معترض به خلق خود با عنوان خواستهی (دیگری) زوجی که با آنچه در تصاویر می بینیم- با نام بردن از وسایلی چون پیانو و سه تار و چوب اسکی …. -حتما هم پولدار هستند به وجود آمده است. آنها حتی در رسیدن به خواستههای خود به جای خواستههای او تصمیم میگیرند. درهم گویی و جابجایی تصاویر در بیان رخدادها و بحران اصلی در شکل گیری این روایت به سبک مدرن و حتی نبود پیرنگ به سبک و سیاق رایج در داستانهای رئال موجب شده تا این روایت در قالبی نو شکل بگیرد. همانطور که انتظار میرود پایانبندی هم بشکلی مدور به ابتدا بازگشته و راوی با همان استیصال و درماندگی در شروع روایت همچنان بدنبال چرایی بوجود آمدن خود است (باز بودن پایان بندی).
«من چرااینجام؟» پرسش اصلی شکل گیری این روایت کوتاه است، راوی و یا شخصیت اصلی میتواند نماینده تمام کسانی باشد که به دنبال دلیل بوجود آمدن خود هستند که با نقش دیگری این موجودیت شکل گرفته است. شخصیت پردازی نیز با تبعیت از شیوهی مدرن نه با دادنیک هویت فردی که با بخشیدن نشانههایی از گروه و دستهای خاص از افراد جامعهی امروزی رسالت دیگر مدرن بودنش را به اثبات رسانده است.
داستان من چرا اینجا هستم را اینجا بخوانید:
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید