نگاهی اجمالی به دو شعر سپید رضا حدادیان
شکلوفسکی میگوید کار اصلی هنر ایجاد تغییر شکل در واقعیت است و هدف اصلی زبان ادبی این است که عادات ادراکی و احساسی را در شعر با استفاده از اشکال غریب و غیرعادی برهم بزند و این یعنی آشنا زدایی.
در واقع هرچه متن معمولیتر باشد نیت مؤلف آشکارتر و هرچه متن ادبی عالیتر و زبان ادبیتر میشود، ظرفیت تاویل پذیری شعر بیشتر میشود. از این میان ممکن است یکی از تاویلها با نیت شاعر یکی باشد و از نکتههای مثبت اشعار رضا حدادیان تاویل پذیر بودن شعرهایش و آشنازدایی در زبان ادبی است.
نگاهی به دوشعر سپید کوتاه رضا حدادیان
۱
دهان شکوفه
پر از کلماتیست
که در ذهن درخت مانده بود
همان طور که میدانیم یکی از نکات کلیدی در شعر سپید برای رسیدن به شعر چند لایه و معناگریز، استفاده درست از نماد و نشانههاست.
و اینجا با استفاده از نماد و نشانهی (شکوفه) و اندیشه خوب شاعر، توانایی او در استفاده از چند معنایی نشانهها، مخاطب را وادار به تفکر بیشتر میکند. یعنی در خلق آثارش موفق بود. شاید (شکوفه) در نگاه اول نمادی از زیبایی و آغاز طبیعت و شور زندگی باشد، اما در تاویل دوم که به نظر بنده بیشتر مد نظر شاعر بوده، با آرایه تشخیص جان گرفته، او را چون انسانی میبینی. در واقع با هنجارشکنی و برجستهسازی که در این شعر شکل گرفتهاست، پیش رو هستی. اگر چه از نشانههای عینی و طبیعی مانند شکوفه و درخت استفاده شده اما در نهایت، فضا و تخیل شاعرانهی شاعر کاملاً به سمت سورئال (فراطبیعی) و تصویر ذهنی کشیده میشود چرا که مرز خیال و واقعیت را با ترکیباتی تازه مانند (ذهن درخت) و (دهان شکوفه) در مینوردد و به کشفی جدید در جان شعر و کلمات میرسد که در واقعیت دیده نمیشود و ما با شعری لایهمند و معناگریز پیشرویم.
۲
با رفتن ماه
تنها
نبض پنجره بود
که ایستاد.
در این شعر فعل رفتن و ایستادن به چند تاویل معنا میگردد. فعلهای رفتن و ایستادن در این شعر به جز معنای معمولی و عادی، به مفهوم مرگ بکار رفته و از طرفی تقابل و تضادی معنایی میان ایستادن و رفتن ایجاد کردهاست.
در شعر با نماد (ماه) در حکم جانشینی یا همان استعاره روبریم و در سطر دیگر ترکیب (نبض پنجره)، به پنجره با آرایه تشخیص جان بخشیدهاست. در واقع زبانی شاعرانه و آشنازدایی کلمات دیده میشود هر چند با نمادها و نشانههایی چون (ماه)، (پنجره) که تصاویری عینی هستند روبرو هستیم که شاعر در واقع کلمات عینی را بهخدمت میگیرد تا به تصویری ذهنی و سورئال دست پیدا کند.
از آنجا که در شعر ایهام استفاده شده، تاویل پذیر میباشد و گویای لایهمند بودن آن است که در لایهی بیرونی شعر، لایههای دیگر دیده میشود.
اگر از تخیل شاعرانه بخواهم بگویم؛ شاعر با استفاده از ترکیباتی چون (نبض پنجره) تصویری ذهنی را به نمایش میگذارد. در سطر اول این شعر، راه رفتن ماه باز تصویری ذهنی و سورئال ارایه میدهد. او همزمان هم تاویلی عاشقانه را بهمیان میکشد و هم مرگی غمانگیز که میتواند نشانهای از یک رویداد سخت زندگی باشد. شاعر در ناخودآگاه و ذهنیت خود در فعل رفتن و ماندن قدم میزند و در آخر جز ماندن بر نمیگزیند که ذات شاعر را با قدرت تمام به نمایش میگذارد. تخیل شاعرانه، نبوغ و هنر شاعر را به رخ میکشد هرچند با فضایی فرا طبیعی و ذهنی روبر باشیم.
یاکوبسن در جایی میگوید سویهی دگرگون کننده شعر همان آشنازدایی یا برجستهسازی است. این برجستهسازی واژهها در اشعار رضا حدادیان به وفور دیده میشود.
#رضا حدادیان
#مریم گمار
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
مریم گمار: شاعر، نویسنده و منتقد ادبی