نگاهی به مجموعه شعر «یک دقیقهی عصر» سرودهی فرهاد کریمی
آن چیزی که ماهیت زبان در شعر را مشخص میکند رویکردهای متفاوت شاعر به پدیدههای اجتماعی است که قادر است از خلال واسازی ساختار زبان بهنوعی نقد و یا نگاه ویژهی خود را نسبت به مسائل خاص اجتماعی – سیاسی به مخاطب منتقل کند. در این میان شاید نقش شاعر، چینش و آرایش کلمات ،و بنا کردن ساختارهای دستوری متفاوت است که همگی قادر است زاویهی نگاه شاعر را به پدیدههای اجتماعی نشان دهد. جریان جدید شاعران مدرن در ایران روی آوردن به زبان متفاوت و بهرهگیری از ساختارهای دگرگون در چینش زبان و واژه آرایی است که هرکدام به نحو مؤثری بر شکلگیری و الگوسازی جریانهای مختلفی در شعر منجر شده است. عموماً اکثر اشعار شکلگرفته شده در فضای ادبی کنونی ایران بهنوعی با چالشهای اجتماعی همراه بوده است، میتوان گفت زبان متفاوت در شاعران دورههای اخیر و تمایل به استفاده از تکنیکهای چندگانه ریشه در نگاه متفاوت و شکلگیری الگوهای خاصی است که بهتدریج در فرم و ساختار روایی شعر امروز ایران رخنه کرده است.
فرهاد کریمی در مجموهی شعر یک دقیقهی عصر که توسط نشر بوتیمار در مشهد منتشر شده است، به الگوسازی فرایندهای مختلف زبانی روی آورده است. تجربهی زبان در این مجموعه، تجربهی متفاوتی است که درعینحال با نگاه ریزبینانهی شاعر به پیرامون خودش شکل گرفته است. اکثر اشعار این مجموعه حول تمهای مختلف اجتماعی در چرخش هستند، اما مهمترین خصیصهی اکثر اشعار بهرهگیری از تکنیکهای واسازی زبان است.
روی افق با پالتوی سفید
و چقدر دود که سیگار میشد
مردی که هر روز در روزنامه
خودش را توضیح
برای من
برای تو
برای او
هر لحظه واژههای عجیبی است
و چقدر سکوت نمیکنم
از لام تا کام خودم (صفحهی ۱۰)
تجربهی شاعر در اکثر شعرهای این مجموعه تنها تمرکز بر واسازی از زبان و شکلدهی کارکردهای مختلف به آن نیست، شاعر در این میان نظم و چیدمان طبیعی کلمات را برهم میزند و از هر بههمریختگی درعینحال زبان متفاوتی را استخراج میکند، به این معنی که نظم نمادین در اکثر جملهها درگیر همین فضا میشوند و شکل متفاوتی را نشان میدهد. تکنیک دیگر شاعر استفاده از کلمات خاص روزمره و آشنازدایی از آنها است که عموماً به همراه قرارگیری چیدمان خاصی از کلمات است، سطر سازی در اکثر اشعار این مجموعه نیز آ ز الگوی خاصی پیروی نمیکند و تنها بسته به پیام و مقصود شاعر شکل میگیرد.
با خطی که واحد نیست
گاهی روسری شرابیات را سر میکشم
از چشمانم قابی که عکست را گمکرده بود
حالا بیتفاوت این حرف
آویزان کردهام
تا کمکم
در پهلویت پارک کند
نگاه پریهای بال (صفحهی ۱۴)
بسامد واژه آرایی و تنوع استفاده از کلمات خاص، منجر به شکلدهی فضای متفاوتی به شعر شده است، بهاینترتیب شاعر قادر است تا در عین فضاسازیهای متفاوت و شکستن عمدی سطرهای شعر بهنوعی معنا سازی کند، مثلاً در شعر زیر که تکرار عمد بهنوعی تأکید شاعر بر عمدی بودن قتل است و همین تکرار معنای کلمه را نهتنها در خود کلمه منتقل کرده است، بلکه با واسازی توانسته است تصویری متفاوت از آن کلمه را نشان دهد. ترکیب کلمات خاص و شکستن معنای آن در قالب و فرم جدید جمله نیز ماهیت متفاوتی را به ساختار کلی اشعار در این مجموعه داده است. مثلاً استفاده از کلمهی شاهنامه، روز، فردوسی و توسی در این شعر:
روزش مثل روشن است این شاهنامه
الو،
قتل عمد
عمد
عمد
عمد
امان از این فردوسی توسی رنگ (صفحهی ۱۶)
یکی دیگر از ویژگیهای این مجموعه فاصله گرفتن شاعر از کلیشههاست، زبان در این فاصله سازی نقش مهمی را ایفا کرده است، بهاینترتیب شاعر با این تکنیک توانسته است نگاه نقادانهی خود را به مسائل اجتماعی در شعر وارد کند، عدم تبعیت شاعر از کلیشه سازی، به دریافت و ساختار متفاوت شعر کمک کرده است. برای مثل در این شعر، ارتباط نگاه مزاحم، دختران و آیینه که برداشت و درک شاعر را نسبت به پدیدههای اجتماعی زنان نشان میدهد و درعینحال با دیگر کلماتی مثل سُرمه و زن در ارتباط است و میتواند در سطح و در عمق ساختار زبان درگیر کلیشه سازی جنسیتی نشده است.
تو گُم شدهای
درزمینهی یک اتفاق حالا کمی آنطرفتر
وَ گُم شدهای
اینجا هوای چشمان زنی
در سرمههای سیاه کمی بارانی است
لابد نیمی از قدمهایت را برداشتهاند
یک اتفاق وَ به کفشهایت ضمیمهشده
گامهایت را میشمارم در نفسهای تا حالا حبس
که گُم شدهای در مقصد
در این نگاههای مزاحم
میشکنند تمام آیینهها
در زنانگی ِدختران اوُرشلیم (صفحهی ۱۸)
شاعر در بازبینی و تناوب در استفاده از ساختارهای شکننده زبان تنوع زیادی به خرج داده است، بااینکه استفاده از دگرگونی در چینش سطرها در شعر زیاد است، در بیشتر موارد با زبان نمادین شاعر پیوند خورده است برای مثال در شعر بازخوانی یک قصه که همین چینش متفاوت خوانش دیگری را از احساسات نوستالژیک شاعر نشان میدهد، استفاده عمدی از متن فارسی اول دبستان و بعد به میان آوردن مداد رنگی و شکلدهی متفاوت به ساختار کلمهی گریه که در سطرهای بعد با تخت سیاه و دو اسم خاص کامل میشود، از تکنیکهای قابلتوجه در اشعار این مجموعه است، چراکه شاعر از خلال همین فضاها به بیان خاطرات نوستالژی خود که با نگاه نقادانهی او پیوند خورده است میپردازد:
به سرم میزند
در درسهای آخر یک کتاب «متن فارسی اول دبستان»
تجدید که شدم
مداد رنگیهایم در یک نقاشی جا ماند
زیر گریه گرررر یه
ایستاده بودم
پای سیاهی یک تخته
آقا اجازه! شعر
ماه پشت ابر گم شد
اکرم و امین گریه میکنند
نقطه سر خط (صفحهی ۳۰)
در بعضی از اشعار برهم ریختگی اشعار و تجربهی واسازی سطوح ها در شعر مخاطب را در خوانش دچار اشکال میکند، اما همین اشکال موجب میشود که مخاطب بهسادگی از کنار متن نگذرد، بلکه در پی یافتن معنای واحدی از این بههمریختگی باشد، معنایی که قطعاً بسته به نظر مخاطب و دریافت او از این سطرها در تغییر است. مثلاً ساختار کلمهی میریزد در این شعر که با معنای چشمه در ارتباط است و درعینحال بسته به برداشت مخاطب با سطر بعد پیوند میخورد:
از چشمههای چشمهای من
آبی بیرون میزند
بالا
بالا
با لا تر از
شب از نفسهایمان میگذرد
تخت در آغوش تخت
فردا
همه چیز دوباره به هم
د می
زی
ی ر
بماند که چقدر
می خور
می تر (صفحهی ۳۲)
شعرهای این مجموعه به ترتیب که به انتها نزدیک میشوند، فرمهای روایتی بیشتری را نشان میدهد، استفادهی متفاوت از روایت و ادغام آن هم در سطرهای شعر هم نوعی دیگر از بازنمایی زبان و ساختار متفاوت در شعر است. شعرهای انتهایی این مجموعه، فرمهای روایتی متفاوت تری را به خود گرفتهاند و درعینحال شاعر در تلاش بوده است تا با فاصله نگرفتن از نظم نمادین در شعر بستر متفاوتی را برای شکلگیری الگوهای روایی فراهم کند، برای مثال شعر شرح در متن که بهخوبی میتوان ادغام چند فرم از نوشتار را دید:
از پشت نگاه خارج از تو
دلم تنگ میشود لنگ میزند این
در کوچهی آخر
از کجا معلوم بود یکی بود و ….
پشت سرم حرفی نیست تا از شما دلگیرم به خدا یک دل
شکسته
سلام
حالم از حال رفته. دیشب حوالی ساعت ۱۰ خودم را به کوچهها خواستم
داد بزنم از دست تو.
گفتند: از این کوچهها رفته ای و دیگر بر نمیگردی.
راستش فکر نمیکردم کار به اینجاها بکشد، چاره ای نیست من هم
میروم و دیگر بر نمیگردم تو هم برنگرد. (صفحهی ۴۸)
در پایان میتواند گفت، فرهاد کریمی در مجموعه یک دقیقهی عصر توانسته است با استفاده از تکنیکهای متفاوت، زبان و ساختار متفاوتی را در اکثر اشعار این مجموعه بنا کند. کریمی از فرمهای از پیش تعیینشدهی زبان و بسترهای کلیشه واژه آرایی استفاده نکرده است، درعینحال توانسته است در اکثر اشعار نگاه چالشگر و متفاوت خود به مسائل اجتماعی را از طریق زبان و فرم متفاوت به مخاطب خود منتقل کند، گرچه شاعر در واسازی برخی از سطرها نتوانسته است معنای ضمنی خود را به تصویر بکشد، اما تنوع در واژه آرایی و استفادههای تکنیکی از زبان توانسته است، چالشهای معنایی در اکثر اشعار را کم رنگ ساخته است و فرم جدیدی را در اشعار بنا کند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia