هشت مهارت مقابله ای جهت مواجه با مشکلات
بخش اول
مشکلات روزمره یا ناملایمات زندگی رویدادهای ناراحت کننده ای هستند که اگر جداگانه و به تنهایی در نظر گرفته شوند ، چندان به چشم نمی آیند . با این حال اگر این مشکلات با هم و زمانی که شما تحت فشار روانی هستید ، برای شما پدید آید ، می توانند عوارض و آسیب های جدی ایجاد کنند. اگرچه انواع مشکلات روزمره مانند ( مورد انتقاد قرار گرفتن ، مشاجره کردن ، مشکلات مالی ، ترافیک ، عدم اعتماد به نفس و مهارت های ارتباطی، شنیدن اخبار ناگوار ، مشکلات تربیتی و…) به اندازه بحران های زندگی ( مانند بیماری های صعب العلاج یا حوادث طبیعی مانند زلزله ) چشمگیر نیستند ، اما از علت های مهم استرس می باشند.
مهارت های مقابله ای که جزیی از مهارت های زندگی محسوب می شود ، تلاش ها و تکنیک هایی است که جهت کنترل و اداره موقعیتهای مشکل آفرین و استرس زا به عمل میآوریم . از دیدگاه لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴) مهارتهای مقابله ای سه ویژگی دارند :
۱- بیانگر این است که مهارت مقابله کردن مستلزم تلاش و برنامه ریزی است .
۲- نتیجه نهایی واکنش های مقابله ای را همیشه مثبت فرض نمی کند.
۳- مقابله کردن را فرایندی تلقی می کند که در طول زمان اتفاق می افتد.
این ویژگیهای تعریف مقابله بسیار مهم است، زیرا به ما امکان می دهد تا سبک ها و راهبردهای مقابله ای متفاوت را مطالعه و بررسی کنیم و دریابییم کدام سبک در موقعیت ها و شرایط مختلف موثرتر است.
دو راهبرد مقابله ای عمومی
لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴) دو نوع کلی مقابله را مشخص کرده اند : مقابله متمرکز بر مشکل ( مساله مدار ) و مقابله متمرکز بر هیجان ( هیجان مدار ).
راهبرد متمرکز بر مشکل ( مساله مدار) می تواند معطوف به درون یا معطوف به بیرون باشد. هدف راهبردهای مقابله ای معطوف به بیرون ، تغییر موقعیت یا رفتار دیگران است . در صورتی که راهبردهای مقابله ای معطوف به درون شامل تلاش هایی است که برای برسی مجدد نگرش ها و نیاز های خود و کسب مهارت ها و پاسخ های تازه انجام می دهیم.
هدف اصلی مقابله متمرکز بر هیجان کنترل ناراحتی هیجانی است. راهبردهای مقابله ای متمرکز بر هیجان شامل تمرین جسمانی ، مراقبه ، بیان احساسات و جستجوی حمایت اجتماعی است . وقتی افراد احساس کنند که می تواند درباره مشکل یا موقعیت کاری انجام دهند، به احتمال زیاد به مقابله متمرکز بر مشکل دست می زنند. ولی زمانی که مشکل یا موقعیت را فراتر از توانایی های خود تلقی می کنند، به احتمال زیاد به مقابله متمرکز بر هیجان دست می زنند .
در بیشتر موقعیتها احتمالا ترکیب این دو راهبرد مفید تر خواهد بود. به عنوان مثال وقتی خود را برای یک مصاحبه شغلی آماده می کنید، می توانید پاسخ های خود را تمرین کنید و لباس مناسبی بپوشید ( متمرکز بر مشکل ) و در عین حال حالت غیر دفاعی اتخاذ کرده و آرام باشید ( متمرکز بر هیجان ).
تمایز بین مقابله متمرکز بر هیجان و مقابله متمرکز بر مشکل یک چهار چوب کلی برای درک مفهوم مقابله فراهم می سازد . پاسخ های مقابله ای خاص که راهکارهای عملی جهت مقابله با مسائل به کار می آیدند عبارتند از : استفاده از سیستمهای حمایتی ، حل مسئله ، خود آرام سازی، حفظ کنترل درونی ، حرف زدن با خود درباره مشکلات ، شوخ طبعی، پاداش دادن به موفقیت های خود و تمرین های بدنی
۱- استفاده از سیستم های حمایتی :
یکی از مهارت های مقابله ای متمرکز بر هیجان که بسیاری از افراد آن را نادیده می گیرند ، استفاده سازنده و مفید از سیستم های حمایتی ( شبکه اقوام و نزدیکان ، دوستان ، افراد متخصص ) است . این سیستم ها به روش های مختلف به شما کمک می کند تا با رویدادهای استرس زای زندگی مقابله کنید. بنابراین به نفع شماست که سیستم حمایتی خود را ارزیابی کرده و یاد بگیرید که این نوع سیستم ها چگونه می توانند به شما کمک کنند.
آگاهی از میزان حمایتی که می توانیم از افراد خاص دریافت کنیم به ما احساس برخورداری از حمایت اجتماعی می بخشد . مطالعات پژوهشی نشان داده است که افرادی که از سیستم حمایت اجتماعی خوبی برخوردارند، کمتر مضطرب و افسرده می شوند و همچنین این افراد در غلبه بر افسردگی و سازگاری با آسیب های ناشی از ناتوانی جسمی ، حفظ عزت نفس و غلبه بر تنهایی موفق ترند.همچنین بر اساس شواهد پژوهشی افرادی که از سیستم حمایتی خوبی برخوردارند کمتر بیمار می شوند و سطح استرس فیزیولوژیکی پایینی دارند.(لیپور، آلن و ایوانز ، ۱۹۹۳)
سیستم های حمایتی می تواند حمایت های زیر را برای فرد فراهم سازند :
حمایت عاطفی : وقتی به کسی احتیاج دارید تا به او اعتماد کنید ، یا زمانی که می خواهید در مورد دوست داشتن و محبوب بودن خود اطمینان حاصل کنید، و زمانی که نیاز دارید به کسی تکیه کنید و عزت نفس خود را تقویت کنید ، حمایت عاطفی دیگران بسار مهم است .
حمایت عملی : این نوع حمایت زمانی که شما در انجام کار سخت مانند کارهای مربوط به خانه یا شغل احتیاج به کمک دارید، یا وقتی به وسیله ای ، هدیه ای و یا پولی احتیاج دارید، یا مشکلی دارید که به تنهایی نمی توانید حل کنید، بسیار مفید است.
حمایت اطلاعاتی : زمانی که به اطلاعات و یا راهنمایی احتیاج دارید یا وقتی که دریافت بازخورد از دیگران می توان در حل و فصل مشکلی به شما کمک کند، مفید خواهد بود.
احساس تعلق داشتن: احساس اینکه با افراد دیگر جور هستید و این باور که تنها نیستید و در موقع نیاز می توانید از کمک و حمایت دیگران بهره مند شوید.
در شماره آتی، به چگونگی ایجاد سیستم های حمایتی و انواع آن خواهیم پرداخت … .