واژگونی در زبان معمول
با نگاهی به مجموعه شعر مستطیل قرمز از مهشید پژوهش
انتخاب نام«مستطیل قرمز» به عنوان یک نمایه در همان نقطه آغاز، پیش فرضِ فضای متفاوت را در برابر مخاطب قرار میدهد. مستطیل قرمز، یک گروه اسمی است، گروه اسمی از نوع صفت بیانی که در آن، مستطیل اسم و هسته و قرمز صفت وابستهی گروه اسمی محسوب میشود. هر دو بخش از این گروه اسمی برای ساخت یک ترکیب واحد، پیشفرض متفاوت بودن را با خود همراه دارند. مستطیل، توازن و یکدستی را به ذهن متبادر نمیکند. شاعر در انتخابی آگاهانه، تعمداً این توازن را کنار زده تا از همان نقطهی آغاز ذهن مخاطب را برای مواجه با متنی خارج از قراردادهای پیشفرض آماده سازد. «قرمز» به عنوان صفت در این ترکیب وصفی، نمادی از تحرک، پویایی، تندی، جهش و … است. ترکیب واحد «مستطیل» و «قرمز» نمایهی آگاهانه شاعر است برای ورود به متنی که مهمترین ویژگی آن کنار زدن پیشفرضهای قراردادی ذهنی در حوزهی زبان و معناست. همین قاعده، به شیوهای دیگر برای عنوان شعر نخست کتاب نیز صادق است: «اشارت اَسوَد»، با ذکر این نکته که در این عنوان آنچه قصد دارد فضای متعارف را کنار بزند پارادوکس میان دو عبارت «اشارات» و «اسود» است. از یک سو «اشاره»، نور، روشنی، رسیدن و آگاهی را به ذهن متبادر میکند و از سوی دیگر پازل مکمل برای «اشارات» عبارت «اَسوَد» است که در نقطهی مخالف آن ایستاده است.
از مرور همان شعر نخست، آنچه برجسته مینماید زبان چندلایه و استعاری «مهشید پژوهش» در مجموعه شعر «مستطیل قرمز» است. زبانی که مرور هر چه بیشتر شعرها، مخاطب را مجاب میکند که شاعر فارغ از یک تلاش تصنعی، توانسته است این شیوهی بیان را برای خود درونی سازد و بیش از آنکه عنصری تحمیل شده در شعر به نظر آید در توازنی آگاهانه میان دو عنصر زبان و معنا روایت شعرها را پیش برده است.
شاعر برای دستیابی به این شیوه از بیان بیش از آنکه خود را اسیر تنگناهای زبان عرف و حقیقی کند سراغ زبان مجازی رفته است. جایی که توانسته است جولانگاهی برای عرصهی تخیل خود فراهم آورد و زبان چندلایهاش را این گونه قوام بخشد. در این شیوه از بیان به گفتهی «نور تروپ فرای» آنچه برجسته نماید جنبهی درون سوی متن است: «در ضمن خواندن یک متن توجه ما در دو سمت سیر میکند: برون سو به سمت معنای عرفی یا معنای به یاد مانده و درون سو به سمت معنای متنی خاص …، جنبهی درون سو را میتوانیم جنبهی ادبی ساختارهای کلامی بدانیم». (فرای، ۱۳۷۹: ۷۷).
مخاطب خیلی زود در این مجموعه شعر، انتظار معانی عرف و قراردادی را کنار میگذارد و هر لحظه منتظر است شاعر با تهور در حوزهی زبان و معنا پیشفرضهای ذهنی و قراردادی را کنار بزند: «ای کهنگی رویش به ادامهی تسارع/ ای ملس وارهی ملسون/ ای تجارب دقیق بر زهدان تماشا/ ای تماسخ بیجهت از انفعال خونی/ از دردهای عقیم/ …» (شعر اشارات اَسوَد): با مرور همین سطرها، آنچه کاملاً آشکار است فاصله معنا از سطح است شاعر اَبایی ندارد ترکیب «کهنگی رویش» را در برابر مخاطب قرار دهد ترکیبی که کاملاً متناقضنما به ذهن میآید دو معنایی که کاملاً در دو سوی مخالف یکدیگر قرار دارند. نمونههایی از این دست را میتوان به وفور در شعرهای مجموعه سراغ گرفت همان طور که واژههای کمتر استفاده شدهی غالباً عربی را میتوانید در میان سطرها بخوانید مانند همین سطر که در ادامه به «تسارع» ختم میشود. در این چند سطر مورد اشاره میتوان به نمونههای دیگر از ترکیبهایی نوآورانه که به همین شیوه ساخته شده اشاره کرد: «مَلس وارهی ملسون»، «تجارب دقیق»، «زهدان تماشا»، «تماسخ بیجهت»، «انفعال خونی».
شاعر در مجموعهی «مستطیل قرمز»، تلاش دارد حدود و دایرهی معنا را در عالم درونی متن روایت کند. کمتر در پی معادلهای معنایی خارج از متن است و پدیدههای مختلف را سعی دارد در تقابل و موقعیت قرار گرفتن در متن معنا ببخشد. زبانی که پیش از این از عنوان زبان مجازی از آن نام بردیم. زبانی که «هاوکس» نیز به آن اشاره دارد آن را: «زبان مجازی دانسته که در نظام کاربرد حقیقی زبان تصرف ایجاد میکند؛ زیرا بر این فرض متکی است که عبارت هرگاه در معنای حقیقی با یک شی در ارتباط باشند به شیء دیگری نیز میتوان منتقلشان کرد». (هاوکس، ۱۳۷۷: ۱۲).
همین تفاوتنگاری در حوزه معنا، شعر مهشید پژوهش را در حوزهی زبان، شعری هنجارگریز معرفی کرده است. این ویژگی یا بهتر است بگوییم شگرد، موجب تقویت، تحریف، ایجاز یا واژگونی زبان معمول میشود همچنان که «در نقد زبانشناسیک، بررسی موارد انحراف از فرم یکی از شیوههای اساسی در درک و انتقال پیام متن است». (ر.ک: داد، ۱۳۹۰: ۵۳۹).
نمونهها برای هنجارگریزی در حوزهی زبان از تلاش گسترده شاعر برای به کارگیری ترکیبهای معنایی کمتر استفاده شده آغاز میشود. ترکیبهایی که حتی میتوان گفت برخی از آنها تهور خود شاعر در این حوزه است: «کجا سنگِ گریزییِ پریشیِ عصیان را به فراموشیِ رخوت …» (شعر فراموشی). در این سطر دو ترکیب «گریزیی» (گریز + «ی» نسبت) و «پریشی» باز هم به همان شیوه نمونههایی از تلاش شاعر در همان راستاست.
به کارگیری ساختار متفاوت در جمله نیز از مواردی است که میتوان نمونههای مختلفی را در شعرهای مجموعهی مستطیل قرمز از آن سراغ گرفت: «از مخرجهای رفتهام عبور باش/ مثل شال بر گردن که پیچشِ پوستی را اذعان است/ از اولین رگ شدههایش/ …» (شعر میانسالی باغ). در این سطرهای آغازین از شعر «میانسالی باغ»، در سطر نخست، مخاطب با یک جملهی فعلیه مواجه است. نهاد جمله محذوف است و جمله با یک متمم شروع میشود، متممی که خود یک جمله فعلیه است: «از مخرجهای رفتهام» شیوهای که کمتر در ساختار جملههای فارسی با آن مواجه میشویم. در سط دوم باز شاعر برای «شال گردن» که میتواند نهاد جمله باشد عبارت «شالِ بر گردن» را ارایه میکند که ترکیب متفاوتی است. و در سطر سوم کل جمله را میتوان با توجه به حرف اضافهی (از) متمم محسوب کرد، متممی که باز هم تقریباً ترکیب یک جملهی کامل را در خو مستتر دارد. دایره و حدود معنا در شعرهای مهشید پژوهش حکایت از حضور «من» پنهان در ضمیر غالب شعرهاست. «منی» که شاعر کمتر سعی کرده است قطعیت در مورد او را به اثبات بگذارد. دقیقاً از همین روست که مخاطب با حضور قطعی مرزبندیهایی مانند جنسیت مواجه نیست. گرچه زنانگی از مفاهیم پرکاربرد شاعر در حوزهی معنا محسوب میشود اما پژوهش تلاش دارد زنانگی را مطابق تعریف خود در شعرهایش ارایه کند. از این رو بسامد واژهی زن و مفاهیمی که مستقیم به این مفهوم در شعرها اشاره کنند چندان زیاد نیست. شعر «توکا» که از درخشانترین شعرهای این مجموعه است. «من» پنهان در ضمیر و روایت شعر از قطعیتی که بتوان آن را مرز جنسیت یا زنانگی نام نهاد فاصلهی بسیاری دارد اما این مفاهیم حضوری سیال در روایت و معنای شعر دارد: «از سینهی من صدای هزار پرندهیِ تشریح مرثیه است توکا/ که پرنده ریزِ من از پرنده بازِ تو پرندهتر بود/ و گمانم نبود این دلت را سرزمینِ منِ بی تو/ که نیآیمت وَ بال بال پَرم را بر تو!/ توکا، این سیاه پوشاندههایت از شاخههایِ خُمودهِی من است/ … (شعر توکا).
آنچنان که در این سطرها و شعرهای دیگر مجموعه مشهود است شاعر با سلب قطعیت در ارایه مفاهیم، چشمانداز وسیعی را در برابر مخاطب قرار میدهد تا خود برای درک و دریافت و معنای ذهنی دست به انتخاب بزند.
یداله شهرجو، ۱۵/۵/۱۴۰۱ – میناب
————————-
منابع:
۱. نور تروپ فرای، (۱۳۷۹). رمز کل: کتاب مقدس و ادبیات، ترجمه صالح حسینی، تهران: انتشارات نیلوفر.
۲. هاوکس، ترنس. (۱۳۷۷). استعاره، ترجمه فرزانه طاهری، تهران: نشر مرکز.
۳. داد، سیما. (۱۳۹۰). فرهنگ اصطلاحات ادبی، ج ۵، تهران: مروارید.
۴. احمدی، بابک. (۱۳۸۵). ساختار و تأویل متن. چ ۸، تهران: نشر مرکز.
#شهرگان