شعری از پیمان سلیمانی
اتفاقی سیاه در پیش است
خیزش ابرهای بی باران !
ابرهایی که بارور شده اند
در مسیر تکامل طغیان!
شورش گله اسبها در دشت
شورش گوسفند در آغل
شوش موریانه ها در مبل
شورش لاکپشت! روی پل!
شورش یک پیاده روی مست
در هیاهوی هر شب تهران!
شورش تیترهای وهم آلود!
در دل روزنامهی کیهان!
شورش مبهم مدرنیته
زیر بالش(ت) مرد فرمالیست
شورش واژه ای که باور داشت
شعر امروز بیت محور نیست !
شورش انفرادی سلول
بر لبان کبود زندانی!
شورش مشت، شورش باتوم
اعتصاب غذای طولانی!
شورش دوربین روسی شب
داخل کیف انگلیسی روز
شورش یک کلاغ پیر که داشت
خبر از عهدنامه ای مرموز !
شورش پینه بستهی کمونیست
در تجلی قرن دربدری
مرگ تدریجی مولف در
ادبیات سرخ کارگری!
شورش هفت تپه لاغر
جلوی هفت درهی پروار
بخشی از انقلاب یک نفره
بر سر قیمت طناب دار!
شورش گازهای اشک آور
بر لب مضحک دموکراسی
شورش صفحه ی گرامافون
بین اهنگ سکسی ساسی!
شورش مکتب کلاسیسیسم
در شب سنت وینسنت در برن!
ریشخند بد توتالیته
توی دوران سرد پست مدرن
شورش بعدهای ناهنجار
قصه ی شیزوفرنی اشیا
حرکت وهمهای ناهمگون
صرعهای مداوم دنیا!
شورش شصت و چند چاقوی تیز
در متونی که شکل فلسفه بود
شورش قتلهای بی امضا
که در آن ردپای ملحفه بود!
چارده قرن شورش مخفی
چارده قرن با هبوط گذشت!
حرفهای نگفته خواهد ماند..
چارده قرن با سکوت گذشت!
بعد از این شورشی نخواهد شد
سالهای تباه در پیش است
همه در انتظار طوفانند
اتفاقی سیاه در پیش است!
سهم یک شورشی چه خواهد بود؟
اول قصه هی بد آوردن !
وسط قصه دستگیر شدن!
آخر قصه خودکشی کردن !
بهمن ۱۳۹۷