چند شعر از سپیده شکری
سپیده شکری متولد ۱۳۶۳؛ دارای مدرک لیسانس نقاشی است. او شاعر و نقاش است که تاکنون در دو نمایشگاه نقاشی اریک و من و کودک، آثارش به نمایش گذاشته شدهاست.
شعرهایش در مجله ادبی – هنری کنتا، ماهنامه سخن، سایت ادبی چوک، روزنامه آستانه پارس و همچنین کانال تخصصی شعر زنان ایران و چند کانال معتبر دیگر به تناوب بهچاپ رسیدهاند. در پی چند شعر او را میخوانید:
۱
در این سوی
پنجره
هلال دیگر
قرص ماه سقط شده
خرد میکنم در بشقابی کوچک با
الکل سر میکشم
تا تنهاییام
کمی آرامتر شود
تسکین دردی
در پارتی شبانهای
که دارند ستارهها
با نیمهی دیگر ماه میرقصند
رویاهای مسموم
مخدری بیهوده است
شاید و
من با نیم دیگرش
در تاریکی اتاقی خسته
به خوابی ابدی فکر میکنم
***
۲
گیلاسهای کال
آویخته بر گوشها
گونههایش سرخ
از نگاه پسرکی دوره گرد
که لبهایش را به شیشه چسبانده
از پشت ویترین
به آغوشی کال فکر میکند
عروسکی
با دستهایی نیمه باز
و چشمهایی سبز
با دامنی پنبهای
که هر بار با نگاه عابری رشته میشود
***
۳
تابلو
سکوت پرستار ایستگاهیست
مدور هولناک صدای
تیک تاک
ساعت دیواری
پردههایی سیاه
میز و سرنگ
جنینهای کورتاژشده در شیشههای الکل
بیمارستان کشتارگاه کوچکی شده است
برای دیوانههای جنون زده
که در خاموشی به یکدیگر رسیدهاند
عشق را
***
۴
خسته از دریا
مردان غواص از آب بیرون میآیند
انگار مدتهاست به دنبال جنازه زنی میگردنند
که امتداد موهای بلندش
به اقیانوسی در جهان دیگری ختم میشوند
در ساحل مینشینند
خیره به قایقی خالی
که میان ساحل و دریا تلو تلو میخورد
با نخ سیگاری بر لب
و هزاران سوال در مغزهایشان
به خانههایشان باز میگردند
و
نمیدانند زن
در تناسخی زیبا پری دریایی شده است
ودر شهر گوشماهیها
در
همسایگی
صدف تنهاییاش زندگی میکند
که مرواریدش را
گم کرده است
و فقط اوست که میداند
خاصیت دریا
مثل خاصیت عشق است
که گاهی جان میدهد
و گاهی جان میگیرد
***
۵
طوفان
شکنجهی جنگل است
شکنجهی درخت
شکنجهی بیدهایی
تلوتلو خوران در باد
که ریشههایشان
به درد در خاک مانده است
اما
مستاند از عطر تن لیلی
که در دور دستها
خودش را در حسرت
مجنون باخته است
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید