کارتهای بازی چین و آمریکا در “جنگ تجاری”
روابط چین و ایالات متحده آمریکا با دیپلماسی توئیتری “دونالد ترامپ” رئیس جمهوری آمریکا در خصوص اجرایی شدن افزایش تعرفه ها بر دویست میلیارد دلار از کالای چینی در بحبوحه دور دهم مذاکرات تجاری دو طرف، وارد مرحله جدیدی شده است. این جنگ تجاری با اقدام یکجانبه واشینگتن در حالی که قبل از آن مقامات آمریکایی در هیات مذاکراه کننده که در پکن حضور داشتند از جمله “استیون منوچین” وزیر خزانه داری و “رابرت لایتیزر” نماینده تجاری آمریکا، نشاندهنده سیاست اعمال فشار باجگیرانه در عرصه بین المللی و روابط دوجانبه پکن – واشینگتن می باشد که با عرف دیپلماتیک و قواعد تجارت سازگار نمی باشد. در توئیت ترامپ که روز سه شنبه هفتم ماه مه پست گذاشته شده است گفته می شود از روز جمعه دهم ماه مه آمریکا افزایش تعرفه ها از ده درصد به پانزده تا بیست و پنج درصد بر دویست میلیارد دلار کالای چینی را اجرایی و در صورت عدم عقب نشینی پکن به زودی بر سیصد و بیست میلیارد دلار دیگر از کالای چینی نیز تعرفه بیست و پنج درصدی وضع می کند. تاکید دونالد ترامپ بر این موضوع که “عدول چین در ارتباط با پایبندی به محورهای توافق تجاری و سرقت مالکیت فکری و معنوی” موجب اتخاذ این تصمیم شده است آن هم در شرایطی که مذاکرات دو طرف در حال انجام است، تابع تاکتیک همیشگی وی مبنی بر اعمال فشار هم زمان با مذاکره انجام شده است. اما برخورد طرف چینی با این تصمیم هر چند که هنوز به صورت رسمی اعلان نشده و تنها خبرگزاری ها از قول منابع چینی از جمله کارشناسان نشریه “چاینا دیلی” نقل کرده اند “هر دو طرف باید دست به مصالحه بزنند، یا حل و فصل مسائلی که در حال حاضر راه حلی برای آنها پیدا نشده است به تعویق بیافتند، چون اگر توافقی به دست نیاید افتصاد جهان با شوک بزرگی روبه رو خواهد شد”. شوک جدید ترامپ به عرصه اقتصاد جهانی و روابط دوجانبه با چین با توجه به قدرت عظیم اقتصادی و سیستم متمرکز تصمیم گیری با آرامش و حوصله چینی ها به نظر می رسد که فضای مذاکرات و احتمال تفاهم و توافق نهایی را در هاله یی از ابهام فرو برده است. به همین دلیل در صورت عدم تجدیدنظر دولت آمریکا در تصمیم توئیتری ترامپ، جهان با یک چالش بزرگ در عرصه اقتصاد جهانی، مراودات بازرگانی و حتی ژئوپلتیک بین المللی روبه رو خواهد شد.
بدون تردید چین نه ونزوئلا و نه ایران است که دونالد ترامپ و تیم راستگرایان افراطی حول وی بتوانند با شانتاژ و اعمال فشار گلوی آن را تا مرز خفگی فشار دهند و طرف چینی نیز همان گونه که قبلا هم اعلان کرده است مقابله به مثل می کند. این زورآزمایی نه یک تصمیم فی البداهه و احساسی که یک استراتژی کلان جهت بازدارندگی از افول هژمونی آمریکا در مقابل رشد شتابناک چین خواهد بود که طبق پیش بینی عموم کارشناسان و صاحب نظران اقتصادی و سیاسی تا سال ۲۰۳۰ میلادی چین جایگاه اقتصاد اول جهان را از آمریکا خواهد گرفت. سیاست تدافعی و با حوصله چینی هم نه بر اساس ضعف و تسلیم طلبی که در چارچوب راهبرد پکن برای عدم تشدید تنش و امکان جلب نظر دیگر قدرت های جهانی از جمله اتحادیه اروپایی که آنان نیز زیر فشار سیاست های ناسیونالیسم اقتصادی آمریکا امروز در حال از دست دادن منافع خود می باشند، خواهد بود. بدون هیچ تردیدی رهبران پکن به این سیاست تهاجمی و اعمال فشار آمریکا تمکین نخواهند کرد و تنها در چارچوب بازی برد – برد و به تعبیری “دادن امتیاز” در مقابل “ستاندن” امتیاز حاضر به پذیرش هرگونه معامله و امضای توافقنامه می باشند. مقامات دولت ترامپ در زمانی فاز اجرایی جنگ تجاری علیه چین را شروع کرده اند که در چند جبهه مهم و استراتژیک دیگر از جمله بحران ونزوئلا و پرونده ایران هم به شدت خود را درگیر کرده اند و این می تواند توان و پتانسیل واشینگتن را به هرز داده و مجموعه ژئوپلتیک نارضایتی از آمریکا را به هم نزدیک کند.
هم اکنون با این تصمیم ترامپ که کاملا متناقض با اظهارات رسمی مقامات مذاکره کننده دولت وی با هیات چینی در پکن می باشد گمانه زنی های زیادی حول چرایی و آینده روابط پکن – واشینگتن رقم خورده است. در شرایطی که “استیون منوچین” پس از این مذاکرات، در حساب توئیتری خود نوشته بود “او و لایتیزر دیدار سازنده ای با “لیوهه” عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست، معاون نخست وزیر و مسؤول چینی مذاکرات دوجانبه داشته اند” این سوال پیش می آید که چرا در فاصله زمانی کمتر از یک روز بعد، ترامپ چنین تصمیمی که به نوعی بیانگر شکست مذاکرات است را می گیرد. از یک طرف همان گونه که قبلا توضیح داده شد این تصمیم در راستای همان سیاست اعمال فشار و مکانیزم “مشت و هویچ” بوده است و از طرف دیگر نشاندهنده یک شکاف و اختلاف نظر در درون کابینه ترامپ می باشد. البته شکاف و چند دستگی در دولت ترامپ چیز تازه یی نیست و همین هفته اخیر در حوزه تحولات ونزوئلا سیر رخدادها نشان داد که وی با تیم امنیت ملی خود نیز در اتخاذ یک استراتژی منسجم دچار اختلاف شده است. احتمال اینکه مقامات چینی تا قبل از روز جمعه که زمان اجرایی شدن افزایش تعرفه های اعمال شده توسط ترامپ می باشد پالس های آشتی جویانه صادر کنند وجود دارد و قابل پیش بینی خواهد بود اما این پالس ها در چارچوب همان روند مذاکرات جاری خواهد بود. به همین دلیل احتمال اینکه جنگ تجاری بین پکن و واشینگتن وارد مرحله اجرایی شود بسیار زیاد خواهد بود و در این شرایط بسیاری از پارامترها در حوزه اقتصاد بین المللی و ژئوپلتیک جهانی دچار تغییرات معناداری خواهند شد. درست است که حجم تجارت ۵۳۵ میلیارد دلاری چین با آمریکا رقم بسیار بزرگی می باشد اما اهرم های فشار در دست پکن هم کم نخواهد بود از جمله اینکه در صورت ورود به جنگ تجاری و عدم دورنمای مصالحه بدون تردید چین با گسترش تجارت خود با ایران از جمله برای افزایش خرید نفت ارزان تر این کشور در شرایط تحریم ها، هم اینکه سیاست خاورمیانه یی واشینگتن را با چالش جدی روبه رو می کند و هم اینکه منافع کلان میلیاردی از قبل تخفیف های نفتی ایران را کسب می کند. از طرف دیگر بخش بزرگی از تجارت چین با آمریکا مربوط به شرکت های چندملیتی زیر کلید امریکا از جمله اپل و ماشین سازی های دیترویت و به خصوص خرید دانه های روغنی سویا از مزرعه داران سفیدپوست می باشد که در صورت تشدید جنگ تجاری به شدت متضرر خواهند شد. هم چنین در خزانه داری چین بیش از ۱۳۰۰ میلیارد دلار اوراق قرضه دولتی آمریکا و حجم زیادی دلار وجود دارد که در صورت ورود بخشی از آن به بازار می تواند دلار را در موقعیت ضعیفی قرار دهد. باید منتظر ماند و دید سرانجام این جنگ تجاری به کجا خواهد انجامید که در صورت تشدید آن با توجه به استراتژی درازمدت چین می تواند جهان آینده را دستخوش تغییرات زیادی کند.
۱۷/۲/۹۸
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.