گفت و شنید با محمد رحمانیان
گفت و شنید با محمد رحمانیان؛ نویسنده و کارگردان پرکار ایرانی ساکن ونکوور
محمد رحمانیان کارگردان و نمایشنامه نویس صاحب نام ایرانی، متولد سال۱۳۴۱ در تهران است.
او مدرک کارشناسی نمایش را از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران دریافت کرده و کارشناسی ارشد را در سال ۱۳۷۷ از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر کسب کرده است. محمد رحمانیان دهها نمایشنامه را به نگارش درآورده و کارگردانی کردهاست. او تاکنون چندین جایزه و تقدیرنامه از فستیوالهای معتبر داخلی و بینالمللی دریافت کردهاست.
رحمانیان نویسنده و کارگردان نکته سنج و سختگیری است. پیگیری و پشتکار او در تاتر مثال زدنیاست. رحمانیان به اتفاق همسرش مهتاب نصیرپور در طی اقامت نه چندان طولانیاش در ونکوور کانادا، چندین نمایش را بهروی صحنه برد و چند نمایش را همراه با هنرجویان ایرانی در سالنهای نمایش این شهر روخوانی کرد. نکتهسنجیهایش حتی در نگارش واژگان غیرفارسی از جمله «فنز» و «کنسل» نیز نمود مییابد.
ایرانیهای ساکن ونکوور، اجرای نمایش «فنز» را در تالار سنتینیال نورت ونکوور در سال ۲۰۰۶ به خاطر دارند. این نمایش که به بازیگری پرویز پرستویی، مهتاب نصیرپور و ترانه علیدوستی بهروی صحنه رفتهبود، توسط محمد رحمانیان نگارش و کارگردانی شدهبود. نمایش «فنز»، اولین تجربهی مخاطبان تاتر رحمانیان در خارج از ایران بود.
رحمانیان نویسنده دیالوگهای فیلم «شیرین» ساخته عباس کیارستمی و نویسنده فیلمنامه «کتاب قانون» به کارگردانی مازیار میری بوده است. اما نمایشنامه «روز حسین»، ماجراهای حاشیهای را برای او رقم زد. این نمایشنامه، پس از چندین جلسه تمرین در بازبینی نهایی، اجازه اجرا نگرفت و سپس چاپ آن توسط نشر چشمه، منجر به لغو امتیاز ناشر شد.
محمد رحمانیان علاوه بر کارگردانی نمایشنامه «شب سال نو» و حضور بر سر تمرینات، سخت درگیر کارهای نهایی فیلم کنسل و آماده کردن آن برای فستیوال کن است. فیلم «کنسل» نخستین فیلم سینمایی محمد رحمانیان است که با مدیریت فیلمبرداری فرهاد صبا و با نقشآفرینی زارا درانی، هرمین عشقی و مهتاب نصیرپور مراحل نهایی خود را پشت سر میگذارد.
نمایش «شب سال نو» پس از «هفت ترانه قدیمی» و «شاپرک خانوم» سومین نمایشی است که رحمانیان در ونکوور کانادا به روی صحنه میبرد. محمد رحمانیان همچنین با همراهی همسرش مهتاب نصیرپور جلسات ماهانه نمایشنامهخوانی را در کانادا برگزار میکنند. تاکنون نمایشنامههای «مصاحبه» نوشته رحمانیان، «گلدونه خانم» و«حالت چطوره مش رحیم» از معروفترین آثار اسماعیل خلج و «محاق در پاییز» براساس نمایشنامه «مرگ در پاییز» اثر اکبر رادی در این جلسات، نمایشنامهخوانی شدهاند. جلسات نمایشنامهخوانی با همراهی تعدادی از دانشجویان ایرانی مقیم کانادا برگزار میشود.
رحمانیان میگوید: نمایش «شب سال نو» دربارهی یک خانوادهی پرجمعیت ایرانی در جنوب شهر تهران در آخرین روز سال ۱۳۹۱ خورشیدی با گرفتاریها، آرزوها، عشقها، جداییها، غمها و شادمانیهای هر روزهی ماست. این نمایش قرار است در ۱۷ ماه مارچ در تالار سنتینیال نورت ونکوور به روی صحنه برود.
اجرای نمایش «شب سال نو» در تالار سینتینیال نورت ونکوور و ساخت اولین فیلم سینمایی محمد رحمانیان بهنام «کنسل»، انگیزه گفتوشنید کوتاهی با این نویسنده و کارگردان صاحبنام ایرانی ساکن ونکوور شد که در پی میخوانید.
[هـ. الف. ر]
آقای رحمانیان نمایش «شب سال نو» پیرامون چه مسایلی دور میزند و دلیل انتخاب شما از اجرای این نمایش چه بود؟
– «شب سال نو» نمایش سادهایست دربارهی یک خانوادهی پرجمعیت ایرانی در جنوب شهر تهران در آخرین روز سال ۱۳۹۱ خورشیدی با گرفتاریها، آرزوها، عشقها، جداییها، غمها و شادمانیهای هر روزهی ما. زبان سادهای دارد و امیدوارم بتواند با مخاطبان فارسی زبان ارتباط برقرار کند. سالها پیش، نمایشنامهنویس و کارگردان ایرانی دکتر حمید امجد مجموعه نمایشهایی را طراحی کرده بود با همین عنوان. در بارهی آخرین ساعات سالی که سپری میشود، در مکانهای مختلف، و با آدمهایی مختلف. از همسایگان یک مجتمع مسکونی تا بیماران و کارکنان یک بیمارستان. انگار با طلوع سال جدید، آدمها نیز به تغییری در بیرون و درون خود نیازمند میشوند.
امسال، اولین نوروزیست که من در ایران نیستم. و شاید بزرگترین دلیلم برای نگارش و کارگردانی این نمایش همین باشد. از سوی دیگر نمایش «شب سال نو»، پایان نامهی هنرجویانیست که در یک سال اخیر، کلاسهای بازیگری مهتاب نصیرپور را پشت سر گذاشتهاند. فرصت خوبی بود که نمایش با بیست بازیگر جوان به صحنه رود تا این هنرجویان، اجرا در یک تالار نمایش حرفهای را تجربه کنند.
در انتخاب نمایشنامهها برای مخاطب ایرانی خارج از کشور چه عواملی را در نظر میگیرید؟
– برای من مخاطب ایرانی داخل و خارج کشور تفاوت چندانی ندارد. و از شما ممنونم که به جای واژهی «تماشاگر» از «مخاطب» استفاده کردید. مخاطب گونهای از تماشاگراست که با آگاهی و اختیار تمام، نمایشی را برای دیدن انتخاب میکند. با تماشاگر اتفاقی تئاتر میانهی خوبی ندارم، و نیز با تماشاگری که به قصدی غیر از تئاتر به دیدن نمایش میآید. پس تمام تلاشم این است که وقت او را تلف نکنم، به آگاهیهایش احترام بگذارم و چه در فرم و چه در متن به او دروغ نگویم. رابطهی من با مخاطبانم، رابطهای سراسر احترام و آگاهی است.
شما در ایران بعضی نمایشنامههایی را با شخصیتها و فضای غیرایرانی مثل «عروسکها و دلقکها»، «فنز»، «مانیفست چو» نوشته و کارگردانی کردید و در خارج از ایران – در ونکوور – تاکنون نمایشنامههایی با شخصیتها و فضای ایرانی را دنبال کردهاید، مثل «هفت ترانه قدیمی»، «گلدونه خانم»،«حالت چطوره مش رحیم» و «محاق در پاییز». انگیزهی خاصی در این پارادوکس زمانی، مکانی و شخصیتی وجود دارد؟
– باور میکنید هرگز از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودم؟ پرسش شما مرا با این واقعیت مواجه ساخت و پیداست نمیتوانم به سرعت پاسخی برای آن پیدا کنم. اما گمان میکنم بخشی از این واقعیت به آن چه که «آگوستو بوال» میگوید؛ انتخاب نمایشنامههایی با مکانهای خارجی یا بومی به همین نیازها و ضرورتها برمیگردد.
در انتخاب و اجرای نمایشنامههایتان، به دنبال چه نوع مخاطبی با چه ردهی سنی هستید؟
– معمولا نمایشنامههایم را برای مخاطب بزرگسال مینویسم. مگر مواردی خاص که ممکن است ردهی سنی «نوجوانان» را هم شامل شود. بحث «ردهی سنی» برای دیدن نمایش، بحثی جدی است که باید دقیق و بیتعارف دنبال شود. همین نمایش – «شب سال نو» – برای مخاطب ۱۶ سال به بالا مناسب است و ترجیح میدهم تماشاگران پایینتر از این سن، نمایشهای دیگری برای دیدن انتخاب کنند.
خانم مهتاب نصیرپور (همسر شما) از هنرمندان خوب تاتر و سینما همیشه از همکاران و بازیگران شما در نمایشنامهها و فیلمنامههایتان است. علاوه بر ایشان دیگر بازیگران نمایش شب سال نو چه کسانی هستند و چقدر سابقه بازیگری و کار تاتری دارند؟
ـ شما خود به این پرسش، پاسخ دادهاید. برای من همین میماند، بعد از ۲۷ سال تجربهی مشترک نمایش – از ۱۳۶۵ تاکنون – و بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک – از ۱۳۷۳ تاکنون – مهتاب نصیرپور کمترین نقشش در نمایشهای من بازیگری است. همواره از حضورش به عنوان یک راهنما و مشاور بهره بردهام و دلیل بسیاری از نمایشنامههایم حضور او بوده است، نمایشهایی مثل «دیگر مرا صدا نزن مادر»، «خروس»، «شهادتخوانی قدمشاد مطرب در تهران» و . . . در همین نمایش اخیر نیز، وظیفهی اصل آموزش و راهنمایی هنرجویانی که بسیاری از آنان اولین تجربهی حضورشان بر صحنه است، به عهدهی ایشان بوده. تعدادی از بازیگران، پیش از این در نمایشنامهخوانی و اجرای نمایش «شاپرک خانوم» با من همراه بودهاند، مثل کامیار کرامتیان، شهره شاهرضایی، میلاد.
ساخت فیلم «کنسل» در ونکوور چه مرحلهای را پشت سر میگذارد و آیا فضا و شخصیتهای آن ایرانی است یا غیرایرانی؟
– فیلم «کنسل» در مرحلهی تدوین و صداگذاری است. فیلم به زبان انگلیسی و به مدیریت فیلمبرداری فرهاد صبا در یک ماه فیلمبرداری شد و به عنوان یک فیلم مستقل، امیدوارم بتواند مورد رضایت مخاطبانش قرار گیرد. فضا و شخصیتها ایرانی نیستند، اما به موضوعی میپردازد که ایرانیان نیز مانند همهی مردم جهان با آن درگیرند و به نوعی دغدغهی ذهنی آنان را نیز شامل میشود.
آیا این درست است که جعفر پناهی در ساخت فیلم «کنسل» با شما همکاری داشته است؟
– آقای جعفر پناهی، کارگردان بزرگ ایران، به من و گروهم افتخار دادند و با فرمان آغاز فیلمبرداری، به فیلم «کنسل» برکت دادند. من از ایشان بسیار سپاسگزارم، و مهمترین دلیلش این است که ایشان نه از فیلمنامه و نه از موضوع اطلاعی نداشتند و با این همه، در کمال بزرگواری قبول زحمت کردند و درخواست من و گروهم را برای آغاز فیلمبرداری اجابت کردند.
سختیها و دغدغههای شما در خارج از کشور از چه جنسی است؟
– مثنوی هفتاد من کاغذ است پاسخِ این پرسش، اما به خودم قول دادهام غر نزنم و مخالفخوانی نکنم و به جای گلایه، سعی کنم بیشتر و بهتر کار کنم.
چه انتظاراتی از جامعه ایرانی ساکن ونکوور در حمایت از تاتر دارید؟
– این یک انتظار دوجانبه است. آنان باید از من و گروه تئاتر ونک انتظار دیدن نمایشهایی خوب داشته باشند. و من انتظار دارم با حضور و حمایت خود، تئاتر نوپای ما را در این شهر، یاری رسانند. همین.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه