ضمیر بیشخص
رمان «تهران کوه کمرشکن» یک رمان نو، چالشی و پست مدرن است. نویسنده بدون این که دربست خودش را به دامن نظریه و منطق رمان نو انداخته باشد، آن را به کار بسته و در ضمن، از مواردی که با روش کلاسیک روایت گری قابل گشودن و بازنمایی بوده نیز غافل نمانده است. این رمان را میتوان تطبیق موفقانه ی نظریه ی رمان نو بر بستر موضوعی سنتی و کلاسیک خواند.
«در رمان نو نه جذابیت موضوع برای نویسنده اهمیت دارد، نه تسلسل منطقی حوادث و نه شخصیتهای داستان. موضوع فقط قالبی است برای بازنمایاندن سلسله حوادثی که ممکن است هیچ ربطی به هم نداشته باشند و شخصیتها، نظیر رهگذرانی هستند که از خیابان یا کوچهیی میگذرند» (پرویز شهدی، سخن مترجم).
شناسه: تهران کوه کمرشکن، مهین میلانی، نشر زریاب، پاییز ۱۳۹۴، ۴۰۷ صفحه
شهرگان: رولان بارت در زندگینامه ی خودنویساش «رولان بارت نوشتهی رولان بارت» از خود با چهار عنوان متفاوت یاد میکند: او، من، رولان بارت و شما. عنوان ” او” در متن تداعیکنندهی منِ گم شده و از دسترفته ی راوی است. «او» غایب است و با «من» بارت فاصله دارد. «من» اما زمانی به کار میرود که راوی دچار فانتزی میشود: «عنوان من، در واقع نام من خیال پرداز است. هرگاه میگویم من، بی شک غرقه در خیالم» (بابک احمدی، ۱۳۹۳: ۲۲۳). «شما» راوی را دوپاره کرده و بارت در زمان واحد تبدیل میشود به دو شخصی که یکی «من» حاضر او است و روایت کننده ی زندگی، و دیگری شخصی که به صورت پارانوییک در برابر این «من» قرار میگیرد. بارت هنگامیکه عنوان «شما» را در متن به کار برده است، در پی محکوم نمودن خویش است و «رولان بارت» نیز بیان گر نوعی جدایی و فاصله میان بارتِ راوی و بارت مورد اشاره است و در واقع این اشاره در مواردی به کار برده میشود که «منش و کنشهای او ناشناخته و آمیخته به ابهام هستند» (همان، ۲۲۴)
این اشاره را از آن رو نمودم تا با رمان دلپذیر «تهران کوه کمرشکن» از مهین میلانی – که در این آخرها نشر زریاب در کابل آن را منتشر نموده است – رابطهی صمیمیتر و بیمیانجی تری ایجاد کرده باشیم. این رمان روایت زندگی دختری است که قبل از انقلاب اسلامی در ایران با هدف ادامهی تحصیل به فرانسه میرود و در آنجا با جریانهای سیاسی چپی آشنا میشود که برای ایران کار میکنند. دختر بعد از انقلاب به ایران باز میگردد و بقیه ی رمان با تمام حوادثش در ایران اتفاق میافتد. این که نویسنده در رمان چی روی کرد و موضعی را نسبت به حوادث و اوضاع آن زمان اتخاذ نموده، مسأله یی است جدا و از دیگر سو ترازنامه ی نزدیک به چهار دهه ی حکومت جمهوری اسلامی و ولایت فقیه حقیقت را بر همگان عیان ساخته است. لذا، کاری به آن نداریم. مواجهی ما با کتاب، به لحاظ تکنیکی و بیشتر فنی – ادبی است. از اینرو، به باور من، رمان مذکور سه خصوصیت بارز و عمده را دارا است که به اختصار با آنها تماس میگیرم.
یک: با توجه به اشارهی فوق، میتوان گفت که رمان «تهران…» از این نظرگاه، روایت کننده ی یک «من» غرقه شده و فانتزی زدهی نویسنده یا راوی است. چه، رمان روایت سرگذشت تاریخی نویسندهی آن است و از آغاز تا پایان راوی فقط با عنوان «من» از خودش یاد می کند. اما این «من» آن منِ حاضر و زندهی بارت نیست که از غرق شدنها و درون نگریهای حالش برای ما قصه سر کرده باشد. «من» میلانی در این رمان، در واقع جای گزین «او» ی بارت شده است. زیرا منِ شخصیت مرکزی رمان یا متن، آن منِ نویسنده و حاضر نبوده و یک تمایز زمانی و دوری این دو «من» را از هم جدا کرده است. لئون تروتسکی در «تاریخ انقلاب روسیه» هر زمانیکه به نقش خودش در آن تاریخ اشاره دارد، با ضمیر «او» به سراغ خودش میرود و بی آن که خود بداند، از یک دوران سپریشده و آرمان و آرزوی برباد رفته خبر میدهد. در رمان «تهران کوه کمرشکن» نیز نویسنده دقیقن از چنین یک سرگذشتی حرف میزند، این جا اما هیچ گاهی نویسنده از خودش با عنوان «او» یاد نکرده است و در همهجا همان «من» رابط گذشته و حال راوی شده است. شاید اینجا نویسنده آگاهانه به چنین روی کردی متوسل شده و این «من»، نکتهی ظریفی را در خودش پنهان کرده باشد. بابک احمدی در «ساختار و تأویل متن»، زمانی که «او» ی بارت را تفسیر میکند، میگوید: «شاید بتوان گفت که به معنای دقیق واژه، او، مرده است» (همان) و نویسندهی «تهران…» اما، از «او» ی حرف میزند که روایت گر حوادث است و هنوز نمرده است و نویسنده نیز بعدِ سالها، امروز که میخواهد به سراغ آن «او» برود، دوست دارد او را زنده و فعال ببیند. به عبارت دیگر، میتوان گفت که در این رمان «او» ی داستان، از این که میتواند در چگونگی بازخلق و بازروایی داستان نقش داشته باشد، نمرده است و هنوز «من» است. اما «من» ی که دره ی عمیقی از گذشت زمان و حادثهها بین او و «من» حاضر یا نویسنده دهن گشوده است. با حرکت از این منظر، میتوان ادعا نمود که نویسنده در این رمان به تکنیک روایی جذاب و چالشآفرینی دست یازیده است.
دو: بستر موضوعی رمان، یک بستر اجتماعی – تاریخی است. رمان صرفن یک سرگذشت، دل نوشت یا خاطره ی شخصی نیست و میتوان با روی کرد «درزمانی»، هر کس دیگری را نیز به عوض شخصیت مرکزی رمان قالب زد. حوادث و اتفاقاتی که در این رمان خانه کرده، برساختهی شرایط اجتماعی – تاریخی زمان وقوع آنهاست و ویژگیهای فردی و دخالتهای شخصی در چگونگی وقوع آن حوادث، نقشی چندان تعیین کننده یی ندارد. از اینرو، رمان سرگذشت کلی و خاطره ی جمعی کسانی میتواند شد که در آن شرایط می زیسته. بنا بر این، «من» این رمان یک منِ شخصی و فردی نیست و میشود گفت که این «من»، یک ضمیر بیشخص است. لذاست که هر مخاطبی بهخوبی با خواندن رمان میتواند خودش را در آن بیابد. این نکته وجه تمایز روشنی است که رمان را بهعنوان یک اثر اتوبیوگرافیک یا خودزندگینوشت با دیگر آثار اتوبیوگرافیک متفاوت میسازد. چه، در اغلب خود زنده گی نوشتهها، این فقط راوی یا نویسنده است که در متن حوادث داستان جایگاه و نقش داشته و امکان «دیگربودگی» و دخالت مخاطب در آنها، ناممکن مینماید (نمونه: «رها در باد» نوشتهی ثریا بها). این موفقیت نویسنده، امکان دیگری را به روی رمان میگشاید که همانا رابطه ی آن با منطق روایی در «رمان نو» است.
سه: هرچند کسانی معتقدند روش غیر شخصی روایت، یک روش و رویکرد کلاسیک است و در رویکرد روایی امروز، روایت گر نمیتواند و نباید حوادث را غیر شخصی نماید. اما باید توجه داشت که چنین روشی با منطق مکالمه یی و حاکمیت مفهوم «گفتمان» در حوزه ی نوشتار و گفتار معاصر، در تضاد قرار میگیرد. روایت شخصی و تک، دروازه را به روی نقد، تضارب و مکالمه میبندد. نقد و مکالمه زمانی مجال بروز پیدا تواند کرد که روایت، «گشوده» باشد؛ چالهها و چالشها در آن جا خوش نموده باشد. کلیت منطق متون پست مدرن، بیانگر همین موضوع است. اما مهین میلانی در رمان «تهران کوه کمرشکن» بیاعتنا به این مباحث، از رویکرد شخصی روایتگری عبور نموده و داستان را غیر شخصی نموده است؛ در کنار موارد فردی و شخصی که لازمهی هر رمان است (عشقها و نفرتها)، موضوع باز و گشوده مطرح شده است. شاید بتوان روی کرد این رمان را یک روی کرد ترکیبی و تلفیقی خواند که تکینگی و دیگربودگی را در خود جمع دارد. از اینرو، به باور من رمان «تهران کوه کمرشکن» در مرزی میان رمان کلاسیک و رمان نو، با غالبیت منطق رمان نو قرار دارد. از این موضوع که بگذریم، مسألهی دیگر ایناست که، در هم ریختگی خطوط روایی و یا منطق سلسله یی روایت، بر هم فشرده شدن چندین حوادث و اتفاق مختلف در متن و ابهام پرسوناژها، رمان را یکی از تجربههای موفق کار با روی کرد «رمان نو» معرفی تواند کرد. «در رمان نو نه جذابیت موضوع برای نویسنده اهمیت دارد، نه تسلسل منطقی حوادث و نه شخصیتهای داستان. موضوع فقط قالبی است برای بازنمایاندن سلسله حوادثی که ممکن است هیچ ربطی به هم نداشته باشند و شخصیتها، نظیر رهگذرانی هستند که از خیابان یا کوچهیی میگذرند» (پرویز شهدی، سخن مترجم). با جمع نکات آوردهشده، میتوان ادعا نمود که رمان «تهران کوه کمرشکن» یک رمان نو، چالشی و پست مدرن است. نویسنده بدون این که دربست خودش را به دامن نظریه و منطق رمان نو انداخته باشد، آن را به کار بسته و در ضمن، از مواردی که با روش کلاسیک روایتگری قابل گشودن و بازنمایی بوده نیز غافل نمانده است. این رمان را میتوان تطبیق موفقانه ی نظریه ی رمان نو بر بستر موضوعی سنتی و کلاسیک خواند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید