![شعر «پرفورمنس» از جمشید عزیزی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2025/02/FrontImage-Azizi-150x150.webp)
زاغ و روباه
![زاغ و روباه](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2013/03/aaleepayam.jpg)
زاغکی پیتزای قارچ خرید
به دهن برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست در راهی
که از آن میگذشت روباهی
روبه پرفریب حیلت ساز
رفت پای درخت و کرد آواز
گفت: به به چقدر زیبایی!
چه سری! چه دمی! عجب پایی!
توی حرفش دوید ماده کلاغ
گفت: روباه پیر کرّه الاغ
آن زمان که عقل من گم بود
سن و سالم کلاس سوم بود
حالی از علم بهره ها دارم
مدرک فوق دکترا دارم
گفت و بر جان روبه آتش زد
پیتزا را به زیر بالش زد
گفت روبه به چیت میبالی؟
پیر و زشتی و بی پر و بالی
زاغ تا پز دهد به آن شیاد
بال بگشود و پیتزا افتاد
پیتزا را ربود و خورد آن گاه
گفت با زاغ حضرت روباه:
آن زمان که کلاس سه بودی
بچه ای توی مدرسه بودی
بنده هم درس حوزه میخواندم
طلبه بوده روضه میخواندم
درس خواندم شبانروز مدام
گشته ام حال حجته الاسلام
(هالو)