
:: مهشید رستمی
اشک ماهیها
مهشید رستمی | ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دریا، در رِحَم زمین اشکِ ماهی را درد میشِمُرد و از افسانههای پریان که اندوه ماهیانش را...
بیشتر بخوانیدشعری از مهشید رستمی
مهشید رستمی | ۱۳ دی ۱۴۰۱
حوایی که در خاک درد میکشد *** پنجره را خواب میکنم صدای گنجشگها در قفس ناله...
بیشتر بخوانیددو شعر از مهشید رستمی
مهشید رستمی | ۱۵ آذر ۱۴۰۱
۱ ایستاده در قامت سرو * … و ما، ایستاده در قامت سرو مسخ شده بودیم...
بیشتر بخوانیدبرگی از تنهایی
مهشید رستمی | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰
پنجره را که می بندی سیمهای به خط شده تیرهای چراغ برق از بال پرندگان قهر میکنند تا...
بیشتر بخوانیدسه شعر از مهشید رستمی
مهشید رستمی | ۱۰ آبان ۱۴۰۰
۱ چرخش نه، هیچ فالی نگیر که سالهاست از آغوش نقشهای تاریک قهوهای خطوط مبهم دستها و رمز...
بیشتر بخوانید