Advertisement

Select Page

ناشکیبایی در برابر یک نقد

ناشکیبایی در برابر یک نقد

 Mohammad Safavi (2)

دکتر پیمان وهاب‌زاده، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه ویکتوریا – کانادا، یکی از امضاء کنندگان منشور ۹۱ در بیانیه‌ای کوتاه در صفحه فیس بوک خود و در مصاحبه‌ای* که در ۵ ژوئن ۲۰۱۳، با آقای هادی ابراهیمی سردبیر شهروند بی‌سی و وب‌سایت شهرگان انجام داد ضمن توضیحاتی اعلام کرد که امضای خود را در زیر متن «منشور ۹۱» پس می‌گیرد. او در بیان دلایل انصراف خود به موارد مهمی اشاره دارد که در این لحظه حساس تاریخی کشورمان توجه به آن‌ها بسیار پر اهمیت است.

دکتر وهاب‌زاده می‌گوید:

«من منشور۹۱ را از این رو امضا کردم که تجربه‌ای آغازین بود برای نوشتن پلاتفرمی اخلاقی بر پایه حقوق بشر و حقوق شهروندی…»

و در ادامه می‌خوانیم: «من پس از دیدن دو ویدیوی آقای پهلوی در حمایت از منشور ۹۱ بر فیسبوک منشور تصمیم گرفتم امضای خود را پس بگیرم…» و «روشن است که این حق آقای پهلوی به عنوان یک شهروند است که منشور را امضاء کند (که از ماها پیش امضا کرده‌اند) اما تصمیم دست اندرکاران منشور برای کسب حمایت و تبلیغ ایشان – و از آن رو نهاد تازه تاسیس «شورای ملی ایرانیان»  – متاسفانه به منشور ۹۱ رنگ و سایه گرایش سیاسی خاصی را میزند که نقض منشور است.»

دکتر وهاب‌زاده در ادا مه گفتگو نکات مهم و آگاهی بخشی در مورد این گرایش سیاسی معطوف به قدرت (شورای ملی ایرانیان) بیان می‌کند که هشدار دهنده است. از جمله:

«ایشان (آقای پهلوی) همواره بخشی از گرایشی بوده اند که بیش از سی سال است قدرت‌های غربی را برای به رسمیت شناختن خود و نهادهای پیرامون ایشان، به عنوان اپوزیسیون حکومت ایران لابی میکند. از آنجا که رویکرد این گرایش قدرت خواهانه است و نظر به سرنگونی حکومت از راه تشویق قدرت های جهانی به مداخله دارد ( که نا گزیر خشونت بار و استعماری است) طبعا نمیتواند منشوری حقوق بشری را نمایندگی کند. دفاع از حقوق پایه ای انسانها با سخن گفتن از حقیقت باقدرت گره خورده است. از این روست که بیشتر امضا کنندگان منشور کنشگران مدنی، روشنفکران و دانشگاهیان و یا آزادیخواهانی هستند که بسیاری از آنان زخم مبارزه با قدرت را برتن و روان خود به همراه دارند. برای اینکه منشور حقوق بشری همانا منشور حقوق بشری باقی بماند، نمی تواند با مدعیان قدرت نزدیک شود و یا از حضور و مشارکت آنها اعتبار کسب کند»

در ادامه گفتگو دکتر وهاب‌زاده با رد قاطعانه گرایشات «قدرت خواهانه» و «جنگ طلبانه» و «سوریه‌ای کردن ایران» و در مخالفت با تحریم‌های خردکننده که معیشت روزانه مردم ایران را به مخاطره افکنده است و در مخالفت با «حکومت استبدادی و خشن ایران» و هشدار به «مداخله قدرت های امپریالیستی» و تاکید بر پاسداری از کلیت منشور حقوق بشر یادآوری می‌کند که: «هر دگرگونی باید از درون و با همت مردم انجام شود. ما مهاجران تنها میتوانیم شبکه‌های یاری جنبش‌های اجتماعی در ایران باشیم.»

mqdefault

در پاسخ به این اقدام و انجام مصاحبه مذکور،پنج تن از دست اندر کاران و حمایتگران منشور ۹۱، آقایان و اساتید محترم، علی احساس، مهرداد آرین نژاد، رامین جهانبگلو، مهرداد حریری و مرداد لقمانی در پاسخی ناشکیبا و شتاب‌زده و تا حدی خشمگینانه با چشم‌پوشی بر نکات و نقد مطرح‌شده در گفتگوی دکتر وهاب‌زاده با وب‌سایت شهرگان، متأسفانه تصویر نادرست و مخدوشی را به نمایش می‌گذارند که می‌تواند موجب برداشت نادرست خواننده بی‌اطلاع از نقد پیش گفته شود.

ایشان در ابتدای پاسخ خود نوشته‌اند:

«همان‌گونه که قبلاً ذکر شده منشور ۹۱ یک تشکیلات سیاسی نیست و گام در رقابت سیاسی نمی‌گذارد. یکى از بزرگ‌ترین مشکلات جامعه ما عدم گفتگو است، نشست و تبادل‌نظر با گروه‌های سیاسی به معناى جانب‌داری از جریان خاصى نیست. متأسفانه دورى جستن جریان‌هاى سیاسى از مخالفان خود، به صورت یک بیمارى مزمن در آمده است. نویسندگان منشور ۹۱ از آغاز، رسالت خود را در شکست تابوها و گفتگو با تمامى جریان‌هاى سیاسى که به «خشونت پرهیزی» پایبند باشند می‌دیده‌اند. ما باور داریم که تلاش براى انکار وجود یک جریان خاص سیاسى زمینه براى حذف آن است، تاریخ مملو است از حقایق تلخ و خشونت‌هاى گسترده که از پى چنین رویه‌اى صورت پذیرفته‌است.

جامعه ما به‌رقابت احزاب قوى نیاز دارد، هیچ کسى حق ندارد براى مردم انتخاب کند. گروه‌هاى سیاسی ملزم به ارایه برنامه و رقابت سیاسى براى کسب نظر و راى مردم هستند. در نهایت انتخاب با شهروندان است. اندیشه و گرایش حذفى خطرناک، براى جامعه مدنى مضر و زمینه‌ساز بازتولید استبداد است و…»**

بر خلاف آنچه که نویسندگان این پاسخ‌نامه ادعا می‌کنند در گفتگوی دکتر وهاب‌زاده با سردبیر شهروند بی سی/ شهرگان، هیچ سخنی از حذف یک فرد یا یک گروه سیاسی به میان نیامده است، (که اگر چنین بود قاعدتاً ماه‌ها پیش که آقای پهلوی منشور را امضاء کردند، مسئله پس گرفتن امضاء مطرح می‌شد). در این گفتگو وهاب‌زاده از حقوق سیاسی آقای پهلوی به درستی دفاع کرده است. نکته مورد نقد عبارت است از گرایش سیاسی معطوف به قدرت آقای پهلوی که متأسفانه آقایان و اساتید محترم بر آن چشم پوشیده‌اند. آنچه که مورد پرسش است نشست و برخورد حمایتگرانه او با لابی‌های طرفدار جنگ و خشونت و تحریم‌های خردکننده علیه ایران است. شما به درستی بر «نیاز جامعه ما به احزاب قوی» دست گذاشته‌اید، اما آیا راه ایجاد چنین احزابی لابی کردن در نزد «احزاب قوی» و «دولت‌های قوی» خارجی است که مدافع تحریم‌های فلج‌کننده یا مدافع جنگ علیه ایران و مردم ایران هستند، است؟ آیا در ادبیات سیاسی نقد سیاست‌های احزاب و گروهایی که این‌گونه شیوه‌های خشونت‌بار را برای رسیدن به قدرت پیشه کرده‌اند، آن طوری که شما می‌گویید یک «گرایش حذفی خطرناک» است؟! در کدام بخش از گفتگو یا تفکر وهاب‌زاده، از حذف یک حزب یا شخصی متعلق به یک «جریان خاص» و یا «خانواده خاصی» سخن رفته است؟ آیا چنین برخوردی طفره رفتن از پاسخ‌های مشخص به پرسش‌ها و نقدهای مشخصی که در چهارچوب اخلاقیات ضد خشونت و حقوق بشری طرح‌شده‌اند نیست؟

بی‌تردید اساتید محترم نویسنده پاسخ‌نامه به خوبی می‌دانند که برخورد سیاسی بین احزاب و نظرات سیاسی، نقد بی‌محابای تفکرات افراد و احزاب، پرسش و پی گیری حقیقت در دنیای مدرن جزء لاینفکی از پیشرفت و حرکت رو به جلو و آگاهی بخشی است. به همین خاطر است که پارلمانهای کشورهای پیشرفته صنعتی صحنه شدیدترین برخوردهای سیاسی و تلاش برای کسب قدرت سیاسی با استفاده از سازوکار دمکراسی است. چگونه است که ستایشگران چنین سازوکاری، نقدی مختصر را بر نمی‌تابند و آن را از محتوی خالی می‌کنند و مفاهیم خودساخته را به نقد می‌کشند؟

 تاریخ سیاسی گذشته کشور ما، پر است از ائتلاف‌های شکننده و میان‌تهی، خالی از پرسشگری و دوراندیشی و همسویی‌های مصلحتی برای به زیر کشیدن قدرت بالادست. آنگاه با سرنگونی قدرت مورد هدف، دور بازتولید استبداد آغاز شده و نیروی غالب و قدرتمند تر با استفاده از همه اهرم‌ها، از بکار گیری اوباش فرمانبر داخلی گرفته تا یاری‌گرفتن از متحدان خارجی در بزنگاه‌هایی به حذف همراهان دیروزی پرداخته است. به همین خاطر است که محور گفتگوی دکتر وهاب‌زاده پرسش و نقد و نورافکنی بر رویدادها و عملکردها و این‌گونه ائتلاف‌ها یا همکاری‌های بی نقد و مصلحتی است. فرض بر این است که نویسندگان محترم پاسخنامه اصولاً با چنین رویکردی نقادانه برای کاستن از خطر باز تولید استبداد در توافق باشند اما متأسفانه برخی عملکردها چنین رویکردی را مخدوش می‌کند.

در پاسخنامه، آمده است که «نشست و تبادل نظر با گروهای سیاسی به معنای جانبداری از جریان خاصی نیست» این سخن بسیار سنجیده و درستی است. گفتگو و تبادل‌نظر و مشورت کردن، رجوع به خرد جمعی راهگشای مشکلات است؛ اما متأسفانه گذر وقایع تصویر دیگری را به ما تعقیب‌کنندگان سیاست نشان می‌دهد. دکتر مهرداد حریری که از سوی منشور ۹۱ در سمینار «شورای ملی ایرانیان» در تورنتو شرکت می‌کند، در حضور آقای پهلوی بی آنکه منشور شورای ملی را به پرسش بکشد، بی آنکه سخنی از راهکارهای سیاسی معطوف به قدرت و منجر به خشونت «شورای ملی ایرانیان» و سخنگویش آقای پهلوی به میان آورد، با قاطعیت در پیشگاه ایشان اعلام می‌کند: «که منشور سیاسی شورای ملی ایرانیان و منشور ۹۱ که صدها تن از فرهیختگان و آزادیخواهان و روشنفکران ایرانی آن را امضاء کرده‌اند، ضمن اینکه متفاوت هستند اما این دو در تضاد باهم نیستند و می‌توانند مکمل یکدیگر باشند!»***

آیا این سخن و اعلام مواضع از جانب «منشور ۹۱»، همان‌گونه که دکتر وهاب‌زاده در گفتگوی خود به درستی بیان کرده‌اند، حاکی از این نیست که متأسفانه منشور ۹۱ رنگ و سایه گرایش سیاسی خاصی را به خود گرفته است و رفته‌رفته از پلاتفرم اخلاقی و حقوق بشری اولیه خود فاصله می‌گیرد؟!

 پی‌نوشت‌ها:

* متن کامل گفتگوی دکتر پیمان وهاب‌زاده

http://shahrgon.com/?p=17678

 **متن کامل پاسخ به دکتر وهاب زاده

http:/shahrgon.com/?p=17947

*** متن کامل سخنان دکتر حریری در سمینار شورای ملی ایرانیان در تورنتو

http://www.shahrvand.com/archives/39569

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights