اشعار شاعران ایرانی در حمایت از اعتراضات مردم ایران
در تاریکی و بینِ هیولاهایش
سعی کنیم
حسِ زنی باشیم
که از خطرِ سیب بودن، اطمینان دارد
پسرش که میرود به خیابان میگوید
میترسم یکی از صد و شش نفری باشی که میافتد
اگر تمام ما مادران زنده باشیم
تمام ما صد و شش مادر
در جست و جوی نقطهی افتادنتان
مجبوریم
روسریها و ابرهای عفیفمان را
از فرازهای دیگرِ عبارت
جدا کنیم
درکِ این همه ترسیدن
درکِ این همه از از دست دادن ترسیدن
برای ما
که برای دیوارهای بیقوارهی وهم
از مضراتِ استبداد، دادِ سخن سر میدهیم
آسان نیست
ما مثل هر کسی که ماست
نصفِ دلمان آرزو میکند
یکی از آن صد و شش نفر بودیم
همان که عکسش را
بعد از روزِ رهایی
اولِ برنامههای سیاسی
پخش میکنند
حتا اگر رهایی در کار نباشد
هر وقت نامِ وطن پخش میشود
چشمهای ما باشد
که روزنهای رو به آزادی
در قلبها
باز میکند
نصف پنهانترِ قلبمان
چیزِ مقدسی پیدا میکند
برای تشکر
که آنکه تلویزیون را روشن میکند ماییم
نه یکی از آن صد و شش نفر که مادرشان ترسید
در شلوغیی اخبار
عکسِ افتادنِ پسرش منتشر شود
و اینکه پسرش گفت « ما خیلی بیشتر از صد و شش نفریم، تنها نیستیم »
برای کم شدنِ ترسش کافی نباشد