![شعر «پرفورمنس» از جمشید عزیزی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2025/02/FrontImage-Azizi-150x150.webp)
شعری برای نوید افکاری و سهیل عربی و…
نقطهها حمله کردهاند
دهانت را بگیر از نشانهی آن مگسک
نمیبینی تیربارانِ نقطه است
و دهانهایِ تسلیم دندانهایشان را بالا آوردهاند
من از پاورقی با تو سخن میگویم
از همان ستارهی تحمیلی که انداختند پایِ دونقطهام
من:*
پشتِ دو نقطه: قرصهایم مادر
مادر میگوید شرطِ بستههایِ حمایتی نقطه است
و تویِ چای هی ویرگول هم میزند
نمیدانی پدرت تویِ کروشه[] سکته کرد
*”مادر پاورقی دارد بزرگ میشود”
چند ویرگول پشتِ دو نقطهات ماندهای؟
بازجو تویِ دستانش یک علامتِ تعجب دارد و هی میکوبد به سوالم
یک نقطه ویرگول(؛) از تعجب(!) جلو میزنم
باید بگویم “نوید”
میکوبد به نویدهای جامانده در حروفم
پدر میآید و ناخنهایش را از کروشه[] بیرون میریزد
تعهد دادهام هر شب یک کلمه بخورانم به حروفِ ربط
از خانهای با اندام شطرنجی
از کوچهای با جویهایِ شطرنجی
و میدانی با مُشتهایِ شطرنجی
“از پاورقی آمدهاید و به پاورقی باز میگردید”
ببین حتی شب گلنگدنش را کشیده و ستاره می ریزد پایِ پرانتزهایی در اعتصاب
سهیل ستارهاش را برمیدارد و هفتبار به عربی میگوید:
“یا امی”
“یا ارض الاجداد”
ممیز میدود تویِ دهانش و صرفش میکند با هفت حرفِ ربط
او میداند زانیار چشمانش به ستارهی اوست
نقطهها شلیک میشوند
نقطهها از دهانها شلیک میشوند
حتی از دهانِ همسایه با موهایِ سفیدش در پرانتز
بازجو میگوید شرطِ ادامهی زبان سهنقطه (…) است
سهنقطهها افتادهاند پشت دربها و با زبانِ خوش به دهانها میروند
باید بروم به ملاقاتِ درصدهایِ آن مرد با هشت نقطهی مقدس که در پاورقی دست و پا میزند
دو نقطه بکارم تویِ زبانش
درصد%: یک دو سه چهار پنج شش هفت هشت
با اشارهی مردمک میگوید نقطهها زبانش را به هشت عدد آذین بستهاند
من:*
*”پاورقی دارد بزرگ میشود”