شعری از آرزو نوری
می دراند
سفیدی پیراهنت
جگرم را
تا دلتنگ بمانم
از قناسی انگشتانت
بیا هایدا بخوریم
دور میدان ولیعصر
و سیگاری بگیرانیم
روی نیمکتهای بلوار
بیا تا انقلاب برویم
و نبش فرعیهای آزادی
درد دل کنیم
دستم را بگیر
قدم بزنیم
روزهای رفته را
تو از زخمهایت بگو
من از زخم زبانها
- درباره نویسنده:
- تازهترینها: