شعری از سیاوش خسروی
غلظت آفتاب
دیروز
سینه سرخها
که زردی غلیظ آفتاب خاورمیانه را خوش دارند
فهمیدند تن کودکان سینه سرخ را
آفتاب هیچ جهنمی گرم نخواهد کرد.
امروز
که باید عروسکت را
از زیر تلی از سنگ و سیمان بیرون بکشیم
به من بگو
با کدام زبان حالیاش کنیم که خدایی که او را به تو بخشیده بود
تو را از او گرفت؟
و فردا!
فردا واژهایست در دهان دلالان بیمه
که در همه جای جهان فردا برایشان یک معنی دارد
ولی قسم به غلظت آفتاب
که امروز و اینجا
با مشتهایی پر از سنگهای دیروز
به انتظار فردا نشستهایم.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها: