شعر و ادبیات در پدیده محیطی متاورس
رویکردی بر بازنمایی شعر و ادبیات پسازبانی در پدیده محیطی متاورس
نوشته؛ سعید جهانپولاد و نادر چگینی
ارائه شده در آکادمی شعر معاصر، انجمن ترویج زبان و ادب فارسی
مورخه شهریور ۱۳۹۹
ارائه و ویرایش ۱۴۰۰
خلاصه
ما گاهی اوقات دیگر واقعاً نمیدانیم که کلمه متاورس “metaverse” چه چیزی را پوشش میدهد، که برخی بیش از پیش آنرا مورد استفاده قرار میدهند، و دیگرانی هستند که آنرا سنگ بنای فلسفه صنعت دیجیتال میدانند. برای اینکه این پدیده شگفت و در حال رشد و توسعه را توضیح و بازنمایی کنیم میباید همه چیز را در مورد این پدیده فراجهانی و فراوجه لحظه به لحظه دنبال نماییم تاریخچه ظهور این اصطلاحات، نگره ابداع کنندگانش، سیستم های مرتبط و تأثیر گذار، و حتا عناصر مبناییاش را، چگونگی بهره وری و محیط یابی و ارتباط همپیوندش را با انسان و غیر انسانی، و کاربردی شدن اش را ملاحظه کنیم، تاثیرات غیر قابل انکارش از شعر، ادبیات و فیلم و سینما، انیمیشن و توسعه آنرا در فناوری اقتصاد، سیاست، فرهنگ و … مد نظر قرار دهیم، نگارندگان سعی وافر دارند که این پدیده خلاق جهان دیجیتالی و سایبرنتیکی فراگیر را و مرزهای محو شده محیط میانی انسان و غیر انسانی، جهان واقعی و جهان مجازی و توسعه آنرا در زمینه شعر و ادبیات و اکولوژی سیاره ای به مبحث شعر و ادبیات پسازبانی در فراجهان متاورس و کارکرد اشتراکی و عمومی اش را در تولید و تأثیر گذاری رسانه فرهنگی همچون شعر، ادبیات و هنرها نشان دهند، بی شک این پژوهش در کشورهای مبنایی اروپایی و غربی همچنان مورد مطالعه و توسعه محققان، پژوهشگران، متفکران منتقدان له و علیهی درگیر در این پروژه هست و این مقال در نظر دارد، با احضار الحاقی نظرات متفکران دیگر راهی برای بازنمایی آن در فرهنگ، شعر و ادبیات و هنرها و دیگر رشته ها بازنماید، ابتدا باید واژگان ترکیبی متاورس را فرهنگ لغت آکسفورد بررسی نماییم، در لغتنامه آکسفورد متاورس را “فضای واقعیت مجازی که در آن کاربران می توانند با محیط تولید شده توسط کامپیوتر و سایر کاربران تعامل داشته باشند ذکر کرده است در دیکشنری زبان فرانسوی آن را بهعنوان «دنیای مجازی» توصیف میکند که «میزبان اجتماع و گروهی از کاربران حاضر در این فضا و محیط را در قالب شخصیت های آواتاری که به شکل و تیپ و شخصیت و نمای خودشان پرداخته و تبدیل شده اند، گرد هم می آورد، آواتارهایی که میتوانند با همدیگر ملاقات کنند، سخن بگویند، در محیط حرکت کنند، تعاملات اجتماعی و حتا اقتصادی داشته باشند» در نسخه دانشنامه انگلیسی نیز تصریح شده است که «این اصطلاح عموماً برای توصیف مفهوم تکرار آینده اینترنت، متشکل از فضاهای مجازی سه بعدی پایدار، به اشتراک گذاشته شده و مرتبط با یکدیگر برای ارائه درک فراجهان مجازی و فرا وجه گی بکار برده می شود، اگر تعاریف متفاوت باشد، به یاد میآوریم که متاورس (گاهی اوقات با “metaverse” به فرانسوی ترجمه میشود) یک دنیای مجازی به صورت سه بعدی علمی و تخیلی است که کم و بیش صادقانه دنیای واقعی را بازتولید میکند. اما برای درک کامل معنای کلمه، اجازه دهید به منبع آن برگردیم، متاورس (از متاورس انگلیسی، انقباض یا ترکیب فشرده متا جهان، به عبارتی فرا جهان) یک دنیای مجازی خیالی است. این اصطلاح به طور مرتب برای توصیف نسخه آینده اینترنت استفاده می شود که در آن فضاهای مجازی، پایدار و مشترک از طریق تعامل سه بعدی قابل دسترسی هستند، تعریف متفاوتی مانند “متاوجه ” و ” فرا وجه ” در فرهنگنامه اروپایی و غربی میتوان از آن سراغ گرفت، متاورس را میتوان به تعبیری یک کشور جهانی و یا فراجهان تصور کرد که خصوصیات مجازی و واقعیات افزوده بر آن، همچون مکمل و خود جهان در حال تبدیل شدن در آینده نزدیک هست، به طور کلی هم اینک آنرا به تمام جهان های مجازی متصل به اینترنت در نظر می گیرند که در واقعیت افزوده درک میشوند.
○تاریخچه مفهوم اصلاح متاورس
این مفهوم برای اولین بار در رمان وانمودگر یا شبح خیالی Simulacro نوشته دانیل گالویه، منتشر و توصیف شد و در سال ۱۹۶۸ توسط راینر ورنر فاسبیندر در سال ۱۹۷۳ در” Le Monde sur le fil ” “جهان روی لبه یا خط ” توصیف و به نمایش درآمد و سپس در” Le Samourai..”کتاب سامورایی مجازی یا خیالی در سال ۱۹۹۲، توسط نیل استفنسون نوشته و کاربرد اصطلاحی متاورس نمایان و مطرح شد. در واقع نیل استفنسون نخستین کسی بود که اصطلاح متاورس در این کتاب ابداع و توصیف کاربرد ادبی و تخیلی اش را نشان داد او خاطر نشان می کند که چشم انداز فرا وجهی آینده «متافوره س اختراع من است، که زمانی به ذهنم خطور کرد که متوجه شدم کلمات موجود (مانند « واقعیت مجازی ») برای استفاده بیش از حد دشوار هستند سامورایی مجازی نمونه منحصر به فردی از موارد استفاده متاورساین داستان تخیلی را نشان میدهد که چگونه میتوان یک متاورس را پیاده سازی کرد، از آن بهره برد و با دنیای واقعی ارتباطش را برقرار کرد. این کتاب قبل از امکان پیاده سازی متاورس نوشته شده است و میتوان آن را نوعی مشخصات غوطه ورانه یک متاورس دانست. بسیاری از چیزهایی که ارائه میدهد با ظهور پیادهسازیهای مدرن و پرداختن به مسائل توصیفشده مرتبط شدهاند.استیو رودتزمتخصص فناوری متاورس می گوید ؛ “البته این افراد واقعی نیستند، بلکه انیمیشن هایی هستند که توسط کامپیوترش مطابق با مشخصات ارائه شده توسط کابل فیبر نوری ایجاد شده است. این افراد برنامه هایی هستند که به آنها آواتار میگویند. آنها نمایانگر بدن سمعی و بصری هستند که شخص برای برقراری ارتباط با دیگران در متاورس از آن استفاده میکند، نیل استفنسون در سال ۱۹۹۲ ممتاوس را در رمان سقوط برفی (سامورایی مجازی) به این صورت معرفی کرد. استفاده از اینترنت در آن زمان هنوز کاملاً خصوصی و محرمانه بود (وب به سختی شکل می گرفت)، تلفنهای همراه بسیار نادربودند (پیامک به تازگی ظاهر شده بود) و واقعیت مجازی تا حد زیادی یک مفهوم تخیلی و ذهنی بود، اما رماننویس آینده را پیشبینی می کرد (و به هرصورت او به محبوبیت کلمه “آواتار” و کاربرد متاورس درآتی کمک شایانی کرد) متاورس امروزی و آینده تمام ایدههای خود را از ادبیات، شعر، سینما و هنرها گرفته و همچنان آنرا توسعه میدهد، پرسش اینست که فراجهان متاورسی چیست، باید گفت، دنیای تخیلی شهری و صدردرصد دیجیتالی است، یک نوع بازی آنلاین بسیار واقعی و گروهی که در آن از طریق عینک یا صفحه نمایش متصل به چشم و گوش و بدن در آن وارد میشوید تا واقعیتی جایگزین و افزوده را تجربه کنید، پر از برخوردهای غیرمحتمل و رویدادهای هیجانی، واقعی، اسطورهای و جادویی که به نسبت محیط و جهان واقع ترسیم میشود و هماره در حال توسعه و تبدیل شدن دائمی است. متاورس استفنسون بسیار بصری است، نزدیک به یک واقعیت جایگزین واقعی که در آن هر کاربر با آواتار خود شخصیت مییابد. این یک جنبه کلیدی از مفهوم است: متاورژن نوعی “زندگی دوگانه” را القا میکند، کاربرانی که خود را به شیوهای پایدار در پوست شخصیتهای مجازی که دارای شخصیت خود هستند تجسم میدهند، مفاهیم مشابه یا مرتبط دیگری قبلاً به ویژه در ادبیات سایبرپانک و سایبرنتیکی در آن پیشنهاد شده است. ویلیام گیبسون در داستان کوتاه خود یعنی سوزاندن کروم، سپس در رمان نورومنسر، «فضای سایبری» را در اوایل سال ۱۹۸۲ تصور کرده بود. به عنوان «توهم توافقی که روزانه توسط میلیاردها اپراتور تجربه میشود» یا حتی «نمایشی گرافیکی از دادههای استخراجشده از پایگاههای اطلاعاتی» هر کامپیوتری استخراج و توصیف میشود.، این مفهوم همچنین به دنیای مجازی مبتنی بر دیجیتال نزدیکتر می شود ،همچنین باید به کمیک استریپ Convoi ( ماجراهای کارن اسپرینگول ) اثر تیری اسمولدرن نویسنده بلژیکی و فیلیپ گاکلر کاریکاتوریست فرانسوی اشاره کرد. این اثر رؤیایی که در چهار جلد از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ منتشر شده است، به فرا وجه اشارهای نمیکند، بلکه آیندهای را توصیف میکند که در آن شبکهها مجازی غلبه گی و سلطه کامل بر زندگی و حیات سیاره دارند، هزاران نقشآفرین و کاربر که توسط آواتارها نمایش داده میشوند، به طور روانی خود را به یک واقعیت مجازی جایگزین میبرند تا به کاروان حمل و نقل پول نقدی که در دنیای حلقهای شکل در گردش است، حمله کنند. این یکی دیگر از جنبههای تکرارشونده در مفهوم متاورس است: کاربران اغلب در آنجا انگیزهای مالی پیدا میکنند یا توسط فعالیتی که در زندگی واقعی وجود ندارد جذب آن میشوند.
○ منتقدان فرهنگی و گسست ها متاورس
آنچه که منتقدان این فضا و پدیده مجازی و فناوری، تکنولوژیکی به آن وارد می دانند، محل مناقشات فکری و فلسفی آینده هست و درک ما را نسبت به درونی شدن این پدیده پیچیده و در حال توسعه کمی دشوارتر می کند، اما همچنانکه فیلسوف معاصر فرانسوی برنارد استیگلر و متفکران دیگری چون نانسی، دریدا، دلوز، لیوتار، گاتای و پیشینیان چون هایدگر و .. از این عصر تکنولوژیکی و دیجیتالی آینده توصیف و بازنمایی کردند، جالب توجه هست، خصوصا استیگلر که فناوری و تکنولوژی و محیط را همپیوند و وابسته بهم تلقی مینماید و از رویکرد فارماکولوژیکی و ارگونولوژیکی به فناوری و راه شفا بخشی و درمانش در توسعه بومشناختی محیطی باور دارد، اما باید کمی با احتیاط پیش رفت، در واقع فناوری در خدمت زندگی خوب و با رفاه تنها همین، خواسته و میل بشری است؟ زندگی خوب / یک زندگی مجازی، یک فرار مصنوعی، یک قلمرو موهوم. نقشهای که در یک فعل و یک کنش خلاصه میشود پروژه فرار و گریز از آنچه بومشناسی محیطی تنها راه درمانش را در خود همین فناوری و توسعه فرهنگی آن میداند، همکاران مارک زاکربرگ که در غرب و در بین منتقدان آنها را “اراذل علم گرایی” که به نامهای “برانسون، بزوس، ماسک” مشهور هستند، در جهت منافع سرمایهداری و استعمار، خصوصیسازی و کالایی کردن فضا و محیط تلاش میکنند، در ژورنالی خواندم که این حامیان و مخترعین را ( برانسون، بزوس، ماسک، گورکنان فضا ) نیز نامیدهاند، و آنان را در جهت پیشنهاد دادن جایگزینی جهانی همه گیرتر و موهوم که شدیدا دستوپیایی و ویرانگر هست توصیف کرده اند که جهانی را بازنمایی می نمایند که هم بزدلانه، نابرابر و غیرقابل تحمل است و می خواهند آنرا تبدیل یا جایگزین سیاره به زوال رفته و ریشه کن و ویران شده کنند، این «طبیعت» که نوع بشر آن را این گونه نام می گذارد تا خود را از آن متمایز کند و آن را در انحصار خود درآورد – در حالی که نوع انسان در میان موجودات زنده تنها یک موجود زنده است و نمیتواند به نجاتش امیدوار باشد، تنها راه را بر فرار و گریزگاهی برای خود میجوید، برخلاف برنامههای Blue Origin و Space X، متاورس از بدنها در برابر فجایع اقلیمی، اقتصادی، اجتماعی یا مهاجرتی سیاره محافظت نمیکند.”به سادگی” وجدانها و خودهای انسانی را از یک محیط غیر قابل تنفس نجات داده و از آنها محافظت میکند و رهاشان مینماید، روحها را در فضایی محصور میکند که در آن مرزهای جداکننده واقعیت از غیرواقعی ناپدید میشوند، جایی که همه چیز مختلط، متراکم و و در عین حال گسیخته میشود: حقیقت و دروغ، واقعیت و خیال، آب و سراب صیاد و صید واقعی دیگر فقط واقعی نیست، بلکه با توهم، سراب، خیال، رویا هم مرز است، بلکه در اختیار مکانیسمهای ابزاری سازی ذهن است، از جمله آنهایی که به طور مصنوعی طعم، میل، لذت را مدل میکنند. یا بهتر بگوییم مخصوصاً کسانی که ارواح مذکور را رام و رام میکنند. متاورس به شکلی نابهنجار تجسم این الیگارشی از شرکتهای بزرگ آمریکایی و چینی است که اکسل کان متخصص ژنتیک به درستی با “برادر بزرگ قرن بیست و یکم” جذب کرده است، دلایل بسیاری منجر به ظهور چنین پروژه فریبندهای از تمدن میشود. هژمونی تولیدی و استخراجی، فرسایش ادیان «معقول» – که با این حال از دوگانگی در رابطه با حاکمیت، که توسط «خدا» داوری شده است، انسانها بر بقیه افراد زنده و بر منابع طبیعی فرار نمیکنند – امپراتوری فناوری فراماتریالیسم و انسانمحوری گوشتخوار، این نوع روایت دیستوپیایی را به وجود آورد، به این خیانتهای مهیب. زهرهای دیگری دوران را تا حد “مشروعیت بخشیدن به نامشروع” آلوده کردند: فردگرایی، “مجموعه سازی” جوامع، گسترش بی وقفه نابرابری ها، سلب صلاحیت حکومت بین المللی، تضعیف مقامات دولتی، بحران(های) دموکراسی و غیره، زوال زندگی، زوال تنوع زیستی، عجله در ساختن، تملک کردن، رشد کردن، تکه تکه شدن مردمان، مخدوش شدن و فقیر شدن مناظر، برادری و بلاعوض – با یک اشاره، یک نگاه، یک کلمه. – رو به زوال برگشت ناپذیر، آنچه را که الهام بخش شعر است، از آن جدا کنید. چگونه بنویسیم، نقاشی کنیم، بازی کنیم، آهنگسازی کنیم، برقصیم، زیبایی را بسازیم، تخیل، رویا و امید، وقتی اندک زیباست، تخیل را بارور میکند، تو را رویا میسازد، امید را بیدار میکند؟
○ پاسخها و روشهای کاربردی و توانمندسازی از طریق شعر و ادبیات، هنرها
با در نظر گرفتن پیشنهادات، انتقادات و نیز ضرورت اجتناب ناپذیری در حال توسعه این فناوری دیجیتالی نوین، میتوان در نظر داشت که تاثیر مبنایی شعر، ادبیات، سینما و هنرها در این فراجهان در زیست محیط و محیط میانی به تعبیر استیگلر تا چه پایه مهم و اجتناب ناپذیر هست، رواج و توسعه میدانی و محیطی و گروهای متنوع کاربران در کشورها، با فرهنگها و تنوعات اقلیمی، زبانها و فرهنگ نوشتاری، دیداری و بصری، و تعامل و ارتباط درگیرانه در مواجه مستقیم و غیر مستقیم یکی از ویژهگیهای چنین فراجهانی ست، خصوصاً که در پست اومانیست و پسازبانی با مفهوم کاربردی فضا و توزیعشدگی مجموعهها در یک تناسب و یک پارچهگی اسمبلاژی میتوان متون از قبیل شعر، هایپر شعر و متن فیکشن و رمان و … را به گروهای کاربری متصل نمود و در توسعه بینامتنی و انتقال مشترکات فرهنگی و تجربی آن به عنوان ابزاری آینده نگرانه توجه داشت، با محیط فرا-وجه و فراجهانی متاورس، میتوان ارتباط درگیرانهی با خود، انسانی و غیر انسانی داشت و اطلاعات و دانشهای بومی، زبانهای در حال انقراض و یا خفتگی (خاموشی)، توجه به انقراض گونگی جانوری، مادی و … را در این محیط واقعنمایی، بازنمایی کرد، شعر و ادبیات پسازبانی که بر محور مکتب پسا انسانگرایی در عصر طلایی دیجیتالی و پایان عصر آنتروپوسینی با رویکرد بوم شناسی شناختی و بینا رشتهایی و علوم شناختی خود را در حال ادغام و انطباق قرار داده، از نیروی بازدارنده رسانههای فرهنگی همچون شعر، ادبیات و هنرها در تأثیر گذاشتن بر مناسبت روابط انسانی و غیرانسانی بهرهوری میکند، که در ادامه به آن میپردازیم و روشهای کاربردیاش با دیگر گفتمانها را بررسی اجمالی خواهیم داشت.
شعر و ادبیات پسازبانی ایران بنا به شرایط و ضرورت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و با دغدغههای محیط زیستی رشد و توسعه یافته، مبنای نظریاش در مقالات متعدد مورد بررسی قرارگرفته که در اینجا و با ادغام در این مبحث قابل توجه خواهد بود و روشی را پیشنهاد می دهد که در پدیده فراجهانی متاورس قابل تولید، بازنمایی، رشد و توسعه خواهد بود، شعر و ادبیات پسازبانی با پیروی از مکتب پسا انسانگرایی و بومشناسی سیاسی، فرهنگی محیطی در کارزار توسعه جهشی فناوری متاورس، دیجیتالی به ترکیبات هایپر شعری، هایپر فیکشن و شعرهای سایبرنتیکی، بلاک چین و شعرهای تعاملی و اجرایی، پرفونس بهعنوان ویژهگی در حال ادغام و توسعهیافتگی فرهنگی و بینافرهنگی میاندیشد، که به طور اجمالی در این مقاله پژوهشی میتوان آنرا در زیر دو مجموعه و گفتمان انتقادی و ارتباط درگیرانهاش بررسی کرد.
- رویکرد انتقادی بوم شناسی و زیست محیطی فرهنگی و سیاسی
- گفتمان انتقادی فناوری ماتریکس دیجیتالی و هوش مصنوعی در فراجهان متاورس
- رویکرد انتقادی بوم شناسی و زیست محیطی فرهنگی و سیاسی و فناوری دیجیتالی متاورس
جنبشهای زیستمحیطی پیوند تنگاتنگی با ادبیات دارند و به نیروی مقاومتی و رسانه فرهنگی آن در نهادینه کردن اخلاق زیستار انسانی و غیر انسانی باور دارند اغلب مقاومتهای خود را از طریق اشکال مختلف هنری، عمدتاً آثار تجسمی و ادبی، ابراز میکنند. به همین ترتیب، بین شعر و کنش اجتماعی نیز رابطه تنگاتنگی وجود دارد و شعر نقشی تعیین کننده در انعکاس واقعیت اجتماعی دارد. شعر به عنوان نیرویی برای مشارکت اجتماعی برای ابراز مخالفت علیه بیعدالتیهای اجتماعی و بوم شناختی عمل میکند. شاعر شعر پسازبانی در پی فراخوان و تشویق مردم به پیوستن به جنبشهای محیط زیستی با تلاش خلاقانه اعتراضات محیطی زیستی در میان متنهای خود به گویشها عامیانه بومی و تنوعات اقلیمی، گویشوران زبانی در اقلیما و در جهت همگرایی و همپوشانی آنها توجه ویژه دارد و ابزار بازی، طنز، پارودی، آیرونی را به عنوان نیروهایهای کلامی و بصری و سمعی میپردازد، اساسیترین ویژگی این اشعار نیروی مقاومت گفتمانی آن است. اکثر شعرها را نه به عنوان یک انتزاع بلکه به عنوان کنشی درونی از مبارزه مینویسند، بنابراین ویژگی شعر کنشگری دارد و نگرانیهای زیست محیطی و موضوعات اجتماعی-سیاسی منطقهای، ملی، قارهای و جهانی را در یک همگرایی صادقانه و بی واسطه بازنمایی جسورانه میکند در واقع هر جنبش اجتماعی بدون محتوای ادبی و نهادینهگی فرهنگی در زیر لایههای فکری غیرممکن است. هر جنبش اعتراضی زبان اعتراضی خودش و ابزارها و فناوری خودش را تولید میکند که به طور مثال در موسیقی، شعارها، بنرها، گرافیکها، کاریکاتورها، مستندها، بیانیههای مطبوعاتی و رسانههای بصری و مجازی و کنون در فضای دیجیتالی و متاورس در حال توسعه همه گیر می باشد، و درواقع برای بلند کردن صدا، زبان و بیان شفاهی یا تجسم ذهنی و زبانی اعتراضی فرهنگی و سیاسی استفاده میشود، در شعر و ادبیات پسا زبانی تمام اشکال بیان فرهنگی، به طور ضمنی یا صریح، با بافت پویای اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی و سیاسی که در آن تولید میشوند مرتبط هستند و در فضای دیجیتالی و متاورسی قابلیت اشتراک میان گروهای اجتماعی متنوع به صورت همزمانی خواهند داشت شعر و ادبیات پسازبانی با رویکرد انتقادی بومزیستی و محیط تکنیکی و زیستی که توسط شاعران پسازبانی سروده شده قابلیت ترکیب تازهای از فعالیتهای مقاومتی و بازدارندگی تخریب و انقراض زیست محیط سیاره و گونهگیهای انسانی و غیر انسانی را دارد، که میتوان از آنها به عنوان شعرهای اعتراضی یا مقاومتی با محوریت حفاظت از طبیعت یاد کرد و همچنین بازتاب دهنده فرآیندهای نابرابر و ناعادلانه اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است، در این اشعار نه تنها اضطراب و صدای انسان، که صدای طبیعت و حتی فریاد آن نیز طنینانداز در فضای متاورس خواهد داشت و کاربران و گروههای اجتماعی در هر نقطه از جهان در ارتباطی مستقیم و واقعنما با آواتارهای خود آنرا به دیگر محیطها طنینانداز خواهند کرد، این اشعار بازنمایی بخشی از عادتها، رسومات و سرمایههای ملی و فرهنگی (اعتراض) جامعه محلی و سیارهای را تشکیل میدهند. اینها خود رنجی ست که بخشی ازرسانههای فرهنگی میتواند در هنر و شعر بیان و صدای خود را باز بیابد و تفسیری فرهنگی از مبارزه و رویداد را به نمایش جهانی بگذارد، نمادها، ایدهها و ارزشهای آشنا را بازنمایی میکند مفاهیم، انگیزهها و نسخههایی از برای کنش درونی انسانی و اجتماعی گروهها در جهان ارائه میدهد. به همین ترتیب، شعر میتواند تنهایی و بیحوصلگی افراد ستمدیده و طردشده و به حاشیه برده شده را به صورت گویشی و نمایشی بازنمایی کند شاعر پسازبانی با هدف بسیج جامعه با انعکاس هویت، شیوهها، باورها و نمادهای جوامع اقلیمی و شهری در نوشتار با اتکا به فناوری دیجیتالی و ابررسانهها و توسعه پیوندهای بینا لینکی در دنیای مجازی و پدیده محیطی متاورس خود را به اشکال متنوع تکثیر و توزیع نماید.
- گفتمان انتقادی فناوری ماتریکس دیجیتالی و هوش مصنوعی و پدیده محیطی متاورس
گفتمان زبان شناسی شناختی پسا زبانی با رویکرد تکنولوژی زبان واقعیت مجازی و شعرو ادبیات پسا زبانی. در آینده نزدیک، دنیای ما و نحوه تعامل انسان با دنیای مجازی اساساً متحول خواهد شد متاورس اینترنتی مدرن دنیای مجازی که از نظر مفهومی جایی که ما در یک واقعیت مجازی مبتنی بر علوم فناوری دیجیتالی با یکدیگر تعامل و درون کنشی فعال خواهیم داشت در این فضاها، افراد آزادند تا خود را به طرق مختلف بیان کنند. یعنی آواتار خود را سفارشی کنند. کاربران آزاد خواهند بود تا هر طور که مایلند و نسبت به دانش خود با دیگر فضاها تعامل و ارتباط درگیرانه ایجاد کنند، اما در شعر پسا زبانی که در حال حاضر با هشتگ گذاریها شروع شده و درون لینکی هست موضوع این ایده فقط در مبحث هشتگگذاریها تمام نمیشود. باید اشاره کنیم که هم اکنون در جهان فناوری متاورس شرکتها و نمایندگان و افراد با نفوذ شروع به ایجاد فضاهای چند بعدی و زمینهای سه بعدی مجازی کردهاند که در این محیطها تمامی اطلاعات و دانش بشری همراه با آواتاری از خود واقعی شخصیتها و پرسوناژ آنها به صورت واقعنمایی در تعامل صورت به صورت و در یک فضای گفتگومندی مستقیم صورت میپذیرد، ایده شعرهای پسازبانی در محیط فضایی و کیهانی متاورس چگونه اتفاق میافتد، در فضا و محیط کیهانی متاورس و با توسعه فناوری دانش دیجیتالی و هوش مصنوعی و ذخیرگاههای دانش بینارشته ایی در درگاههای متنوع و امکان ساختن آواتار و پرداختن واقع نمایی آنها به صورت سه بعدی و حتا واقعیت افزوده انسانی درست به اشکال، تیپ، شخصیت، تولید صدا، حرکات و رفتارهای خود انسانی به صورت شخصیت مجازی و آواتاری … به طور مثال میتوان تی اس الیوت را فرا خواند و از او و کم و کیف آثارش و نگرشها و تفکرات، علائقاش، زندگیاش و … در یک اشتراک گروهی با اتکا به مطالعات ژنتیک متنی و ذهیرگاههای دانش ادبی، به کلیه پرسشها و تأملات و تفسیرها و تحلیل ها ..پاسخ درخوری یافت در واقع در این محیط متاورسی و فراجهانی شاعران و فعالان ادبی و قلمی جهان میتوانند در رابطه با ایدهی شعر پسازبانی در جهان متاورس، شب شعری در سر مزار حافظ همزمان در چند محیط دیگر در ایران، در هندوستان و در هر جای دیگری بهصورت واقعنمایی حضور داشته و هر کدام به زبان خود گفتگو نمایند، متاورس قابلیت تبدیل و ترجمه شنیداری، شفاهی، گفتاری و متنی را به واسطه ابزارهای توسعه یافته داشته و هم اکنون در حال انجام همین پروژه می باشد، ترکیب اینترنت، بازی، شبکههای اجتماعی دیجیتال و فناوریهای مجازی در حال ترکیب شدن برای ایجاد پویایی جدیدی برای نحوه تعامل دیجیتالی ما هستند که در این مقاله به آن پرداخته شده، در واقع این همگرایی جهانی و فراجهانی پایه و اساس آیندهای عملاً پیشرفته را ایجاد میکند. در این همگرایی فناوری مطمئناً دلیلی وجود ندارد که ما نتوانیم همه اینها را در یک محیط همزیست مسالمتآمیز و با محوریت انسانی و غیر انسانی نداشته باشیم، چنانکه این فضا متاورس به ناتوانان جسمی و کم توانان در محدودههای انزوای خود نیز برای بیرون شدن، تبدیل شدن به دیگری و … امکانی را مهیا کرده که در شعر و ادبیات پسازبانی یکی از مبناییترین ویژهگیهای خود تصور داشته که به معلولیت و ناتوانی توجه خاص بدارد، با پیشرفت تکنولوژی متاورس نگارندگان معتقدند که تعریف “دنیای واقعی” به طرز چشمگیری تغییر خواهد کرد پس در واقع ضرورت دارد، شعر و ادبیات پسا زبانی برای چنین محیط فراوجه و فراجهانی از ظرفیتهای ادبی، فرهنگی و زبانیاش بهرهبرداری نماید و حضور جهانی فرهنگ و ادبیات ایران را به صورت ایده و الگوی جهانی و فراجهانی در جهان مجازی و واقعنمایی متاورسی و سایبرنیکی آینده بازنمایی کند.
ــــــــــــــــــــ
منابع
- • LES MÉTAVERS
Dispositifs, usages et représentations
Sous la direction de Julien Péquignot et François-Gabriel Roussel 2015
- Interview de Miloude Baraka, co-fondateur Oxmose janvier 2022
Dans le métavers, Interview métavers
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سعید جهانپولاد؛ متولد ۱۳۴۷ – تهران، کارشناس ارشد زبان و ادبیات تطبیقی ملل، شاعر، مترجم و پژوهشگر. او فعالیتهای ادبیاش را از اواسط دهۀ ۱۳۶۰ با نشریات و روزنامههای اطلاعات (صفحۀ بشنو از نی)، سلام، ادبستان فرهنگ و ادب، آدینه، گردون، دنیای سخن، کارنامه، کلک و… و فصلنامههای فلسفه و هنر در زمینه نقد ادبی آثار ادبیات داستانی ایران و جهان آغاز کرده.
جهانپولاد در دهه ۱۳۷۰ با همکاری دفتر ماهنامۀ معیار و اعضای تحریریه، کارگاه شعر و نقد شعر دهه هفتاد را، با گروهی از فعالان عرصۀ شعر و ادبیات آن زمان کلید زد که منجر به شکلگیری جریان شعر دهۀ هفتاد شد.
گزیدۀ آثار منتشر شده:
در کوچههای اول حرکت؛ (مجموعه شعر- ۱۳۷۷)
آوای جنینی؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۵)
گزینه شاهکارهای هایکو معاصر جهان؛ (ترجمه و بازسرایی- ۱۳۹۶)
منظومۀ چهار کوارتت؛ (تی اس الیوت، ترجمه همراه نقد و تفسیر- ۱۳۹۶)
شاهکارهای شعر جهان؛ (ترجمه با فیروزه محمدزاده- ۱۳۹۸)
شعر به وقت گرینویچ؛ مجموعه برگزیده شعر و شاعران معاصر جهان (۱۳۹۷)
زره کرگدن به تن دارم؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۷)
فصل گلهای سفید داوودی؛ (ناتسومه سوسه کی- ترجمۀ هایکو، ۱۳۹۸)