نقد «محسن نظارت» بر شعری از «فرناز جعفرزادگان» از مجموعهٔ «آدم از کدام فصل به زمین افتاد»
ما امضاییم
خط می خوریم در خود
گاهی امضا
طناب داری می شود
که سرنوشت را
در خود
خفه می کند
این کوتاه سروده، چند وجهیست با زبانی روایی، که با کلامی تشبیهی آغاز، و به استعاره می انجامد.
این شعر کوتاه، درعین کوتاهی، درمعنا بسیار بلند وعمیق است.
ایجاز، ابهام و ایهام در شعر تعیین کنندهی نظام، ساختار و کارکرد زبان است. مناسباتی که در کارکرد بیانی و زبانی صورت گرفته مربوط به خودآگاهی و ایدئولوژی است.
متن دیگر یک ابژه نیست و بدل به کنش یا فرایندی میشود که سوبژه را نیز در بر می گیرد.
و در واقع این همانیها بخوبی درشعر نشستهاند
مؤلفههای شعر که همان عناصر زبانی است اهمیت پیدا میکند. سروده دیگر، حادثهای در زبان نیست بلکه در ماهیت ذاتی و تجربهی خود زبان است.
از آنجا که شعر، یک هنر والا و ارزشمند است و هر اثر هنری در ذات خود زیباست، میتوان آن را از دیدگاه زیباییشناسی نیز ارزیابی کرد. در این شعر عاطفه و احساس در قالب زبانی خیالی شکل میگیرد و شاعر با بهره گیری از کلمات و چینش آنها به صورت هماهنگ، موجب تاثیر و القای آن به مخاطب می شود.
این شعر با دو ایماژ دور و نزدیک، تصویر اول شکل خارجی امضا را مورد دستمایه قرارداده و تصویر دورتر و اصلی، تعهد اجتماعی وحتا سیاسی را و در بعد اجتماعی واعتراضی با رگههای سیاسی که تعهد و احساس مسوولیت اجتماعی و سیاسی شهروندان و مردم را درجامعه ای به تصویرکشیده و نقدی است بر هژمونی حاکم، که حتی میتواند فردی و شخصی نیز باشد.
تصویر و تخیل در بخش روساخت، و زیبایی محتوا در بخش ژرف ساخت، از ارکان سازنده زیبایی شعر می باشند.
شباهت قریبی بین تصویر امضا و طناب دار وجوددارد و فراتر از شکل ظاهری، متاسفانه انسان مسوولیت پذیر و کنشگر اجتماعی وسیاسی با امضایی بربیانیهای یا اعتراضی گاه ممکن است تاپای طناب دارهم برود.
ساختار نوشتاری و تصویری و تکنیکی شاعر و شیوۀ به کارگیری آن و آشنایی با ویژگیهای معنایی و لفظی سبب می شود ضمن التذاذ از متن، توانایی تشریح ویژگیهای زبانی نیز افزایش یابد.
و چون در این سروده، ابهام و ایهام وجود دارد، خواننده، به فراخور آگاهیهای خود به خواندن متن میپردازد و با آن ارتباط برقرار می کند
۲۴ دی ۱۳۹۹