
شعری از عباس فتحی زاده
چشمها
فریب میخورند
مغزها
اسیر میشوند
صفحه را انتخاب کنید
عباس فتحیزاده | ۲۳ آبان ۱۴۰۲
چشمها
فریب میخورند
مغزها
اسیر میشوند
عباس فتحیزاده | ۱۳ خرداد ۱۴۰۲
این همه پریشانی را تجربه نکرده بودند پرندگان بی قرار از درختی که پریده بودند دیر می گذشت...
بیشتر بخوانیدعباس فتحیزاده | ۲۵ اسفند ۱۴۰۱
۱ می آیی هر بار بیقرار برسرِ قرار می آیی از دیرباز بی وقفه باوقار می آیی...
بیشتر بخوانیدعباس فتحیزاده | ۲۷ خرداد ۱۴۰۱
می ترسماز آمدنتمی ترسم بیاییو انتظارم به پایان برسدانتظاری که به آن عادت کرده امو در انتظار چه...
بیشتر بخوانیدعباس فتحیزاده | ۱۳ دی ۱۴۰۰
عباس فتحیزاده ۱ دیر رسیدم فرصت نشد سهمم را از کلمات ناب بردارم در نجواهای شبانهام بنشانم و...
بیشتر بخوانید