خندهات را پنهان کن
قرار بود خندهها و لذتهایش را پنهان کند. قرار بود اگر دلش غش رفت، به رویش نیاورد. اگر دلش...
بیشتر بخوانیدصفحه را انتخاب کنید
شعله رضازاده | ۱۰ شهریور ۱۳۹۶
قرار بود خندهها و لذتهایش را پنهان کند. قرار بود اگر دلش غش رفت، به رویش نیاورد. اگر دلش...
بیشتر بخوانیدشعله رضازاده | ۱۰ تیر ۱۳۹۵
سیگارش را تندتند دود میکرد. هر پکی که میزد، چشمانش پر میشدند از عذاب وجدان و پک بعدی را تندتر...
بیشتر بخوانیدشعله رضازاده | ۱۳ خرداد ۱۳۹۵
از راه رفتن بیدقتش که هر چند قدم یکبار پایش پیچ میخورد و از نگاههای سرسریاش که هیچ نشانهای...
بیشتر بخوانیدشعله رضازاده | ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵
این صداها که در گوشت میپیچد آرامت میکند. این هیاهو. همین که آدمها هستند و صدایشان میآید برایت...
بیشتر بخوانید