هشتگ «من لیندا هستم» برای بیان مشکلات استان
در دیدار رهبر دولت استانی از جامعه فارسیزبان سواحل شمالی، یک رایدهنده کانادایی به او نزدیک شد و خواست بگوید که چرا نمیخواهد هرگز دوباره به کریستی کلارک رای بدهد.
کلارک نگذاشت او جملهاش را تمام کند و به او گفت، «مجبور هم نیستی، ما برای همین در یک دموکراسی زندگی میکنیم.»
لیندا که خشکش زده بود، در ویدیو دیده میشود که بر سر جای خودش باقی میماند و عبور رهبر دولت استانی و تیم همراه او را با ناباوری تماشا میکند.
ویدیوی کوتاه این دیدار به سرعت در شبکههای اجتماعی پخش شد و با هشتگ «من لیندا هستم / #IamLinda» روزها پس از این دیدار، همچنان راهی برای بیان مشکلات استان توسط شهروندان آن است.
البته حزب لیبرال بریتیش کلمبیا میگوید که این زن را حزب دموکرات نوین بریتیش کلمبیا (بیسی اندیپی) جلوی کلارک آورده بود تا از آب گلآلود ماهی بگیرد.
هرچند بیسی اندیپی این موضوع را رد میکند و به قول یک کاربر تویتتر، «تازه اگر این برنامه اندیپی باشد (که نبود) بخش منزجرکنندهاش رفتار کریستی کلارک در مقابل این وضعیت بود.»
شهرگان نمونهای از توییتهای موجود در این شبکه اجتماعی را در اینجا فهرست کرده است. توییتهایی که نشاندهنده ناامیدی در بین برخی رایدهندگان نسبت به وضعیت موجود مدیریت استانی است.
شما چه نظری دارید؟
این کاربران توییتر میگویند «من لیندا هستم»:
چون ما به یک رهبر دولت استانی احتیاج داریم که به حرف مردم گوش کند!
چون کریستی کلارک کار کافی برای مشکلات اجارههای غیر مقرون به صرفه شهرهای مترو ونکوور و حومههایش انجام نداده است.
چون به زحمت پول کافی برای زندگی در بیسی را درمیآورم و چون هنوز بدنبال یافتن دکتر خانوادگی هستم.
چون در خاطرم هست زمانی بود که مقامات منتخب مردم شرف داشتند.
چون برای ماشینی که ۱۰ سال پیش خریدم، الان بیشتر از آن زمان پول بیمه آیسیبیسی پرداخت میکنم و مادر با درآمد محدود بازنشستگیاش باید حق بیمه دولتی (اماسپی) را خودش پرداخت کند.
چون رهبر دولت استانی، کریستی کلارک، با من هم صحبت نمیکند.
چون هزارها دلار ندارم تا به رهبر دولت استانی بدهم و بعد بتوانم در مورد مسایل مهم خودم و خانوادهام با او صحبت کنم.
چون وابستگی ما به سوختهای فسیلی باید تمام بشود، نه اینکه بیشتر درگیر این وابستگی بشویم.
چون خستهام از اینکه سالی ۳۰ هزار دلار جمع کنم تا هزینه مدرسه بچههایم و هزینههای اولیهشان بشود.
چون هزینه داشتن خانه از درآمدهای محلی در کل طلاق گرفته و کریستی کلارک نه این را میفهمد و نه برایش این موضوع مهم است.
چون باورم نمیشود که والدین باید برای شیر آب آشامیدنی و زمین بازی بچههایشان پول جدا بدهند.
چون شرمنده این هستم که به عنوان یک شهروند معمولی، رهبر دولت استانی به جای اینکه ۲ دقیقه با او صحبت کند، حالا دارد ماهیتش را زیر سوال میبرد.
چون خستهام از اینکه داراییهای (استانی) را به حداقل قیمت دارند به کمک کنندههای مالی (حزب لیبرال بیسی) میفروشند تا دروغی بگویند که بودجهشان را بدون قرض بستهاند.
چون اینکه بریتیش کلمبیا دارای بالاترین آمار فقر کودکان در کانادا باشد غیر قابل قبول است.
چون چهارده تا مدرسه را در منطقه من تحت نظر دولت لیبرال بیسی تعطیل کردیم.
چون میخواهم ببینم شرکتها هزینه گندهایشان را خودشان میدهند. نه اینکه کاری به کارشان نباشد، چون پول به حزب لیبرال بیسی میدهند.
چون به دولتی احتیاج دارم که حامی مدرسههایمان باشد نه اینکه به جنگ معلمهایمان برود.
چون با مدرک دانشگاهی فقط ساعتی ۹ دلار و ۶۰ سنت درمیآورم. کریستی کلارک، تو هرگز رایام را نخواهی داشت.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سیدمصطفی رضیئی، مترجم و روزنامهنگار مقیم شهر برنابی است. او نزدیک به سه سال است در کانادا زندگی میکند و تاکنون ۱۴ کتاب به ترجمه او در ایران و انگلستان منتشر شدهاند، همچنین چندین کتاب الکترونیکی به قلم او و یا ترجمهاش در سایتهای مختلف عرضه شدهاند، از جمله چهار دفتر شعر از چارلز بوکاووسکی که در وبسایت شهرگان منتشر شدهاند. او فارغالتحصیل روزنامهنگاری از کالج لنگرا در شهر ونکوور است، رضیئی عاشق نوشتن، عکاسی و ساخت ویدئو است، برای آشنایی بیشتر با او به صفحه فیسبوکاش مراجعه کنید.