آسیبشناسی انجمنهای ادبی ایرانی در مهاجرت
انجمنهای ادبی یکی از بهترین نمونهها در برقراری ارتباط میان افراد نویسنده با سرزمین مادری است. نگاهی به پیشینهٔ انجمنهای ادبی در داخل ایران نشان میدهد که اکثر این انجمنها در شکلدهی و سازماندهی جنبشهای ادبی تأثیر بسزایی داشتهاند اما از سوی دیگر اکثر این انجمنها که به تنوع در طول دورههای مختلف ایجادشدهاند، باعث پیوندی میان شاعران از دورهها و نسلهای متفاوت شدهاند و از سوی دیگر شکلدهی آنها در هر دوره با جریانهای ادبی در آن دوره همراه بوده است. فعالیت انجمنهای ادبی تنها مختص به ایران نیست و آنها را میتوان در کشورها و شهرهای مختلف دنیا و گروههای مختلف ادبی دید. مهمترین خصیصهٔ این انجمنها ارتباط با نویسندگان و شاعران و فراهم کردن فضای نقد و بررسی آثار است. بسیاری از انجمنهای ادبی در ایران، به دلیل بازتاب شرایط سیاسی و اجتماعی در هر دهه دستخوش تغییرات زیادی شده است. تأثیر برخی از انجمنها تا آنجایی بوده است که بسیاری از شاعران و نویسندگان که از طریق همین فضا بهنقد شرایط اجتماعی و بازخوانی آثار پرداختهاند همواره از سوی دولتهای مختلف تحتفشار قرارگرفتهاند، اما آنچه مهم است تأثیر و اهمیت این انجمنها در واسازی فضای نقد و بهعبارتدیگر بررسی و معرفی آثار ادبی است که نویسندگان را در هر دوره به نگاه بیشتر به اثر وا میدارد.
شاید بتوان به انجمنهای ادبی در خارج از ایران هم همین نگاه را داشت. در بررسی انجمنهای ادبی در خارج از ایران چند نکته قابلبررسی است، اول اینکه این انجمنها توسط چه سازمان و یا ارگانهایی اداره میشوند، خط و مشی فکری این انجمنها چه طور میتواند بر استمرار و کیفیت آثار ادبی نویسندگان مهاجر تأثیر بگذارد و چه قدر این انجمنها قادرند که با بنا نهادن ارتباط میان کشور مهاجر و داخل ایران نویسندگان مهاجر را به سمت درک متفاوتی از نوشتار در مهاجرت برسانند.
از سوی دیگر بسیاری از این انجمنهای ادبی که در خارج از ایران شکل میگیرند به دلیل تأثیر گرفتن از فضای مهاجرت گاهی دچار نقصهای عمدهای میشوند و همین امر موجب میشوند که بسیاری از نویسندگان مهاجر نتوانند آن تأثیری را که در داخل ایران از این انجمنها داشتهاند در خارج از ایران هم بگیرند در زیر به آسیبشناسی این انجمنها پرداخته میشود:
۱- تکثر در تعداد و فقدان وحدت عمل: بسیاری از انجمنهای ادبی که در خارج از ایران شکل میگیرند عموماً به دلیل تعدد و تکثر نمیتوانند وحدت عمل لازم را داشته باشند و از سوی دیگر در شکلدهی به یک جریان ادبی بهخصوص ادبیات مهاجرت در خارج از ایران نمیتوانند چندان موفق عمل کنند. گرچه از سالهای گذشته به اینسو بر تعداد این انجمنها در کشورهای مختلف افزودهشده است، اما همچنان نتوانستهاند جریان منسجمی را از جریان ادبی در خارج از کشور ایجاد کنند.
۲- گسستگی و شکنندگی ارتباط با داخل: بسیاری از این انجمنها به دلیل تعصباتی که بهخصوص در حوزهٔ سیاست دارند نتوانستهاند با جریانها و انجمنهای ادبی داخل ایران تعامل چندانی داشته باشند همین امر موجب شده است که ساختار شکنندهای در این انجمنها به وجود آید که از رویکرد خاصی پیروی نمیکنند. البته این مسئله در مورد همهٔ انجمنها صادق نیست، بسیاری از آنها هم با دعوت از شاعران و نویسندگان داخل ایران به زنده نگهداشتن این تعامل یاری رساندهاند؛ اما آنچه مسلم است هنوز هستند انجمنهایی که نتوانستهاند به دلیل همین شکنندگی بهعنوان پلی میان نویسندگان مهاجر و داخل ایران عمل کنند.
۳- شکنندگی در ارتباط و تأثیرپذیری از انجمنهای غیر ایرانی: یکی دیگر از مشکلات انجمنهای ادبی شکلگرفته شده در مهاجرت، عدم ارتباط قوی و منسجم با انجمنهای غیر ایرانی است. این مسئله بهخصوص در مورد انجمنهای ایرانی که در استرالیا فعالیت دارند، بسیار چشمگیر است. بسیاری از این انجمنها هیچ شناخت و آشنایی با انجمنهای ادبی غیر ایرانی ندارند. این عدم آشنایی و شناخت و همینطور عدم تعامل میان دو انجمن نمیتواند به موفق شدن این انجمنها در نقد و بررسی آثار موفق باشد. از سوی دیگر نمیتواند به شناسایی آثار نویسندگان مهاجر به غیر ایرانیان هم منجر شود. برای مثال در استرالیا باوجوداینکه انجمنهای ادبی غیر ایرانی فعالیت زیادی دارند، اما موارد نادری پیدا میشود که شناختی از انجمنهای ادبی مهاجر داشته باشند.
عدم ارتباط نسلهای مختلف نویسندگان مهاجر: در بررسی آسیبهای مربوط به ادبیات مهاجرت یکی از موارد اصلی را شاید بتوان عدم ارتباط بنیادین میان نسلهای مختلف نویسندگان مهاجر دید. این عدم ارتباط میتواند از طریق انجمنهای ادبی در مهاجرت ترمیم شود اما در بسیاری از موارد این انجمنها نتوانستهاند به پیوند جدی میان نسلهای مختلف نویسندگان مهاجر و معرفی و شناسایی آثار آنها به یکدیگر نقش جدی ایفا کنند. همین موجب شکنندگی در ارتباط میان نسلهای مختلف نویسندگان مهاجر از یکسو و از سوی دیگر قطع ارتباط و معرفی آثار شده است که در عدم بسط ادبیات جهانی مهاجرت نیز تأثیر بسزایی داشته است.
عدم مشارکت بالقوهٔ نویسندگان مهاجر: یکی دیگر از چالشهای موجود در این انجمنهای ادبی عدم مشارکت بالقوه و فعال نویسندگان مهاجر در این انجمنهاست. بااینکه فعالیت انجمنهای ادبی و نویسندگان و شاعران مهاجر در آنها میتواند منجر به بسط فعالیتهای نویسندگان شود، بسیاری از نویسندگان آنچنانکه باید حضور فعالی ندارند. همین امر موجب سرخوردگی و گوشهگیری نویسندگان در بدو ورود میشود از سوی دیگر آثار آنها به دلیل معرفی نشدن در این انجمنها مورد نقد و بررسی همهجانبه قرار نمیگیرد، نقدی که میتواند منجر به شکوفایی اثر ادبی بهخصوص در مهاجرت شود.
موارد گفتهشده تنها بخشی از چالشهای موجود در این انجمنهاست اما آنچه مسلم است از چالشهای نویسندگان مهاجر بازیابی و بهبود فضای نوشتاری در مهاجرت از یکسو و از سوی دیگر زنده نگهداشتن ارتباط با فضای بومی و سرزمین مادری است. همانطور که فضای مهاجرت بر زندگی فردی و اجتماعی افراد تأثیر میگذارد و آنها را در برابر چالشهای محیطی آسیبپذیر میکند به همان نسبت نویسندهٔ مهاجر در برخورد با شرایط جدید مهاجرت و رویارویی با مشکلات زندگی در چالش با واسازی محیط جدید و بهنوعی برقراری ارتباط با نوشتن است. نویسندهٔ مهاجر با قرار گرفتن در این فضا از هر فرصتی برای شکوفایی اثر و یا تقویت نوشتار خود بهره میجوید. بااینکه در برخی موارد مانند نیازهای فردی و اجتماعی در زندگی مهاجرت افراد ممکن است دارای موقعیتهای بهتری شوند، اما بر کسی پوشیده نیست که شرایط جدید فردی و اجتماعی بر خلق اثر در نویسندهٔ مهاجر تأثیر بسزایی دارد. شاید به همین دلیل است که نویسندهٔ مهاجر بهمحض ورود به شرایط جدید به دنبال یافتن مأوایی برای ارتباط خود با سرزمین مادری است، ارتباطی که بتواند شرایط جدید او را در محیط قابلتحملتر کند.
بازشناسی و بررسی این انجمنها و شکلدهی به آنها در مهاجرت ازآنجهت اهمیت دارد که میتواند نویسنده را در فائق آمدن به شرایط جدید یاری کند و انگیزه و تلاش او را بر ای نوشتن و دیده شدن افزایش دهد. مشارکت نویسندگان بهخصوص در فضای مهاجرت در این انجمنها از یکسو میتواند به توسعهٔ ادبیات مهاجرت در کشور مهاجر کمک کند و از سوی دیگر به بسط تعامل میان نوشتار نویسندگان مهاجر و نویسندگان داخل ایران یاری رساند. اما نویسندهای که خود را از کشورش دور میبیند برایش این انجمنها و محفل ادبی حکم خانهٔ دومش را در سرزمین مهاجرت دارد، خانهای که برای بررسی اثرش میتواند به آن متوسل شود. جدی گرفتن چالشهای نویسندگان مهاجر و انجمنها اهمیت دیگری هم دارد و آن اینکه نویسندهٔ مهاجر را در برخورد با شرایط مهاجرت منعطفتر میکند. در پایان میتوان گفت آن چیزی که اهمیت دارد گسترش همین نگاه است یعنی تلاش برای بسط و توسعهٔ راهکارهایی که بتواند هویت نویسندگان مهاجر را در کشور جدید دچار دوگانگی نکند و از سوی دیگر به آنها این فرصت را بدهد که در فضای جدید با استفاده از درک و باورهای مهاجرت به خلق آثار ماندگاری بپردازد بهجای آنکه به نویسندهای منزوی بدل شود و یا نوشتن را برای مدتی حتی کوتاه کنار بگذارد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia