آیا امیدِ پوشالی دموکراسی زیر لایههای نظارت و انتصاب گم میشود؟!
رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، مقابل دوربین آمده تا به کمک سوالات کنترل شده و هدف دار به پاکسازی سوابق خود و پس از آن به ارائه طرح مجلس جدید و سپس معرفی خودش به عنوان شخص ارجح جهت عملی کردن طرحش نشان دهد.
چهارشنبه هجدهم بهمن ماه، صدا و سیمای جمهوری اسلامی مصاحبهای ناگهانی را با آیت الله هاشمی شاهرودی ترتیب داد. صحبتهای متنوعی در آن زده شد که بعضی از آنها قابل تأمل بود. مجری با حالتی ذوق زده و مؤدب مقابل آیتالله شاهرودی نشسته و سوالات حساب شدهاش را شمرده شمرده بیان میکند. هاشمی شاهرودی نیز سوالات را در جهت اهداف خودش پاسخ میدهد و اضطراب و ذوق او به هنگام بیان مسائل مهم – که گویی دلیل این مصاحبه، بیان همین مسائل بوده است – در دستهای مشت کردهاش مشهود است.
در ماههای گذشته خبرهای بسیاری در مورد به چالش کشیده شدن جایگاه آقای شاهرودی حین درمانش در کشور آلمان و متزلزل شدن امنیت ایشان منتشر شد. اینک آیتالله شاهرودی مقابل دوربین ظاهر شده تا نه تنها خودش را از اخبار و شایعات گذشته تطهیر کند، طرحهای تازه و بسیار مهمی را در مورد ایجاد مجلسی جدید ارائه دهد! طرحی که به نظر نمیرسد برای ایشان تازه و عجولانه باشد.
رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، مقابل دوربین آمده تا به کمک سوالات کنترل شده و هدف دار به پاکسازی سوابق خود و پس از آن به ارائه طرح مجلس جدید و سپس معرفی خودش به عنوان شخص ارجح جهت عملی کردن طرحش نشان دهد.
مجمع تشخیص مصلحت نظام نقش واسطه را میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان ایفا میکند. یعنی اگر قانونی توسط مجلس تصویب شد و از نظر شورای نگهبان خلاف شرع قلمداد شد و دوباره مجلس شورای اسلامی روی تصویب قانون مذکور اصرار ورزید، مجمع تشخیص مصلحت نظام وارد میشود و اختلاف ایجاد شده را با توجه به سیاستهای کلان کشور رفع میکند. سیاستهایی که با مشورت مجمع و یا رای مستقیم رهبری به تصویب رسیده است.
هرچه از مصاحبه میگذرد، هاشمی شاهرودی کلیدهایی را ارائه می دهد که نشان از مجلسی به نام سنا دارد. مجلسی که نسبت به قوانین حاکم در کشورها کمی متفاوت است و معمولا نیمی از افراد آن انتصابی و نیمی انتخابی هستند. نکتهای که غیر از ارائهی خود این طرح جالب توجه است، ویژگیهای این مجلسِ به اصطلاح سنا است. آیت الله هاشمی شاهرودی طوری آدرس این مجلس را میدهد که گویی این مجلس اعضای انتخابی ندارد و به کلی انتصابی است و در واقع به نظر میرسد او قصد دارد همین مجمع تشخیص مصلحت نظام را به سنا تبدیل کند. با توجه به این مسئله و تعریفهای دیگر او نتیجه میگیریم که در این طرح پیشنهادی نه فکری برای رأی ملّت شده و نه در آن، احزاب جای دارند.
رسانهها و افراد زیادی با دیدن این نشانهها، دست به اعتراض زدند و با آوردن دلایل مختلف، این طرح را خام و محال فرض کردند. اما آیا این طرح نشدنی است؟
ترجیع بند اعتراضات، این است که نمی توان مجمع تشخیص مصلحت نظام را تبدیل به مجلس سنا کرد. زیرا مجمع هرگز اجازهی تصویب قانون ندارد. این مسئله در ظاهر و در مقایسه با قوانین مصوّب صحیح است امّا با مطالعه دقیقتر فعالیتهای مجمع، متوجه میشویم مجمع قوانین کلانی را به تنهایی به تصویب رسانده است. زیرا تصویب قوانین خاصی که توسط رهبری ابلاغ شدهاند بدون واسطه و بازنگری تصویب میشوند.
در ادامهی اعتراضات، به عجولانه و بدون فکر بودن این طرح اشاره شده است. ولی اینکه ما حکومت و افرادی که اصطلاحاً در طیف اصولگرا جا میگیرند را بدون شیرازه، چارچوب و تفکرِ غالب تصور کنیم ساده لوحی است و ممکن است این عقیده آسیب جدیای بر صاحبان این تصورات بزند. هرچند سیاهیلشکرهای این طیف بسیار بینظم، بدون کنترل و تعقل نظراتشان را ارائه میدهند امّا اغلب توسط پدران معنویشان کنترل شده و سیاستهای کلانشان تعیین میشود. اگر جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام را در طول تاریخ انقلاب مطالعه کنیم، شاهد اوج گیری این مجمع و نزدیک شدنش به یکی از مجالس مهم نظام هستیم. مسیری که با فرمان همین پدران معنوی هدایت شده است. مجلسی که اگر از نقش واسطه برای مجلس شورای اسلامی، به رقیب آن تغییر شکل دهد و به همراه شورای نگهبان تبدیل به لایههای مستحکمی جهت رصد قوانین و نمایندهها شود، دیگر جایی برای ابراز عقیده و ارائهی رأی ملّت نخواهد ماند. اینجاست که امید پوشالی ملّتی که هنوز به صندوقهای رأی ایمان دارند به طنزی مبتلا میشود که آیتالله شاهرودی در مصاحبهاش بیان میکند: او که هم در شورای نگهبان و هم در مجمع تشخیص مصلحت نظام عضو است، میگوید گاهی در یک مسئلۀ مشخص رأیهایش یکسان نیست و در قبال یک قانونِ مورد بحث در شورای نگهبان مخالفت میکند – تا ثابت کند برخلاف شرع است - و یک بار در مجمع تشخیص مصلحت نظام با قانون مذکور موافقت میکند تا ثابت کند این قانون با تمام ایراداتی که گفته شده، در جهت قوانینِ بالادستی و کلان نظام است!
پس از ارائهی طرح، با جهتدهی مجری برنامه و پاسخهای آیتالله شاهرودی فضا به سمت ارائه ویژگیهای شخصیتی آقای هاشمی شاهرودی میرسد. برای مثال زمانی که مجری از او میپرسد او هم مانند دیگر اعضای مجمع تنها یک رأی دارد، آیتالله شاهرودی با فروتنی پاسخ میدهد؛ بله او هم مانند دیگر اعضا است. آقای شاهرودی تاکید میکند که طیفهای مختلف سیاسی در مجمع هستند و او آنها را همیشه به آرامش دعوت میکند و این طیفها را همیشه در کنار یکدیگر نگه میدارد. شاید با بیان این ویژگیها به یاد آیتالله هاشمی رفسنجانی بیفتیم امّا اکنون میبینیم، هاشمی شاهرودی است که بعد از مرگ آیتالله رفسنجانی سعی در جای دادن خودش در کادرِ نسبتاً محبوبِ به جای مانده از هاشمی رفسنجانی دارد. امّا با سوال مجری مبنی بر اینکه اگر آرای مجمع خلاف نظر شما باشد چه میکنید، هاشمی شاهرودی ابتدا پاسخ میدهد که تمکین خواهد کرد و سپس اضافه میکند که قانون مذکور به رهبر ابلاغ میشود تا تصمیم نهایی را بگیرند و در اینجاست که نفْسِ توجه به آرا و معنای “برابریِ” اعضا و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آشکار میشود.
هر از گاهی ریش سفیدی از این طیف به پا میخیزد و طرح و صحبت خاصی را ارائه میدهد. اینک هاشمی شاهرودی است که توجه رسانهها را سمت خود جلب کرده و طرح تازهای را ارائه میکند که شاید در ظاهر و در متون قانون چنین امری امکان پذیر نباشد اما در عمل – در صورت نشان داده شدن چراغ سبز – سهل و ممکن خواهد بود. حال اینکه چنین طرحی اجرایی شود بعید نیست و بستگی به نظر افراد بیشتر و مقبول تری – از دیدگاه حکومت – دارد. ولی مسئلهای که در این مصاحبه جالب توجه بود، این است که حکومت جمهوری اسلامی ایران به مرحلهای رسیده که افراد تاثیرگذار آن به فکر ارائهی طرحهای مختلف جهت اداره حکومت هستند. اینکه چرا و چه اتفاقی افتاده و چه طرحی برای اداره حکومت انتخاب خواهد شد؛ مشخص نیست امّا یقیناً نظام جمهوری اسلامی، به مرحلهی حساسی رسیده و شرایط ویژهای رخ داده است که آیتالله شاهرودی در مصاحبهی کم سابقهاش به لزوم تغییر قانون اساسی اشاره دارد و برای نخستین بار اعلام میکند، رهبری دستور “بازنگری” سیاستهای گذشته را به مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ کرده است.
بسیار عمیق و خواندنی