UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

جعفر پناهی و فیلم تاکسی و سپهر عمومی

جعفر پناهی و فیلم تاکسی و سپهر عمومی
فرین رضائی

فرین رضائی

فرین رضایی؛ شاعر، فعال سیاسی و حقوق بشر و وکیل حقوقی است. او نیز مثل بسیارانی دیگر زندانی سیاسی در رژیم جمهوری اسلامی بود و بخاطر محدودیت‌های سیاسی و پس‌آمد آن، مشکلاتی که در ایران بر او حادث شده بود، مجبور به ترک ایران شد. او که امکان بازگشت به ایرانِ جمهوری اسلامی برایش میسر نمی‌شده، دوباره با عزمی راسخ، دیپلم گرفته و تحصیلات خود را در دانشگاه پی‌گرفت. فرین رضائی اکنون فارغ‌التحصیل رشته حقوق هست و در یک نهاد شبه‌دولتی در آلمان که برای برطرف‌سازی مشکلات حقوقی طبقات فرودست جامعه برنامه‌ریزی می‌کنند، فعالیت می‌کند. رضائی که متاثر از این مهاجرت ناخواسته‌است به یاد آن فضاهای گذشته، سرودن و نوشتن را بیشتر از هر کاری دوست دارد. شعر می‌سراید و گاهی هم به قصه های کوتاه پناه می‌برد تا پلی بین جهان درونی‌اش با جهان بیرونی باشد.

فیلم تاکسی، آخرین ساخته‌ی جعفر پناهی امسال ۲۰۱۵ توانست برنده‌ی جایزه خرس طلایی جشنواره بعنوان بهترین فیلمی که در بخش مسابقه جشنواره برلین به نمایش در آمد را به خود اختصاص دهد.

جعفر پناهی در جریان اعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ دو بار دستگیر شد. ابتدا در ۸ مرداد ۱۳۸۸ هنگامی که به همراه گروه دیگری از فیلم سازان برای گرامیداشت کشته شدگان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم به بهشت زهرا رفته بود که پس از چند روز آزاد شد و بار دوم هم در دوشنبه ۱۰ اسفند به همراه ۱۸ نفر از اعضای خانواده دوستانی که در خانه‌ی او در تهران مهمان بودند.

هر چند پناهی در روز ۴ خرداد ۱۳۸۹ با فشارهای بین‌المللی که از سوی مدیران و برگذارکنندگان جشنوارهای سینمایی, بالاخص جشنواره فیلم کن و برلین و نیز فیلمسازان و هنرمندان و روزنامه نگاران و به دستور بازپرس و تأیید دادستان عمومی انقلاب تهران با تودیع وثیقه‌ی ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.

بر اساس حکم دادگاه پناهی به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به ۶ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از فیلم سازی، ۳۰ سال محرومیت از فیلم نامه نویسی، ۲۰ سال محرومیت از سفر به خارج از ایران و ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانه‌ها و مطبوعات داخلی و خارجی محکوم شد.

از آنزمان حمایت‌ها در جهت رفع حکمی که دادگاه نظام جمهوری اسلامی برای او قائل شده بود از محافل گوناگون سینمایی به گوش رسید. حتی در ۲ فوریه ۲۰۱۱ «تیری فره مو» مدیر هنری جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم کن در یک کنفرانس مطبوعاتی که به منظور حمایت از پناهی در سینِما تک پاریس برگذار گردید، اعلام نمود که امسال جایزه‌ی ویژه‌ی «مربی طلا»‌ی جشنواره‌ی فیلم «کن» را به پناهی می‌دهند. او همچنین گفت که «از این پس جعفر را» به پناهی می‌دهند. او همچنین گفت که «از این پس جعفر پناهی، عضو هییت داوران تمام فستیوال‌های فیلم بین‌المللی خواهد بود و جایگاهی خالی برای او در نظر گرفته شده است».

پناهی در سال ۲۰۱۳ و در جریان جشنواره فیلم برلین همان سال جایزه‌ی خرس نقره‌ای بهترین فیلم نامه را از هییت داوران دریافت نموده بود، حتی در همان سال فیلمنامه‌ی «گل» پناهی جایزه‌ی ۳۵ هزار دلاری هشتمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم آسیا و پاسیفیک را گرفت.

پناهی علاوه بر دریافت جوایز متعدد سینمایی از سوی پارلمان اروپا در آبان سال ۱۳۹۱ برنده‌ی جایزه‌ی «آزادی افکار» ساخاروف بطور مشترک با نسرین ستوده گردید. اما مقامات جمهوری اسلامی مانع از سفر هییت اروپایی جهت اهدا جوایز و دیدار با پناهی و ستوده شدند. امسال نیز به هنگام مراسم افتتاحیه برلیناله خانم «مونیکا گروتز» وزیر فرهنگ آلمان ضمن انتقاد از وضیعتی که این فیلمساز در آن قرار گرفته است، اعلام کرد که جشنواره‌ی برلین باید هر سال پناهی را دعوت کند تا او بالاخره بتواند در برلین، حضور یابد.

150217114728_panahi_512x288_1

در حالی که اقدام جشنواره‌های بین‌المللی سینمایی را در حمایت از پناهی مسئولین سینمایی جمهوری اسلامی ایران «سیاسی» ارزیابی می‌کنند، اما مسئولین این جشنواره‌ها اقداماتشان را در راستای «آزادی بیان و تلاش آن برای پاسداشت حقوق مدنی هنرمندان» می‌دانند.

مسلم است که حکومت ایران با شیوه‌های گوناگون در مقابل آزادی بیان و حقوق مدنی جامعه‌ی ایرانی ایستاده است و این دردی است که درازنای تاریخ معاصر، ما ایرانیان به آن مبتلاییم. در طی انقلاب مشروطیت و بعد از پیروزی انقلاب، مدت کوتاهی تشکل‌های مدنی جدید در کنار تشکل‌های سنتی پدیدار شدند. بطور مثال، نخستین اتحادیه کارگری ایران در سال ۱۲۸۵ شکل یافت. اما با ظهور رضا شاه و تشکیل حکومت اقتدارطلب او بااستیلای دربار و ارتش، زندگی مدنی رو به افول رفت. با سقوط رضا شاه و باز شدن فضای اجتماعی بار دیگر جامعه‌ی مدنی ظهور کرد اما باز با متمرکز شدن قدرت سیاسی فضای اجتماعی بسته شد. بعد از انقلاب بهمن نیز همانند دوران‌های پیشین جامعه مدنی گسترش خوبی داشت. اما وقوع جنگ ایران و عراق سبب تسلط جریانات اسلامگرا و دامن زدن به پوپولیسم از سوی قدرت سیاسی، بخش وسیعی از نهاد‌های مدنی از بین رفتند. بعد از جنگ هم وضیعت بدتر شد و پوپولیسم سازمان یافته مانع گسترش نهادهای مدنی شد. در جریان انتخابات دوم خرداد، کاندیدایی که عاقبت رئیس جمهور شد، بسط و گسترش جامعه مدنی را وعده داد. از سوی مردم امیدهای کاذبی برای تسلط گفتمان جامعه‌ی مدنی در سپهر عمومی بوجود آمد. اما بعد‌ها مشخص‌تر شد که جناب رئیس جمهور نقش تدارکاتچی را برای باز تولید تمرکز بیشتر قدرت سیاسی داشته است. بهر حال تجربیات سالیان اخیر بخصوص در نظام حکومتی جمهوری اسلامی به وضوح نشان داد که جناحی از حکومت هنوز به دنبال احیای دولت مشروطه است و این گفتمان را دنبال می‌کند و دسته‌ی دیگر کماکان با انسداد هر گونه توسعه‌ی سیاسی بر حفظ دولت مطلقه اصرار دارند.

در ایران توسعه سیاسی حتی در شکل بورژوایی آن بدون گسترش نهاد‌های مدنی ممکن نیست. قدرت حاکم فقط به حفظ نهاد‌های سنتی علاقه‌مند است و یا اینکه خود و از بالا نهاد‌های مدنی زرد را سازمان می‌دهد تا از این طریق نظارت و کنترل شدیدی بر نهادهای مدنی و صنفی داشته و از شکل‌گیری و خودگردان شدن آن‌ها جلوگیری کند. علاوه بر قدرت سیاسی متمرکز که مانع گسترش جامعه مدنی است، فرهنگ سیاسی مدنی نیز در جامعه‌ی ایرانی حضور کمرنگی دارد، بطور مثال فعالان مدنی و صنفی و روزنامه نگاران از سوی حکومت تحت پیگردهای شدید امنیتی قرار دارند، اما حمایتی از سوی توده‌ی مردم از آن‌ها انجام نمی‌گیرد. و بدین سبب چهره‌های مدنی بیشتر در فضاهای مجازی مطرح هستند. جعفر پناهی با گرفتن جایزه‌ی خرس طلایی جشنواره‌ی برلین انعکاس هیچگونه صدایی را در سپهر عمومی جامعه‌ی ایرانی باعث نشده است. بسیاری از منتقدین فیلم که می‌توانند مقالاتشان را در روزنامه‌ها چاپ کنند، اکثراً، بلندگوی حکومت‌اند. علاوه بر آن اعلام حمایت محافل وابسته به نولیبرالیسم چون اتحادیه‌ی اروپا از افراد مدنی به جو بی‌اعتمادی در بین توده‌ی مردم هم دامن زده است. اینکه این فیلم چگونه توانسته است مراحل فنی تولید را هم به راحتی پشت سر بگذارد و سر از جشنواره بین‌المللی فیلم برلین در آورد بر شدت این جو بی‌اعتمادی افزوده است.

تمامی سکانس‌های فیلم تاکسی، در یک تاکسی زردرنگ می‌گذرد که در سطح شهر حرکت می‌کند و راننده تاکسی که پناهی خود نقش آنرا بازی می‌کند با مسافرانی گوناگون حول خواسته‌های مدنی مردم ایران به گفتگو می‌پردازد. از جمله با نسرین ستوده که فعال مدنیست که پی گیر راه و روش مدنی در شرایط کنونی جامعه‌ی ایران است. مثل جعفر پناهی و نسرین ستوده فعالان مدنی دیگری هم هستند، اما ترس از حکومت و جریمه‌های سنگینی که قوه قضایی رژیم برای اینگونه فعالین در نظر می‌گیرد، بسیاری از فعالان را به عقب نشینی وا داشته است، به طوری که بسیاری از این نهادهای مدنی و صنفی، نهادهایی در جهان مجازی‌اند و حضوری بیرونی ندارند.

۱۷ اسفند ۱۳۹۳

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: