حکمرانی زیستمحیطی در پرتو سوسیالیسم واقعی
۱۵ آذرماه، روز حسابدار بر همه حسابداران مبارک باد. روز حسابدار یادآور مسئولیتهای حرفهای و اجتماعی حسابداران جهان در فرآیند توسعه پایدار می باشد |
غلامحسین دوانی؛ عضو کمیته گزارشگری حسابداری پایداری جامعه حسابداران رسمی امریکا
نگاهی به رشد جمعیت، گسترش بیرویه صنایع آلاینده، حرض و ولع و اشتهای سیریناپذیر سرمایه داری جهانی در بهرهکشی از انسان و طبیعت، موجب تخریب روزافزون محیط زیست شده «که تبلور آن در ظهور بیماری کرونا بوده» زیست جمعی انسانها را در معرض خطر قرارداده است. مدتهاست که منتقدان نظام سرمایهداری جهانی هشدار میدهند که بهرهکشی از جان، تن، جسم انسان و حیوان و طبیعت و رقابت فزاینده برای غارت ثروت از این رهگذر جهان را با بنبست زیست محیطی مواجه خواهدکرد اما دولتمردان نالایق و سردرفرمان سرمایهداری با مقرراتزدائی در حوزهی طبیعت عملا به جاده صافکن آنان درآمدهاند. بطوری که احداث کارخانجات هم چون کشت سیبزمینی سراسر جهان را در هم نوردیده است.
اگرچه نمایندگان ۱۹۵ کشور جهان، در نشست اقلیمی پاریس توافق کردند که گازهای گلخانهای را به نحوی کاهش دهند که دمای زمین در سال ۲۱۰۰ میلادی نسبت به دوران پیشاصنعتی بیشتر از ۲ درجهی سانتیگراد افزایش نیابد و در همین حال تلاش شود تا گرمایش زمین از ۱.۵ درجهی سانتیگراد بیشتر نشود. اما درواقع ازآن زمان تاکنون هیج اتفاق جدی رخ نداده که وضع، بغرنج آورهم شده اما هستند رهبران خودشیفته و نامردمی که اساسا تغییرات اقلیمی را بافته و تافته نطرات برخی دانشمندان متوهم میدانند؟! و این گونه معضلات را انکار میکنند. اما اجلاس اخیر گلاسکو نشان داد که مشکل بیش ازآن است که گفته میشود و سرمایه داری جهانی عملا از خطوط قرمز زیست محیطی و معضلات اقلیمی یعنی مرز مربوط به میزان تغییراتِ آب و هوایی و گرمایش زمین؛ مرز مربوط به تخریبِ تنوع زیستمحیطی در زمین؛ اختلال در چرخهی زیستشیمیاییِ ازت و فسفر و تغییرات در ماهیتِ طبیعی اراضیِ موجود در زمین، بهویژه درصدِ تخریب جنگلهاعبورکرده و نه تنها زیست نسل آینده که زیست همین نسل فعلی را هم آلوده کرده است. نمونه بارز این مشکلات در کشور ما اعتراضات مردم خوزستان و اصفهان به بیآبی که آنهم ناشی از عدم رعایت مسائل زیستمحیطی بوده است . اما با آشکارشدن واقعیتهای فاجعهبار تخریب زیستمحیطی مشخص گردیده عامل اصلی این فجایع افزون صنایع غیراستاندارد، بهره کشی غیرقابل جبران از طبیعت، تولید گازهای گلخانهای و آلودهسازی رودخانهها، مصرف بی رویه و نسنجیده منابع طبیعی به ویژه آب، رقابتهای سیاسی و اقتصادی، ملی و فراملی، کمبود آگاهی اجتماعی، و بیتوجهی به پیآمدهای فاجعهبار آن، بوده است. تولید برای بازدهی بیشتر و بهچنگ آوردنِ هرچه سریعتر محصول، با استفاده از امکانات شیمیایی و صنعتی موجب از دست رفتن باروری خاک میشود. طبعاً آلودهسازی شیمیایی خاک نیز موجب آلودهگی بیشترمحیط زیست و از دست رفتن همآهنگی زیستمحیطی و تعادل طبیعت (اکوسیستم) خواهد شد. تخریب طبیعت «نظیر سد سازیهای بی رویه، ایجاد صنایع پتروشیمی و فولاد بخصوص در مناطق بحرانی» برای ایجاد فرصتهای بیشتر و سریعتر چه بسا به گسترش اهداف کوتاه مدت کمک کند اما پیشرفت و توسعه براساس این سیاست، میتواند طبیعت و زندگی انسان را به مخاطره بیاندازد. صنایع دودزا و کثیف، جنگ، فقر، نژادپرستی، بیعدالتی، گسترش صنایع نظامی و اتمی، استفاده گسترده و هولناک از سوختهای فسیلی، استفادهی بیرویه از فرآوردههای پتروشیمی از جمله پلاستیک، سطح پایین دانش علمی و فرهنگی همه و همه به تخریب طبیعت و اکوسیستم انجامیده است. طبیعت سیستمی است دایرهوار که در آن، همه موجودات درگردشی ارگانیک چه از راه سازندگی و چه تخریب، بازیافت میشوند. انسان نیز بخشی فعال از این چرخه است. بنابراین تخریب طبیعت، به تخریب انسان نیز میانجامد؛ و به دلیل آلودهگیهای دیرپای محیط زیست و گرمایش زمین که از مرز و محدودهی کشوری و منطقهای فراتر رفته، این خطر اکنون ابعاد جهانی یافته است. به همین دلیل راهحل نیز بیش از آن که در سیستم اقتصادی سرمایهداری و یا سوسیالیسم محدود باشد به آیندهنگری و تعهد اخلاقی بشر، دانش و آگاهی او، توسعهی پایدار و متوازن، و نیز به مبادلات مادی و انرژی میان جامعه انسانی و دنیای طبیعی، یعنی «متابولیسم انسان با طبیعت» گره خورده است. بر خلاف نطر تئوریسینهای سرمایه داری و بالاخص پیروان نئولیبرالیسم که معتقدند «طبیعت و هرچه درآن است، هم کالاست و باید مورد خریدو فروش قرار گیرند»، معتقدان به تئوری اقتصاد مشارکتی «Social Economy» بر این باور هستند که زندگی موجودات زنده، هم انسان و هم جانوران و حیوانات، به طور فیزیکی نشان میدهد که در واقعیت، انسان (شبیه حیوانات) بربستر طبیعت غیرارگانیک (آلی و معدنی) زندگی میکند؛ و هرچه انسان عالمگیرتر با حیوانات تطابق مییابد، طبعاً قلمرو طبیعتِ غیرارگانیکی که او برآن زندگی میکند نیز فراگیرتر میشود. همان گونه که گیاهان، حیوانات، سنگها، هوا، نور و غیره به بخشی از آگاهی انسان در قلمرو نظری (تئوری)، بخشی به موضوعهای علوم طبیعی، بخشی به موضوع هنر، و طبیعت معنوی غیرارگانیک او تبدیل میشود، … و بخشی نیز زندگی و فعالیتهای روزمره انسان را تشکیل میدهد. درواقع انسان بطور فیزیکی فقط با محصولات طبیعت چه در شکل غذا، گرما، پوشاک، مسکن و یا هر چیز دیگری زندگی میکند… جهانشمولی انسان در عمل و بهطور دقیق در بیان یگانگی انسان با طبیعت، که بدن غیرارگانیک او را تشکیل میدهد، ظاهر میشود. تا حدی که طبیعت هم شیوه مستقیم زندگی او را تعیین و هم مادیات، و اشیاء، ابزار فعالیتهای زندگی او را فراهم میآورد. در واقع طبیعت، بدن غیرارگانیک انسان است بدان معنا که طبیعت همانند بدن او است، و در صورتی که او بخواهد زنده بماند، باید در رابطهی همیشگی (بده و بستان) با طبیعت باقی بماند. زیرا زندگی فیزیکی و معنوی انسان با طبیعت گره خورده است به این معنی ساده که اجزای طبیعت نیز با خود گره خوردهاند. لذا انسان بخشی لاینفک از طبیعت است.
مسئولیت اجتماعی یک چارچوب و محدوده اخلاقی است که در آن وظایف مختلفی دررابطه با منافع عمومی بر عهدهی فرد، سازمان و یا نهادی خاص گذاشته میشود. بطوری که انجام این وظایف باعث تعادل مناسبی بین اکوسیستم و اقتصاد جامعه شود . اگر چه مفهوم مسئولیت اجتماعی در حوزه قانون الزام آور نبوده اما در کشورهای پیشرفته با توجه به توسعه اخلاق فردی این مسئولیت عملا مفهومی اجباری و البته پذیرفته شده توسط اکثر افراد جامعه دارد. اما در جوامع اقتدارگرائی که رابطه ملت و حاکمیت مخدوش و ملت اعتماد خاصی به حاکمیت ندارد و همچنین سایر جوامع که فقر فرهنگی و فقدان کارگروهی وجوددارد چنین مسئولیتهایی معنای خاصی نداشته و کمتر کسی خود را ملزم به انجام و رعایت آنها میداند. انجام فرایند عملیات حسابداری در همه حوزهها علیرغم قرارداشتن در حوزه وظیفه نوعی مسئولیت نیز به شمار میرود.
ازطرف دیگر گرچه شواهد نشان می دهد نوعی حسابداری همزاد بشریت بوده است اما حسابداری به معنای نوین آن بدون شک حاصل تکامل سرمایه داری است. نقش حسابداری و حسابرسی در توسعه سرمایهداری و شفافسازی بازارهای پول و سرمایه بینظیر بوده است. در سالهای بعد از جنگ جهانی اول و سقوط بحرانزای بورس آمریکا در سال ۱۹۲۱ دامنه حرفه حسابداری را بشدت گسترش داد و از علم حساب و کتاب و ترازنامه به ابزار شفافیت در برقراری نظام رفاه اجتماعی ارتقا بخشید. یک بررسی اولیه نشان داده که آقای هیگز برای اولین بار در سال ۱۹۴۲ واژه «حسابداری اجتماعی» را در مسائل اقتصادی بکاربرده اما واقعیت دیگری هم نشان میدهد که مفهوم «حسابداری مسئولیت اجتماعی» در اوایل دهه ۶۰ میلادی برای اولین بار توسط مثل جووان رابینسون در مورد هزینههای اجتماعی بنگاهها مطرح به طوریکه درهمین زمان مفهوم جدیدی به نام حسابداری مسئولیتهای اجتماعی (SRA=SOCIAL RESPONSIBILITY ACCOUNTING) در مباحث نظری حسابداری مطرح که اولین بار توسط نویسندگانی از اروپا، کانادا و استرالیا از قبیل آندرسن، موبلی و لین اوس در نوشتههای خود به آن اشاراتی داشتهاند و از میان آنان آندرسن را باید به عنوان پدر این شاخه از دانش حسابداری دانست. سپس این مفهوم در اوایل دهه ۷۰ میلادی توسط انجمن حسابداری امریکا به منظور بررسی موانع و مشکلات مربوط به اندازه گیری در حسابداری مسئولیت اجتماعی مورد بحث قرار گرفت. به جرئت میتوان گفت که تعارضات منافع سهامداران و شرکتها« سود» و منافع اجتماعی «الزامات محیطی، زیست محیطی و مسائل حقوق بشر» به ویژه اثرات زیستمحیطی ناشی از فعالیتهای واحد تجاری، گستره حسابداری مسئولیتهای اجتماعی را چنان توسعه داده که از دو دهه پیش کراراً مباحث جدیدی پیرامون مسئولیتهای اجتماعی حسابداران مطرح شده بطوری که فدراسیون بینالمللی حسابداران «IFAC» با توجه به اعتراضات و تظاهراتهای سازمانهای هوادار محیط زیست و حقوق بشر در کشورهای صنعتی، توجه خود را به این موضوع معطوف و مجموعهای بیانیهها را در رابطه با تدوین استانداردهای گزارشگری اجتماعی صادر که پیامد آن ظهور حسابرسی اجتماعی بوده است. واقعیت آن است که درفرایند جهانیسازی و ظهور شرکتهای فراملیتی توجه شهروندان و دولتها به «مسئولیت اجتماعی شرکتی =Corporate Social Responsibility» افزایش یافته است. شاید بتوان مجموعه مقالات ۲۱ شمارهای «مسئولیت حسابداران رسمی در فرآیند جهانی شدن» را که در سال ۱۳۸۵ در روزنامه سرمایه منتشر شد را به عنوان کاربست مسئولیتهای اجتماعی حسابداران در ایران برشمرد. گزارشگری مسئولیت اجتماعی شرکتی یکی از راههایی است که از طریق آن شرکتها میتوانند تعهدات خود را نسبت به مسئولیت اجتماعی نشان دهند. حسابرسی اجتماعی اشاره به ارزیابی ادعاهای گزارش مسئولیت اجتماعی سازمان دارد. فرایند تبدیل سرمایههای وطنی به سرمایهداری جهانی و ظهور شرکتهای فراملیتی هزار میلیارد دلاری که هدف تمامی آنان دست یابی به سود هرچه بیشتر و بهر طریق ممکن، نگرانی جوامع بشری را به تداوم زندگی خود بیشتر نموده است. برخی اقتصاددانان نظیر آقای میلتون فریدمن برنده جایزه نوبل اقتصادی تن و جسم و جان و محیط زیست را هم کالا میدانند و معتقدند هدف شرکت صرفاً سودآوری است . او به وضوح معتقد است «هدف شرکت حداکثرسازی سود برای سهامدارانش بوده و مسئولیت اجتماعی صرفاً شامل اشخاص حقیقی می شود نه شرکتها». از طرف دیگر مدتهاست دیدگاه نوین حکمرانی شرکتی برآن است در هر کسب و کاری و از جمله شرکتهایی که برای تولید ثروت و کسب و کار ایجاد شدهاند باید صد در صد مسئولیت تمام کارهای خود که جنبه اجتماعی دارند را به عهده بگیرند. این مسئولیت در کسب و کار معمولی بر عهدهی صاحب آن و در شرکتها بر عهده هیئت مدیره و مدیر عامل آن شرکت است. جنبش اعتصابی فراخوان رعایت مسائل زیست محیطی در مورد خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی عملا بازتاب نگرانی مردم جهان از عملکرد سودجویانه شرکتها و حاکمان بی خرد است.
مطالعات صاحب نطران حسابداری جهان مسئولیت اجتماعی یا تعهدات اجتماعی شرکت را به پنج جنبه مسئولیت «اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی، سرمایه انسانی، اخلاقی» تقسیم کردهاند که مهمترین آنها مسئولیت اجتماعی زیستمحیطی است. اگر چه در اصل «۵۰» قانون اساسی تصریح گردیده «در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میشود. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است» اما این اصل نیز مشابهی سایر اصلهایی که به حقوق اجتماعی و شهروندی مربوط بوده، هیچگاه رعایت نشده که عوارض آن را در مشکلات زیستمحیطی و اقلیمی خوزستان، اصفهان و … مشاهده کردهایم!! |
در واقع یکی از اقلام مهم قیمت تمام شده خدمات و کالاها که عامدانه توسط نطام سرمایهداری نادیده گرفته میشود هزینههای اجتماعی ناشی از فعالیت شرکتها و نهادها نظیر ضرر و زیانهای اجتماعی فعالیتهای تولیدی واحدهای تجاری مانند ساخت و سازهای بی رویه در مناطق خاص «شامل سدسازی و جاده کشی و» آلودگی محیط زیست ناشی از کارخانههای پتروشیمی، سیمان، فولاد و آسیبهای کشیدن سیگار برای شرکتهای تولید کننده و عرضه کننده سیگاراست که درصورت ذخیره برای تامین هزینه آتی زیستمحیطی این زیانها عملاً سود شرکتها این رقمی نیست که آنها اعلام و برداشت میکنند. به همین دلیل واضح وعدم توجه به منافع سایر گروههای اجتماعی ذینفع از فعالیتهای بنگاههای اقتصادی که اثرات زیستمحیطی و اقلیمی آنها بسیار مخرب است. با وجود گذشت بیش از چهار دهه و به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و آغاز عصر شرکتها «Corporation Age»، این مفهوم بسیار رایج و متداول گردیده که پس از انتشاز گازهای گلخانهای و ویرانگری پدیدههای زیستمحیطی و اقلیمی عملا به دغدغه اصلی شهروندان و دولتهای پاسخگو و مسئولیتپذیردرآمده است. حسابداری مسئولیتهای اجتماعی از جدیدترین مباحث حسابداری است که زائیده تفکر حضورمردم درحاکمیت و منبعث از حکمرانی خوب است که کوشش دارد با اعمال مقررات خاص از طریق تدوین چارچوب پاسخگویی و حسابدهی و حسابرسی اجتماعی، با نگاه به توسعه پایدار به مقابله با تخریب جامعه در همه سطوح برآید. اما واقعیت موجود آن است که برخی مبانی اندازهگیری مسئولیتها دراین نوع حسابداری که عموماً ناشی از اقلام کیفی است چندان شناخته شده و یا در اجرا چندان آسان نیست. شاید عامل اصلی این معضل ناشی از محدودیتها و مشکلات مربوط به اندازهگیری و گزارشگری آثار خارجی واحد تجاری باشد. منظور از آثار خارجی، آن گروه از فعالیتها و نتایج عملیات واحد تجاری است که فراتر از منافع گروههای پیش گفته باشد و آثاری همچون هزینههای اجتماعی، منافع اجتماعی و بازده اجتماعی را شامل می شود. در بررسیهای بعمل آمده حداقل موارد زیربه عنوان هزینههای اجتماعی طبقه بندی شده است:
۱- هزینههای اجتماعی ناشی از آلودگی هوا
۲- هزینههای اجتماعی ناشی از نقصان و انهدام منابع حیوانی
۳-هزینههای اجتماعی ناشی از نقصان نابهنگام منابع انرژی «ساخت بیرویه واحدهای پتروشیمی و فولاد که دریافت حق کمیسیون یکی از دلایل آن یوده» و در صورت حسابرسی اجتماعی حتما عدهای باید پاسخگویی احداث دهها کارخانه فولاد و پتروشیمی در نقاطی شوند که امروزه زیست مردم را با مشکل مواجه ساخته است.
۴- هزینههای اجتماعی ناشی از تغییرات تکنولوژی
۵- هزینههای اجتماعی ناشی از فرسایش خاک و قطع درختان «سدسازیهای دوران سازندگی به بعد»
۶-هزینههای اجتماعی ناشی از عدم به کارگیری و اتلاف منابع انسانی
۷- هزینههای انسانی ناشی ازاعمال سیاستهای نادرست سیاسی – اقتصادی که منجر به اتلاف منابع انسانی میشود از جمله هزینه مهاجرت نخبهگان یا صادرات فسفر که سالانه حدود حداقل ۵۰ میلیارد دلار برآورد شده است.
بهنطر نگارنده حسابداری اجتماعی «Social Accounting» محصول نظرات مارکس بوده که بخشی از دانش حسابداری است که غایت آن اندازهگیری و گزارشگری اثرات اجتماعی (هزینهها و منافع اجتماعی) ناشی از فعالیتهای واحدهای تجاری و اقتصادی است با اگاهی روزافزون مردم نسبت به سلامت خود و محیط پیرامونشان تقاضا برای انجام حسابداری اجتماعی رو به افزایش است زیرا مردم و جامعه قبل از وقوع فجایع زیست محیطی «مشابه مشکل آب در خوزستان و اصفهان» به تاثیرات آن آگاه و درصد مقابله با اجرای پروژههای سودآور برای پیمانکاران و گروههای خاص و زیانآور برای سلامت جامعه برخواهند آمد. مضافاً حسابداری مسئولیتهای اجتماعی علاوه برآلودگی محیط زیست، توزیع ناعادلانه درآمد، افزایش بیکاری و پیامدهای آن نیز دربرگرفته و از این طریق حسابداری سهم خود را در ارائه راه حل برای حل مسائل اجتماعی ادا خواهد کرد. شاخه اصلی حسابداری مسئولیتهای اجتماعی همانا حسابداری زیست محیطی است. حسابداری زیست محیطی شامل مجموعه فعالیتهایی است که موجب افزایش توان سیستمهای حسابداری درجهت شناسایی، ثبت و گزارشگری آثار ناشی از تخریب و آلودگی زیست محیطی میشود. درحسابداری زیست محیطی تلفیق زیست محیطی به عنوان منبع سرمایه و درنظر گرفتن هزینههای زیست محیطی به عنوان یکی از هزینههای قابل قبول در فرآیند حسابداری ومحاسباتی بوده و در این نوع حسابداری برمفاهیم اقتصادی و زیست محیطی تاکید شده و به دلیل عدم استفاده از روشهای مبتنی بر بازار کاربرد آن مستلزم ایجاد تغییر در فرهنگ جامعه است. هدف حسابداری زیستمحیطی فراهم آوردن اطلاعاتی است که برای ارزیابی عملکرد تصمیمگیری کنترل و گزارشگری به مدیران یاری رسانده و جامعه و شهروندان را از نتایج زیست محیطی فعالیتهای موسسات و نهادهای اقتصادی آگاه میسازد. همین الزامات و تاکیدات بوده که ثابت نموده بسیاری ازهزینههای زیست محیطی را میتوان با استفاده از تصمیمگیریهای تجاری بهتر، سرمایهگذاری در فناوری سازگارتر با محیط زیست (صنایع سبز) و طراحی دوباره فرآیندها ومحصولات تولیدی به طور قابل ملاحظهای کاهش داد و یا اصلا آن راحذف کرد. زیرا برخی از این هزینهها ممکن است هیچ ارزش افزوده برای سیستم و یا محصول ایجاد نکند. شاید در راستای همین مسائل است که مدت هاست گفته می شود:
«حسابداری علم مهندسی ساخت و ساز مالی یک کشور و حسابرسی علم مهندسی نظارت بر این ساخت و ساز مالی به شمار میرود». امروزه ثابت شده و در کشورهای پیشرفته که جان شهروندان بیش از جان گوسفندان ارزش دارد، تاکید دارند از آنجایی که هر واحد تجاری عضوی از جامعهای است که در آن فعالیت میکند و به طور مستمر در تعامل با سایر اعضای جامعه است و با استناد به قراردادهای اجتماعی «نوشته و نانوشته» بین گروههای مختلف جامعه که برای حفظ منافع تمامی آحاد جامعه وضع شدهاند، ضرورت دارد، واحد تجاری از تعهدات و مسئولیتهای خود آگاه باشد و آنها را محدود به حفاظت منافع سهامداران نداند، بلکه تعهدات و مسئولیتهای دیگری در قبال سایر گروههای اجتماع از قبیل اعتبار دهندگان، کارکنان، مشتریان و فروشندگان و گروههای موجود در جامعه و همچنین محیط زیست پیرامون خود احساس کند. با کاربست حسابداری مسئولیتهای اجتماعی است که میتوان با اندازهگیری و گزارشگری حسابداری مسئولیتهای اجتماعی تاثیرات متقابل واحد تجاری و جامعه پیرامونیاش، عملکرد و تعهدات اجتماعی شرکتها و نهادهای اقتصادی را نمایش داد. بدون شک مفاهیم حسابداری اجتماعی و حسابرسی اجتماعی از فرهنگ و ادبیات اقتصاد مشارکتی استخراج شده زیرا این مفاهیم در قلمرو نظام اقتصاد رفاه اجتماعی تعریف و معنیدار میشوند.
بررسی اجمالی پدیده حسابداری مسئولیت اجتماعی و موانع پیش روی گسترش آن در ایران نشان میدهد که برخی گروههای ذینفع با ایجاد موانع قانونی و اجرایی عالمانه و عامدانه، بخصوص از طریق دولتی کردت حرفه حسابرسی و کاهش حقالزحمه حسابرسی و یا در کنترل قراردادن حسابرسان از بابت حق الزحمه، مانع اجرا و گسترش این نوع حسابداری و حسابرسی اجتماعی شدهاند. چرا که با توضیحات پیشگفته صاحبان قدرت اجازه افشای عملکرد نادرست اقتصادی خود را به حسابداران و حسابرسان نخواهندداد تا شهروندان آگاه شوند چه مصایبی برآنها قرارست روا شود!! مگرآن که شهروندان آگاه به حقوق شهروندی خود این نوع حسابداری و حساب خواهی را مطالبه نمایند. واقعیت این است که ارائه خدمات متنوع حسابداری و حسابرسی به ویژه در حوزههای منافع عمومی نیازمند آموزش و مهارتهای خاص و استفاده از ابزارهای نوین بوده که با حقالزحمه فعلی حسابرسان که مشابه حقالزحمه اصلاح سروصورت است، نمیتوان انتظار صدور این گونه گزارشات را از حسابداران و حسابرسان حرفهای داشت. برای یادآوری تأکید نمایم درآمد بزرگترین موسسه حسابرسی جهان در سال گذشته بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار بوده که سرانه آن از بالاترین کشور نفتی جهان هم بیشتر بوده است. لذا اگرچه هدف از حسابداری مسئولیت اجتماعی آن است که موسسات و بنگاههای اقتصادی بدانند و به آنها تفهیم شود که چون فعالیت آنها تاثیر عمدهای بر سیستم اجتماعی دارند، پس باید فرآیند فعالیت آنها به گونهای باشد که زیانی به جامعه تحمیل نگردد و در صورت تحمیل زیان، موسسات و بنگاههای مذکور ملزم به جبران آن باشند. بدون شک گام اول اجرای تعهدات اجتماعی بنگاهها الزام به اجرای قوانین و مقرات حاکم بر فعالیت تجاری نیز میباشد اما مهم ترین خصیصه حسابداری مسئولیت اجتماعی گزارشگری هم زمان فعالیتهای تجاری و غیرتجاری است که در موسسات و بنگاههای اقتصادی صورت میگیرد که امروزه با واژگان گزارشگری پایداری در جهان شناخته شده است. این نوع گزارشگری شامل مقولاتی همچون معاملات اجتماعی، سود اجتماعی، ذینفعان اجتماعی، سرمایه اجتماعی و خالص داراییهای اجتماعی است که باعث میشود دولتها در اجرای حکمرانی خوب موفق گردند. برای اعمال این نوع گزارشگری تا کنون دو روش انتشارگزارش به صورت درج در یادداشتهای صورتهای مالی سالانه و یا انتشار گزارشگری حسابداری اجتماعی مجزای از صورتهای مالی پیشنهادشده است که با توجه به محیط اقتصادی کشور روش دوم در شرایط فعلی عملی تر و مفیدتر خواهدبود. البته نگارنده خود واقف است که تفکیک برخی اقلام هزینههای اجتماعی و هزینههای اقتصادی هر واحد تجاری که منبعث از تعهدات اجتماعی و اقتصادی واحد تجاری است؛ درعمل بهسادگی امکانپذیر نخواهد بود اما اگر راهبران سیاست و اقتصاد خردمندانه عمل کنند و حرفه حسابداری کشور را حمایت نمایند، حرفه حسابداری و حسابداران و حسابرسان معتقد به حسابداری اجتماعی دارای مجموعه دانش و توانائی هستند که قادر باشند برای این مشکل راهحل عملی و منطقی ارائه نماید. اما بدون شک راهحل نهائی این معضل مهارسرمایهداری جهانی و نظارت مردم و نهادهای مردمسالار از طریق حسابرسی اجتماعی بر بنگاههای فراملیتی خواهدبود. ازآنجا که عوامل نابودی محیط پیرامون بشر باعث نابودی خود بشر نیز خواهدشد، بانیان تخریب زیستمحیطی و معضلات اقلیمی در زمره سرمایهداری جنائی قرار میگیرند که جامعه، مردم و نهادهای مسئول مردمی ضمن مهار آنان، کوشش نمایند تا انتشار گازهای گلخانهای به شدت محدود بهطوری که میل به صفر رساندن انتشار گازهای کربنی تا سال ۲۰۵۰ ــ در دستور روز دولتها وفراشرکتها قرارگیرد. صد البته که با حرف و قطعنامه و سمپوزیوم نمیتوان بهاین مهم دست یافت مگر آن که تغییر الگوهای تولید و مصرف صورت گیرد و مصرف سوختهای فسیلی به حداقل ممکن برسد زیرا تا سالهای ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰ در کشورهایی نظیر آمریکا، چین و هندوستان و کشورهای خاورمیانه چالشهای بزرگ ویرانگری بهوجود خواهد آمد که شاید لازم باشد مثل جلوگیری از بزهکاری بینالمللی یک نهاد یا سازمان حفاطت جهانی کنترل مسائل زیستمحیطی و اقلیمی مشابه پلیس بینالمللی با همکاری نهادهای حرفهای حسابداری و حسابرسی تاسیس شود.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
غلامحسین دوانی؛ پژوهشگر اقتصادی و عضو انجمن اقتصاددانان حرفهای بریتیش کلمبیا و از اعضای حسابداران خبره آمریکای شمالی