ده شعر کوتاه از امیر منتظری
امیر منتظری متولد اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶ در تهران است و هنر نقاشی را از کودکی آغاز و سپس از ۲۰ سالگی بصورت حرفهای پی گرفته است.
در نوجوانی به نوشتن داستان کوتاه تمایل یافت و سرودن شعر را بهصورت حرفهای در سن ۲۴ سالگی آغاز کرد.
تحصیلاتش را در رشته عمران نقشه برداری در دانشگاه ادامه داد و در بهمن ماه ۱۳۹۰ یک نمایشگاه نقاشی با موضوع “هیچ” برگزار کرد.
او پس از دو سال زندگی در طبیعت به نوشتن اشعار کوتاه سپید با مضمونهای طبیعتگرایانه روی آورد.
مجموعه شعر در دست انتشار امیر منتظری، “شعور بادها” نام دارد که انتظار میرود در سال جاری به چاپ برسد.
•
سنگی هستم
در چینه دان پرندهای
هضم میکنم
و
دفع میشوم…
***
مشت میکنم
دستانم را در آب
ماهی آشفته
میجهد
به تنهایی دستانم
***
خنجرت را در سینهام کاشتی
افتاد پرتغالی خونی
از درخت بر آمده
***
بامداد را
لای دفترم خواباندم
سپیده دم
جیرجیرکی شد
ترانه خوان
***
منم شیشهی ترک خوردهی پنجرهای
که انعکاس نور را
سبب میشود
و خود از آن عاریست…
***
اندوه زمستانم
برف اندک
که نیست امیدش
بر طارق صبح
***
از خود رفتهام…
چون زوال یک روزهی گلبرگی
که عطر آن
رفته رفته میرود
***
من خاک گلدانی بودم
در همخوابگی گلی
اکنون
گل چسبیده به کفشی
در هر خیابان
ذره ذره کم میشوم
***
پرنده بودم
شکار شدم
جویده شدم
نفخ شدم
و از مقعدت سرود خواندم
***
ابر نیست
لکهی سفید در آسمان
مرغ مرگ است
ای لاک پشت کوچک از تخم برآمده
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the diaspora of Iranian culture.
Shahrgon is an online magazine for the diaspora of Iranian culture and the Persian-speaking language in Canada.
Shahrgon, the magazine of the diaspora of Iranian culture in Vancouver, Canada, started working in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the diaspora of Iranian culture;
شهرگان مجلهی دیاسپورای فرهنگ ایرانی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید