UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

دو شعر از حمید روزبان

دو شعر از حمید روزبان

۱

به گیجی
و تکرار رفتار خویش
خنده‌اش می‌گیرد
ساعت
این که رقص آهسته و تندگاهی
چرخیدن بر مدار همیشگی است

نه بر‌نمی‌گردنند آنها
برعکس‌شان چپ 
و این قول عقربه‌های کارگر است

گزارش اینکه
ساعت پنج این‌ها 
بارها روی هم رفتند آنها
سر تظاهرات به کوبیدن سر رفت

تا حلقه را پر کند بر دار 
پایی از پوست در آمد و هزاران دیگر
چیزهایی 
جایگزینی از اصل طبیعت است مثال نور و تاریکی
را هم گفت و باید
از هر امکان داردی ممکن است
شعر هم تا
صدای تق تق حرف روی این صفحه

از شکل‌های مختلف
‌روی دیوار
دایره‌ای‌اش را نگاه می‌کنم

در آن دایره 
در آن اتفاق
هر چیزی می‌افتد که
عقربه‌ها
هم را زیر می‌گیرند تا دیگر شود

۲

به سیم آخر می‌زند
و سیم می‌تواند بند رختی باشد
در باد
که پیراهن‌اش را بخنداند 
یا گردنش را

هوایی می‌شود
تا روی شاخه‌ی بلند باغ  
بگوید
زن‌ها در خیابان ایستاده‌اند 
درخت ها  در پیاده‌رو
راه می‌روند 
 
آدم برفی‌ها 
با اطمینان آدم‌اند
تا آب شوند

به کلمه
باورش را فوت می‌کند
تا بگوید
گرد افشانی
کار زنبورهای کارگر است

#حمید_روزبان

 

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها
تبلیغات

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: