UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

دو غزل و یک تصنیف از سیاوش خسروی

دو غزل و یک تصنیف از سیاوش خسروی

 

 

 

۱

اندوه تو ای مادر غم دیده چه سان است

کز ماتم و اندوه تو، اندوه فسانه ست

 

خون می‌چکد از دیدهٔ پر رنج و حزینت

زان تیر که بر قلب جوان تو روانه ست

 

خورشید در آفاق جهان از چه فروزد؟

زین آِه برون گشته و از جور زمانه ست

 

از موی تو تا باد خبر داد و خبر کرد

بین خاک وطن پر شرر و پر ز جوانه ست

 

ای میهن من محنت و زاری به سر آید

زین صحبت عشقت که به هر دور و میانه ست

 

 

۲

از خانه برون آی که بینی وطنت را

نی خود غلطم! در غلطم، پاره تنت را

 

بین خون عزیزان وطن بر در و دیوار

این خون به چه سان است که نبینم کفنت را؟

 

در باغ من امروز بجز لاله نروید

از خون جوانان چه بروید چمنت را؟

 

این مادر غم دیده چو فریاد برآرد

هم غم رود و هم به سر آرد محنت را

 

آه ای وطنم! آِه فروخورده‌ی اعصار

من بانگ تو گردم، بگشایم رسنت را

 

 

۳

تصنیف آزادی (در چهارگاه)

 

صلای ما، صلای آزادیست

نصیب ما، از این گذر آزادیست!

 

ز خاک سرد بی‌مهری

برون نمی‌کند سر، دانه‌ای

مگر به مهر ما که نامش آزادیست!

 

برون بیا! برون بیا!

نظر فکن برادرم، تو خواهرم، رفیق من!

که هر طرف به یک ندا و هر ندا، ندای آزادیست!

به نام نامی شما

که صبح‌تان دمیده است

به زلف‌تان وزیده است

نسیم خوش

در این بهار، در این هوا، که این هوا، هوای آزادیست!

که این هوا، هوای آزادیست!

صلای ما، صلای آزادیست

نصیب ما، از این گذر آزادیست!

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: