Advertisement

Select Page

زندانی ژن‌ها؟

زندانی ژن‌ها؟

در قرن نوزدهم، کشیش اتریشی گرگور مندل بذری پاشید که امروز بدل به جنگل انبوهی شده است. مندل برای نخستین بار نشان داد که صفاتی هستند که با قوانین معین و ثابتی به ارث می‌رسند. جستجو برای این قوانین ما را به دانش نوینی مجهز کرد که ژنتیک خوانده می‌شود. علم ژنتیک به ما نشان داد که فرمانروای اصلی در هسته سلول ها نشسته است. تمام حدود ۳۷ تریلیون سلول که در بدن هر انسان هست، در هسته خود مولکول‌های یکسانی دارند. این مولکول‌ها تعیین می‌کنند که هر ماده دیگر در بدن به چه میزان ساخته شود؛ چگونه رفتار کند و چطور مصرف شود. این مولکول‌ها را امروزه DNA  می‌نامیم و می‌دانیم که هر فرد آنها را به تعداد مساوی از پدر و مادر خود به ارث می‌برد برنامه تمام اعمال ما در این مولکول‌ها ثبت شده است. شروع زندگی هر انسان، مثل بیشتر موجودات زنده دیگر، هنگامی است که نیم ‌DNA  مادری و نیم پدری در یک سلول گرد هم آیند.

در هسته هر سلول زنده اجسام رشته مانندی وجود دارد که کروموزوم خوانده می‌شود. تعداد این کروموزوم‌ها در هر گونه ثابت است. انسان‌ها ۴۶ کروموزوم دارند؛ بنا براین به زبان کاملا بیولوژیک، هر موجودی که ۴۶ کروموزوم داشته باشد انسان است. این کروموزوم‌ها از مولکول‌های ‌ DNA به همراه مقداری پروتئین تشکیل شده‌اند. هر مولکول DNA  از واحد‌هایی تشکیل شده به نام نوکلئوتید؛ و هر نوکلئوتید حاوی یک مولکول قند، یک بنیان فسفات و یک باز نیتروژن‌دار است. بازهای نیتروژن‌دار چهار نوع هستند به نام های گوانین، سیتوزین، آدنین و تیمین. پس در واقع، بسته به نوع باز، چهار نوع نوکلئوتید متفاوت داریم. کل DNA  از حدود ۳ میلیارد نوکلئوتید تشکیل شده است و مولکول‌های مختلف  DNA که روی کروموزوم‌های مختلف ما هستند ممکن است هریک از پنجاه میلیون تا دویست و شصت میلیون نوکلئوتید تشکیل شده باشند. این مولکول‌های DNA  ، یعنی مجموعه های عظیم نوکلئوتیدی، در هسته سلول بر تخت نشسته‌اند و تمام اعمال سلول را کنترل می‌کنند.

[penci_related_posts dis_pview=”no” dis_pdate=”no” title=”مطالب مرتبط” background=”” border=”” thumbright=”yes” number=”4″ style=”grid” align=”left” withids=”” displayby=”cat” orderby=”date”]

مولکول DNA  چه دارد که می‌تواند اعمال سلول را کنترل کند؟ جواب این سوال یکی از شگفت‌انگیز ترین راز‌های حیات را آشکار ساخته است. برای این که ببینیم DNA چگونه فرماندهی می‌کند لازم است به نقش پروتئین‌ها توجه کنیم. در بدن میلیارد‌ها مولکول وجود دارد که هر یک در جای خود مهم هستند اما در این میان نقش پروتئین ها ویژه است. پروتئین‌ها غیر از آن که آجرهای ساختمان سلول‌ها هستند؛ یا مثل هورمون‌ها برخی کارکرد‌ها را تنظیم می‌کنند؛ یا مثل پادتن‌ها در دفاع بدن نقش بازی می‌کنند؛ یا مولکول‌های دیگر را از جایی به جایی منتقل می‌کنند یک نقش کاملا استثنایی هم دارند. هر آن چه در بدن ما اتفاق می‌افتد به واسطه یک واکنش شیمیایی است. هیچ واکنش شیمیایی بدون کاتالیزورهای داخل بدن، یعنی آنزیم‌ها قابل انجام نیستند. تمام آنزیم ها از جنس پروتئین هستند. پس هر چیزی که آنزیم را بسازد در واقع کنترل تمام واکنش‌های بدن را در دست دارد. راز قدرت DNA در آن است که ساخت پروتئین در دست او است. روی مولکول DNA توالی‌های خاصی از نوکلئوتید‌ها وجود دارد که دستور ساخت پروتئین را صادر می‌کنند. این توالی‌های خاص نوکلئوتیدها را ژن می‌نامیم. امروزه نظر بر این است که ما حدود ۲۰۰۰۰  تا ۲۵۰۰۰ ژن داریم. طول هر ژن می‌تواند از چند صد نوکلئوتید تا دو میلیون نوکلئوتید باشد. ژ‌ن‌ها هستند که تعیین می‌کنند چه پروتئینی، به چه میزان و در کدام سلول ساخته شود و از این راه همه بدن را در کنترل دارند.

ما هرچه ‌DNA  در سلول داریم از پدر و مادر خود به ارث برده‌ایم. در طول زندگی ما، مولکول‌های جدید DNA  هم ساخته می‌شوند ولی روش ساخته شدن  مولکول DNA  به گونه‌ای است که نسخه‌های جدید عینا شبیه نسخه‌های قدیمی ساخته می‌شوند. در نتیجه ما، جز در بعضی حالات خاص، تقریبا عینا همان نسخه‌های ‌DNA  را داریم که از روز اول، آن ‌گاه که یک سلول بیشتر نبودیم، داشتیم، یعنی همان چیزی را که از پدر و مادر خود به ارث برده‌ایم. پس آن چه بر تمام فعالیت‌های هر سلول فرمان می‌راند در واقع به او به ارث رسیده است. توارث است که اعمال و کارکرد‌های ما را تعیین می‌کند.

اما در سال‌های اخیر شاخه علمی دیگری رشد کرده که دریافت‌های ما را از کنترل ژنتیک دگرگون ساخته است. این شاخه جدید در حال حاضر، به نام «اپی‌ژنتیک» خوانده می‌شود. سوال اساسی که در اپی‌ژنتیک مطرح می شود آن است که از تعداد ۲۵۰۰۰-۲۰۰۰۰ ژن سازنده پروتئین که در سلول انسانی وجود دارند آیا همگی به یک اندازه فعال هستند؟ ما می‌دانیم که ، مثلا، سلول‌های کبد و قلب در هر فرد، هر دو از یک سلول اولیه تخم ایجاد شده‌اند و همگی ژن‌های یکسان دارند، پس چرا ریخت و کارکرد این دو سلول کاملا متفاوت است؟ علت آن است که در این دو نوع سلول، اگرچه ژن‌ها یکسان هستند، ولی فعالیت ژن‌ها یکسان نیست. در هریک، ژن‌های معینی روشن و فعال و ژن‌های دیگری خاموش و غیر فعال هستند. پس حضور ژن الزاما به معنای فعال بودن آن نیست.

اپی‌ژنتیک به ما نشان ‌می‌دهد که محیط می‌تواند در میزان بروز ژن‌ها نقش داشته باشد. تغییرات محیطی، عوامل فیزیکی و شیمیایی که در اطراف ما فعال هستند، روش زندگی ما، غذایی که می‌خوریم ، میزان استرس، همه و همه در بدن به صورت تغییرات فیزیکی-شیمیایی ترجمه می‌شوند و این تغییرات مولکولی روی کروموزوم‌ها و مولکول‌های DNA  اثر می‌گذارند. در نتیجه برخی ژن‌ها می‌توانند فعال شوند و برعکس ژن‌های دیگری ممکن است خاموش و غیرفعال شوند. به این ترتیب ما بیست و چند هزار ژن داریم که بر فعالیت‌های بدن ما فرمانروایی می‌کنند اما ، حداقل در بسیاری موارد، شرایط محیطی می‌توانند، از بین این فرمانروایان، گروهی را انتخاب و گروهی دیگر را برکنار کنند.

اگر مجموعه ژن‌های انسانی را ژنوم بنامیم، مجموعه تغییرات ایی‌ژنتیکی که در هر لحظه روی ژن‌های ما وجود دارد را اپی‌ژنوم مینامیم. ما در هر زمان اپی‌ژنومی داریم که حالت پویا دارد نه ثابت و بسته به شرایط محیطی در حال تغییر است. نکته جالب آن است که اپی‌ژنوم خود، در هر لحظه، تحت تاثیر ژنهای فعال هم هست. بنابراین در هر سلول شاهد فعل و انفعال دائم ژنوم و اپی‌ژنوم هستیم. از زمان پا گرفتن علم ژنتیک سوال اساسی همیشه این بوده که در ایجاد یک‌ پدیده، بین وراثت و محیط کدام نقش مهم‌تری دارند: طبیعت یا تربیت nature or nurture ؟ علم اپی‌ژنتیک به ما می‌گوید که طبیعت و تربیت چگونه، در ایجاد پدیده‌ای، در هم می‌آمیزند و ممزوج  می‌شوند. شاید در آخر معلوم شود که این نوع دوگانه سازی‌ها ، از نوع طبیعت یا تربیت، تنها آفریده ذهن ما هستند و در عالم حقیقت وجود ندارند.

اپی‌ژنتیک در ضمن نشان می‌دهد که ما یک ارباب نداریم. در مورد تمام فعالیت‌های بدن این ژن‌ها هستند که‌ کارها و اعمال و وظایف را مشخص می‌کنند. محیط هم در این میان رئیس را انتخاب می‌کند. کبد نمی‌تواند جز آن رفتار کند که ژن‌ها و محیط برایش تعیین کرده‌اند؛ همین طور کلیه و طحال و تیروئید و سایر اعضای بدن. تمام آن چه اندام‌ها می‌کنند توسط این دو عامل تعیین می‌شود. اما در مورد پدیده‌های ذهنی چطور؟ افکار ما ، احساس‌ها و عواطف ما و رفتار‌های ما آیا توسط ژن ها و بعد از آن، محیط کنترل می‌شوند؟ در این صورت تکلیف اراده آزاد انسان چه می‌شود؟ آیا واقعاً ما این توان را داریم که خارج از چهارچوب این دو عامل تصمیم بگیریم؟ پاسخ بسیار وابسته به این است که ما در باب دوگانه معروف و تاریخی دیگری چه نظری داشته باشیم؛ دوگانه ذهن – بدن mind-body. افرادی که معتقد هستند ذهن چیزی دیگر و بیشتر از کارکرد بیوشیمیایی مغز است و پدیده‌های ذهنی از جنسی غیر از ماده هستند می‌توانند پاسخ دهند که ژنتیک و اپی‌ژنتیک به ساحت ماده تعلق دارند و ذهن لزوما از این قوانین پیروی نمی‌کند. اما اگر معتقد باشیم که ذهن پدیده‌ای مادی و تابع کارکرد مغز و قوانین بیولوژی  است، آنگاه اجبارا پدیده‌های ذهنی نیز زیر نفوذ ژنتیک و اپی‌ژنتیک قرار می‌گیرند. در این صورت، اثبات اختیار و اراده آزاد انسانی دیگر کار چندان ساده‌ای نیست. اما شاید دوگانه‌های ذهن – بدن و یا جبر- اختیار هم، مثل دوگانه طبیعت – تربیت، خیالی و تنها ساخته ذهن ما باشند.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights