زیباییشناسی اخلاق سیاسی با نگاه تطبیقی به رمان شهرام رحیمیان: دکتر نون
زیباییشناسی اخلاق سیاسی با نگاه تطبیقی به رمان شهرام رحیمیان: «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»
ادموند برک در «تأملاتی در انقلاب فرانسه» مینویسد: «آداب مهمتر از قوانین است و قانون تا حدود زیادی برآن استوار است. قانون با ما تماس دارد، اما آنجا و اینجا، گاه و بیگاه. آداب است که ما را آزرده میکند و تسکین میدهد، فاسد یا خالص میکند، ترفیع یا تقلیل میدهد، به توحش میکشاند یا پالایش میبخشد.
آداب کل صورت و رنگ و بوی خود را به زندگیمان میدهد و مطابق با کیفیت خود، اصول اخلاقی را به ما میافزاید. آنها را در ما ایجاد یا بهتمامی ویرانشان میکند.»
انسان در تناظر اجتماع، بهدنبال ایجاد همدلی برای رهیافتی مدنی است، یعنی انسانها یا بهطور کلی شهروندان در جامعهی بورژوا هرچند بهدنبال غایت و هدف خویشاند اما در تقابل با حاکمیت سیاسی کنشهای مصنوع اخلاق را با تزریق مفاهیم انسانی به روابط سیاسی، در امر اطاعت، دچار پارادایم وفاداری میکنند.
در این حالت، احساسات سرچشمهی اخلاق فرمانبرداری میگردد و دولتها از این کنشهای اخلاقگرایانه در جهت ابزار میهنپرستی و پروژهی قهرمانسازی استفاده مینمایند تا کماکان قدرت بیبدیل از انگارهی دریافتی مردم از زیبایی ارگانیکِ کلماتی مثل اطاعت، وفاداری، شهادت و برای پذیرش سرکوب و رفتارهای غیرارگانیک مانند بندگی، بردگی و سرسپردگی رادیکال پیش ببرند.
در رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»، سرسپردگی دکتر نون به مصدق گروتسک شخصیت خائن با ساختار مصنوع میهنپرستی در یک سو قرار گرفته است و نویسنده با استفاده از جریان سیال ذهن، مشارکت سوژه با نویسنده را در عینیتبخشی رضایت نفس با لذتی توأم از وحدت عقلانی هگل با عرف را به تصویر میکشد.
هگل در فلسفه اظهار میدارد که امر اخلاقی نه بهعنوان قانون، بلکه در مقام عرف ظاهر میشود. در «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» عرف متناسب با روح آزادی و روح آزادی با تشکل رؤیای مصدق در ذهن دکتر نون گره خورده است. به شکلی که خیانت وی، خیانت به آزادی و خیانت به آزادی در معنای متعارف محکوم به مرگ است.
در این رمان، تأثرات ناشی از خیانتی خودباور را در تملک ذهنی راوی، با ایجاد پیوندهایی با اشیاء، افراد و طبیعت شاهدیم و تا جایی این اثرات پیش میرود که راوی تمامی پیوندهای فضای خصوصی خود را رها میکند و روابط ایجابی میان سوژهها را برمیدارد و آنها را به صورت متخاصم نسبت به یکدیگر پیش میراند.
این بحران تا جایی پیش میرود که هرگونه فضای خصوصی در ناخودآگاه راوی، پر از حضور مصدق میشود تا اطاعت زیست نشده و گسسته در شخصیترین روابط دکتر نون، سرباز کند و راوی با تمکین به خیال مصدق و جداسازی تعلقاتی که سبب گسست وفاداری گشته، این اطاعت تحمیلی را بدل به فضیلت گرداند.
راوی با تهی کردن خود از خود و گرفتن هویت خود، پروژهی زندان را در بدن خود بازنمایی کرده است و این زندان در کت و شلواری که شخصیت روایی و مستند دکتر نون را دربرگرفته عینیت داستانی مییابد.
دکتر نون حوزههای اخلاقمدار سنت را در خانه بر بدن خویش روا میدارد تا از جایگاه هژمونیک بازپروری در زندان خویشتن، خود را با تنبیه و ستردن آزادی به گذشته بازگرداند. دکتر نون به دنبال فضیلتی آرمانی فرصت زیستن را از خود میستاند تا آن شهروند با فضیلتی که در جامعه و در محله او را ستایش میکردند و احترام مردم را برمیانگیخته با تنبیه خود، بازسازی نماید.
شهرام رحیمیان – نویسنده – با تغییر راوی اول شخص به سوم شخص و پرشهای زمانی بین واقعیت و وهم، فروپاشی تدریجی هویتمند، دکتر نون را با وجود داستانی بودن، مستند مینماید. شیوهی سیال ذهن با روان رنجور دکتر نون با پس زدن خاطراتی که ملکتاج – همسر وی – شبیه آینه روی وی گسترانیده، حتی فراموشی خودخواستهی دکتر نون را از وی میستاند. دکتر نون برای پرش از زمان خیانت، نیاز به انگیختن دوباره مصدق پس از کودتا در روان خویش است؛ برای همین سقوط مصدق را انکار میکند تا خیانتش کتمان شود. در اینجا سوژه با فریب خودآگاه خود، دچار اضمحلال ناخودآگاه خویش میگردد، تا جایی که تن خود را با دکتر فاطمی که در راه وفاداری کشته شده تعویض نماید.
اخلاق سیاسی، با بدل کردن امر سیاسی به فضیلت به صورت خود تعین، سوژه را درگیر قوانین و چارچوب تقیدهای ایدئولوژیک و اخلاقمحور مینماید و الگوهایی از پیش تعریفشده را بهعنوان اسطوره و قهرمان در امر زیبا شناسی پارادایم مینماید، که با کوچکترین خطا از جایگاه قهرمان سقوط و حتی گاهی بدل به ضد قهرمان میگردد. در حکومتهای توتالیتار این تکانههای خودانگیخته بهخوبی با سلطهی سیاسی سازگار است.
ادموند برک در «تأملاتی در انقلاب فرانسه» این مسأله را مطرح میکند: «زمانی که انسانها برمبنای احساسات عمل میکنند شور و شهوات آنها قید و بندی ندارد، اما هنگامی که تحت تأثیر تخیل هستند دیگر هیچ قید و بندی در کار نیست.» در این حالت، این نوع بحران فضیلتجویی، دقیقاً همان چیزی است که نظام حاکم طلب میکند و دقیقاً بیشترین ترس را هم از آن دارد. زیرا چیزی در این بدنهای مقید به فضیلت وجود دارد که بهصورت تکانههایی عمیق قادر به طغیان علیه خود و گاه اجتماع است.
دکتر نون شخصیت ساختگی در مستند کودتای بیست و هشت مرداد است و مؤلف با تقابل امر سیاسی و عشق، خصیصههای درونی انسان را در برابر منش برونی و اجتماعی فرد قرار میدهد و در این آزمون با فروپاشی کنش سیاسی و اخلاقی وی، او را با عشق تنها میگذارد، تا شاید زیبایی عشق، رستگاری را به بدن تکهتکه شدهی دکتر نون که از درون تهی گشته باز گرداند.
«دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»؛ بازنمایی مردانهی امر سیاسی است که فضیلتی اخلاقمند و اطاعتگون را بر بدن فرد روا میدارد، تا جایی که زیبایی زنانه را زیر پا گذارد و این فروکاهی از زیبایی زن و گذر از لذت زیباییشناسی تن زن فیگوراتیو در دکتر نون بدل به امر والا گشته، تا بتواند آن دهشت فروکاست قدرت مقاومت مردانه را ترمیم بخشد.
این امر والا دکتر نون را به ستایش فرمانبرداری از وهم مصدق وا میدارد که حاصل احترامی سیاسی است، اما عشق وی را نه.
در واقع انسان به کسی که ستایشش میکند سر میسپارد. اما کسی را که به وی دل میسپارد دوست میدارد. در اولی امر اطاعت اولئ است و در دومی تمایل.
در دکتر نون سادیسم و مازوخیسم در یک بدن ماهیتی سلبی دارند؛ هرگاه یکی سر برمیآورد، آن دیگری که اینک سوم شخص روایت است پدیدار میگردد. دکتر نون مصدق را دوست ندارد زیرا پیش از عشق دچار احترام و تمکین است. اما عشق ملکتاج عقدهی اودیپی را در وی به کینهورزی میگشاید، تا انتقام خیانت را از خود و وی با طرد عشق بستاند.
دکتر نون این حمله و کینه را تا جایی روا میدارد که رنجها رنگ احترام و فضیلت بگیرند؛ تا لذت عشق زایل و بدل به رنج گردد.
کتاب «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» تجربهای عمیق از واسازی اخلاق و واداری بدن به بندگی است. فضیلت همان قدرتی است که آزادی را دچار قید و بندی خودانگیخته مینماید، تا انسان علیه انسان طغیان کند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
رویا مولاخواه عضوهیأت تحریریه چوک، دبیربخش نقد داستان جنزار، دبیربخش نقدونظر آوای پراو، مؤلف سه رمان وسه مجموعه شعر و کتاب مجموعه نقدها وتحلیلها.