ساکن کاخ سفید، زیر منگنه
انتخابات مجلس سنای آمریکا در مورد جایگزینی سناتور «جف سشنز» که از سوی «دونالد ترامپ» به سمت وزارت دادگستری برگزیده شده بود، در ایالت «آلاباما» روز سهشنبه برگزار شد. در این انتخابات رقابت تنگاتنگی بین «روی مور»، کاندیدای حزب جمهوریخواه و مورد حمایت ترامپ، با «داگ جونز»، کاندیدای حزب دموکرات برقرار بود که بعد از شمارش ٩٩ درصد آرا جونز توانست با اختلاف بیش از یک درصد به پیروزی برسد.
اهمیت موضوع آنجا بیشتر میشود که اصولا ایالت آلاباما بهطور سنتی یک حوزه و پایگاه رأی جمهوریخواهان محسوب میشود و در ٢۵ سال گذشته هیچ دموکراتی از این منطقه به سنا راه نیافته بود و حتی در انتخابات ریاستجمهوری اخیر نیز ترامپ با اختلاف ٣٠درصد بر رقیب دموکرات خود «هیلاری کلینتون» پیروز شده بود. با توجه به اکثریت شکننده ۵٢ در مقابل ۴٨ کرسی به نفع جمهوریخواهان در سنا که هماکنون به ۵١ در مقابل ۴٩ کرسی میرسد و همچنین وجود چند سناتور مخالف ترامپ در اردوی جمهوریخواهان، از این پس مشکلات کاخ سفید برای تصویب لوایح خود در کنگره سختتر میشود.
هرچند به دلیل اتهامات آزار جنسی از سوی چند زن علیه آقای مور در صفوف جمهوریخواهان برای حمایت از او اختلاف نظر شدیدی به وجود آمده بود، اما تحلیلگران سیاسی این شکست را برای جمهوریخواهان و رئیسجمهوری، مقدمه سقوط احتمالی آنان در انتخابات کنگره در سال ٢٠١٨ میدانند.
افول هژمونی آمریکا
همزمان با شکست نامزد مورد حمایت دونالد ترامپ در انتخابات آلاباما و کاهش نفوذ محافظهکاران در مجلس سنا، مجموعهای از فشارهای دیگر نیز روی رئیسجمهوری ایالات متحده وارد شده که او را بیش از پیش آسیبپذیر میکند. شکایت حدود ١٠ زن از ترامپ به دلیل آزار جنسی که هماکنون از حمایت صد نماینده در هر دو مجلس نمایندگان و سنا برای رسیدگی به این اتهامات برخوردار شده؛ مسکوتگذاشتن درخواست رئیسجمهوری برای تصمیمگیری درخصوص تجدیدنظر در توافق موسوم به «برجام» که بعد از اتمام مهلت، کنگره دوباره توپ را به زمین کاخ سفید انداخت؛ عقبنشینی واشنگتن در مورد اعمال فشار بر کرهشمالی و درخواست جدید «رکس تیلرسون» برای مذاکره بدون قیدوشرط با پیونگیانگ و چندین مورد فشارهای کمیتههای تحقیقاتی علیه ترامپ و حلقه اطرافین او، این روزها وضعیت سختی را برای ساکن کاخ سفید رقم زده است.
در چنین شرایطی سیاست خاورمیانهای واشنگتن نیز با توجه به تحولات سوریه، عراق، یمن و هماکنون موضوع انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس در وضعیت خوشایندی نیست. همچنین خبرهای نشست «ژنو» درخصوص بحران سوریه نیز نشان میدهد که حتی «استفان دیمیستورا» میانجیگر سازمان ملل متحد در امور سوریه، در دیدار با ائتلاف مخالفان به صراحت به آنان گوشزد کرده که بحث بر سر کنارهگیری بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، را پایان دهند و بر موضوع تدوین قانون اساسی و روند مصالحه ملی تمرکز داشته باشند؛ چون دیگر از حمایت بینالمللی برخوردار نبوده و اگر همچنان بر خواست خود اصرار کنند، با شکست مذاکرات ژنو از این پس حلوفصل موضوع بحران سوریه به «سوچی» در روسیه منتقل میشود.
آنارشی در ساختار سیاسی
شاید تصویر این آنارشی حاکم در ساختار سیاسی آمریکا و بازیابی قدرت رقبایی مانند روسیه را در بهترین شکل آن بتوان در سفر روز یکشنبه «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهوری روسیه به سوریه و حضور در پایگاه هوایی «حمیم» و سپس دیدار او از مصر و ترکیه دید که نشان میدهد قدرتهای رقیب گام به گام واشنگتن را به عقبنشینی وادار میکنند.
به نظر میرسد آنچه در واشنگتن به خوبی هنوز درک نمیشود، واقعیت روند تاریخی افول هژمونی و ظهور قطبهای جدید قدرت در عرصه بینالمللی است. تضادهای درون ساختار سیاسی آمریکا بیش از آنچه به شخص ترامپ بستگی داشته باشد، محصول همین افول امپراتوری و تشدید تضادهای بین واشنگتن با متحدان اروپایی خود، حول کسب منافع است که به حکم تاریخ جبری اجتنابناپذیر به شمار میرود. در چنین شرایطی هرچند انتقال سفارت این کشور به بیتالمقدس، جایگاه فردی ترامپ را در ساختار سیاسی تقویت کرد اما این سیاست تنها مسکنهای موقتی برای تسکین دردهای کنونی کاخ سفید به شمار میروند. توازن قوای بینالمللی نیز هماکنون مثل دو دهه پیش نیست که هژمونی یکجانبه آمریکایی بتواند اراده خود را بر دیگر بازیگران جهانی به راحتی تحمیل کند. در چنین شرایطی چنانچه بازیگران منطقهای بهانهای به دست آمریکا ندهند و در چارچوب قواعد بینالمللی و دیپلماسی سازنده در راستای تنشزدایی حرکت کنند، این چرخه افول هژمونی آمریکایی روند طبیعی خود را طی میکند اما در صورت اشتباه محاسبه و حرکات نسنجیده میتواند در این روند اخلال ایجاد کرده و فرصت دوبارهای برای واشنگتن ایجاد کند.
آمریکای امروز در وضعیت نسبتا ضعیفی نسبت به گذشته قرار دارد و این میتواند اراده بازدارندگی حول خطر تشدید منازعات را از سوی آنان موجب شود. بدون تردید همین کنگره که امروز با حساب سود و زیان بازگرداندن تحریمهای هستهای ایران، از این اقدام اجتناب کرده، بهزودی نوعی دیگر از تحریم را درخصوص موضوع موشکی، دخالتهای منطقهای و موضوع حقوق بشر در دستور کار خود قرار میدهد تا هم یک رقیب منطقهای را تنبیه کند و هم اینکه با جلب رضایت نسبی ترامپ، او را از اقدامات نسنجیده باز دارد. در چنین شرایطی هرگونه عکسالعمل عصبی و مقابلهبهمثل میتواند موجب ترمیم اختلافات و بهانهای برای ترامپ جهت برونرفت از بنبستهای موجود باشد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.