
شعری از رضا عابد


رضا عابد
در من
زیادی نام ها بود
رنگ به رنگ شدن شمعدانی ها
کم جان نشسته
روی حصار کوچه های خیس
مرده باد بود و
زنده باد
بر دیوار های خط خطی بالا بلند
هم قد با دیوار سفید مسجد اکبریه
رسیده به ابر های کج خیالی مان
[clear]
در من
بعد از ظهر های گیج و گول بود
به حوصله ی تنگ درختان شاه بلوط
بوته های چای وارش خورده بود
و چند کاکایی جا مانده در استخر
مخفی شده از رد نگاه ی سرخی گرفته ی شیطان کوه
یک کفتر بوقایی بود
چرخ می زد روی کاروانسرای سوخته ی شهر
[clear]
در من
لرز گرفتگی باران بود
و قصه گویی شامگاهان سپید رود
شور خوردگی صبح دریا بود و
سوال و جواب درختان لالکی
از سر شانه های جنگل به وقت غروب
[clear]
در من
خیلی نام ها بود
از همه بی نامی تو
[clear]