تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

شعری از سپیده جدیری

شعری از سپیده جدیری
سپیده جدیری

سپیده جدیری

شِگِردِ صورتِ من گِرد است

و خواب برای سنگین‌تر شدن

دَمی که گرم است

و زنگ‌هایی که به صدا می‌گویند: صوت.

شِگِردِ صورتِ من

هر وقت بزرگ می‌شود

به گرم شدن فکر می‌کند

و آب شدنِ سنگ‌های روی یخ.

باید فراموش کرد

که شِگِردِ صورتِ من یک بار

دلش می‌خواست

شِگِردی باشد

که به گَردِ پایم هم نرسد

                            سَرد.

حالا برای سَرد شدن̊  چقدر

                                 کم دارم؟

شِگِردِ صورتِ من که باید می‌گفت

مُرده است.

و پشت‌بندِ آنچه خواندید به این گوش دهید:

 

 

 

تبلیغات

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights