ضرورت تشکیل جبهه متحد چپ
مقدمه
در میدان بازی شطرنج سیاسی روز، قدرتهای سیاسی متنوعی حضور دارند. این نیروها از جمله شامل: حکومت جمهوری اسلامی، سلطنت طلبان، مشروطه خواهان، مجاهدین خلق، نیروهای سیاسی ملی منطقهای، نحلههای مختلف نیروهای چپ، ستون پنجم آمریکایی و یا انگلیسی، لیبرال دموکراسی ملی، نیروهای ملی سنتنی اسلامی و دموکراتهای جمهوریخواه میباشند.
به موازات آن، ما با جنبش عظیم و وسیع تودهای سرتاسری مردمی مواجه هستیم که در خیابان شعار «مرگ بر خامنهای»، و «جمهوری اسلامی نمیخواهیم، نمیخواهیم” سر میدهند. با نهایت تأسف مردم در خیابانها شاهد ریخته شدن خون جوانان وطن هستند. چهل سال خفقان سیاسی، فشارهای طاقت فرسای اقتصادی، اعدام، زندانهای طویلالمدت، سرکوب آزادیهای فردی و اجتماعی سوپاپ اطمینان تحمل مردم را به حالت انفجار رسانده است. افزایش سه برابری قیمت بنزین، خارج از اینکه تاثیرات اقتصادی خویش را به مرور زمان بر سفرههای مردم خواهد گذاشت، جرقه آفرینش انفجاری سرتاسری در کشور میباشند.
لغو برجام و آلترناتیوسازی خارجی
در چگونگی گردش بازی شطرنج سیاسی، یکی از سناریوها مساله تحریمهای اقتصادی آمریکا و لغو توافقنامه برجام را بر جسته کرده و پروژه خارجی تعویض حکومتی از قبیل ققنوس و غیره توسط دولتهای خارجی آمریکا و حمایت از اصلاح طلبانحکومتی از طرف انگلیس را به پشتوانه رسانههای تبلیغاتی آنها برجسته میکند. واقعیت این است که در پهنه شطرنج سیاسی کشور، آمریکا و انگلیس با اتکا به امکانات رسانهای، مالی و ستون پنجم خویش، آلترناتیوسازی ویژه خویش را به پیش میبرند. همان کاری را که امروزه در آمریکای لاتین و جاهای دیگر انجام میدهند. کاری را که در انقلاب سیاسی پنجاه و هفت کردند.
بازگشت فاشیسم
با نظری مجدد به ترکیب قدرتهای سیاسی حاضر در پهنای سیاسی کشور، میتوان ترکیب نسبتا قدرتمندی از نیروهای افراطی ناسیونالیستی نئولیبرال را مشاهده کرد که نه تنها پیوندهای مستحکمی با کلان سرمایه داری جهانی دارند، بلکه کینههای عمیقی را نسبت به رقیبان خویش، و یا قشرهای ویژه اجتماعی از قبیل “آخوندها” را با خود حمل میکنند. واقعیت این است که تمامی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را آخوندها تشکیل نمیدهند، و تمامی آخوندها آدمهای ضد مردمی نیستند. به قدرت رسیدن چنین ائتلافهایی نه تنها میتواند حمام خون راه انداخته و فاشیسم نوینی را بر سر کار بیاورد، بلکه دوباره کشور را با ترکیب قدرت حاکمه نوینی تقدیم کلان سرمایه داری جهانی زیر پرچم انگلیس و امریکا خواهد کرد.
روژههلات
سرکوبهای لاینقطع جمهوری اسلامی ایران در کردستان و ادامه سرکوب ملی در عرصههای زبانی، فرهنگی، سیاسی و خودگردانی، دستگیری و اعدام فعالان سیاسی کرد، زمینههای ناامیدی نیروهای سیاسی کردستان به تصمیمات از تهران را صد چندان افزایش داده است. از طرف دیگر تحولات چند دهه اخیر خاورمیانه و وقایع “روژاوا”، و “کردستان عراق”، آمالهای خودگردانی در کردستان ایران را به میزان زیادی تقویت نموده است. در دوران گذار زایش مجدد، شرایطی مشابه سال پنجاه و هشت، و اندکی قویتر از آن در کردستان دور از انتظار نمیباشد.
نیروهای سیاسی ملی منطقهای در بخشهای دیگر ایران هم به میدان خواهند آمد، ولی جنبشهای ملی منطقهای در مناطق دیگر ایران مشابه ویژگیهای کردستان نخواهد بود.
گذار از جمهوری اسلامی
زمانیکه مردم عکسهای خامنهای را پائئن کشیده و آتش میزنند، شعار «مرگ بر خامنهای» میدهند؛ زمانیکه مردم «جمهوری اسلامی نمیخواهیم، نمیخواهیم» سرمیدهند؛ زمانیکه مردم کشتههای خود را در خیابانها سر دست میگیرند؛ زمانیکه حضور مردم در خیابانها از خوزستان تا خراسان، از آذربایجان تا بلوچستان و از انزلی تا بوشهر گسترش یافته، همه متوجه میشویم که فاز نوینی از تحول سیاسی در شرف انجام است. وقتی که مراکز اصلی امنیتی و سرکوب حکومتی مورد هدف تظاهرکنندگان قرار میگیرند، تودههای مردم مثل همیشه وظیفه تاریخی خویش را در زمینه فداکردن جان خویش جهت گذار از جمهوری اسلامی ایران و بدست آوردن آزادی و عدالت بجا میآورند. آیا آنها ثمره میوههای این جانفشانیها را خواهند چید؟
نیروهای سکولار دموکرات و جمهوریخواه
بخش دیگری از نیروهای سیاسی حاضر در صحنه شطرنج سیاسی کشور را نیروهای سکولار، دموکرات جمهوریخواه تشکیل میدهند. این نیروهای در صفوف روشنفکران، سیاستمداران انفرادی، کانونهای مدنی تشکلهای وکلا، روزنامه نگاران، مدافعین حقوق بشر، نویسندگان و برخی نیروهای سیاسی متمایل به سوسیال دموکراسی وجود داشته و از نظر تاثیر گذاری بر دادخواهیهای مردمی فعالانه شرکت دارند. بخاطر عدم انسجام سیاسی قدرتمند آنها در حزب، یا احزاب سیاسی مختلف، تا به حال نتوانستهاند آلترناتیو قدرت منسجمی را در میدان سیاسی به صحنه بیاورند. به همین دلیل، متاسفانه در یک چنین شرایطی این نیروها ناچار، به دنبال آلترناتیوهای سیاسی قدرتمندتر دیگر حاضر در صحنه کشیده خواهند شد.
ضرورت تشکیل جبهه متحد چپ
چپ در صحنه تاثیرگذاری موثر و پراکندهای دارد. چپ ایران در عرصههای دفاع از آزادی، عدالت اجتماعی، خصوصاً در خارج از کشور بهصورتی فعال در عرصههای دادخواهی حقوق مردمی حضور داشته است. چپ ایران نه تنها حضور سازمان یافته و منسجمی در داخل ایران ندارد، بلکه در خارج از ایران نیز در احزاب و سازمانهای متفرقهای پراکنده میباشد. چپ ایران در عرصه تشکیل یک بلوک سیاسی متشکل از نیروهای عدالت طلب و آزادیخواه درجا میزند.
شرط ضروری لازم برای اینکه نیروهای چپ بتوانند در چنین عرصههایی موفق باشند این است که در درجهٔ اول، آنها قادر بوده باشند تا به میزان قابل توجهی بر تفرقههای موجود غالب آمده و زیر یک سقف گرد هم بیایند. اگر امکان گرد آمدن تمامی نیروهای چپ هم زیر یک سقف موجود نباشد، انسجام ائتلافی آنها در دو یا سه بلوک سیاسی میتواند گامی بزرگ در این راستا بوده باشد.
یکی از معجزات شرایط انقلابی این است که گامهایی را که عرض چهل سال گذشته نتوانستهایم برداریم، ممکن است طی چند روزه طی بکنیم. این معجزات بخاطر خونهایی که در خیابانها جاری میباشد تحقق مییابد. زمان را دریابیم. بسوی تشکیل اتحاد منسجتری از نیروهای چپ با گامهای استوارتری به پیش رویم. عمل نکردن ما به وظیفه تاریخی روز میتواند منجر به قدرت رسیدن آلترناتیوهای فاجعه بارتری گردد. انسجام چپ، موجب تقویت جبهه سکولار دموکراسی و ایزوله شدن جبهههای فاشیستی و آلترناتیوسازی غربی خواهد شد.
۱۹ نوامبر ۲۰۱۹