من عاشق پر بستهام، پرواز را دل بستهام
من عاشق پر بستهام، پرواز را دل بستهام
ای آرزو
آتش بزن بر بند من، آتش بزن بر جان من
آتش بگیرد چون دلم، پرمی زنم، ای جان من
گر مردهام، آتش کُنَد پُر زندهام
در آسمانِ قهقهه رقصی و من رقصان شوم
می پربگیرد جان من، چون ذره ای
در آسمان می پرزنم من لحظه ای
تا خندی و خندان شوم
خنده تویی، خنده به لب، خندان شوم
اشک شوی، چشم شوم
بی تو ز دنیا میروم
با تو به دنیا میشوم
بی تو شوم من نیستی
بی تو خلاء، با تو ملاء
بی تو سکون و سرنگون
بی تو منم آن واژگون
با تو که هستم چون توأم
رویای ی من، رویای ی من
این عاشق پر بسته را،
پرواز را دل بسته را، با خود ببر
رویای رویاهای من