مهارت حرف زدن با خود هنگام مواجهه با مشکلات
همه ما بهعنوان انسان از توانایی خاصی برای حرف زدن با خود برخوردار هستیم. چه با صدای بلند با خودتان حرف بزنید و چه آهسته، در هر حال، میتوانید با استفاده از این توانایی، خود را برای مواجهه با مشکلات آماده کنید. اگر چه احتمالا در گذشته نیز هنگام مواجه شدن با موقعیتهای دشوار با خودتان حرف میزدید، اما سه روش است که به شما کمک میکند تا این کار را به طور موثرتر انجام دهید. این روش ها عبارتند از: آماده شدن برای مواجهه با مشکلات، مواجه شدن با مشکلات و تامل کردن در مورد چیزهایی که در نتیجه مواجهه با مشکل آموختهاید.
آماده شدن برای مواجهه با مشکلات
شما میتوانید از طریق حرفزدن با خود به شیوهای که کنترل و تسلط شما را بر اوضاع افزایش دهد، خودتان را برای مبارزه با مشکلات آماده کنید. شیوهای که انتخاب میکنید باید طوری باشد که کنترل شما را بر اوضاع افزایش دهد. ابتدا چگونگی مقابله با موقعیت مشکلزا را با استفاده از مهارتهای مقابلهای خودتان طرح ریزی کنید، یعنی فکر کنید که چگونه باید با موقعیت مقابله کنید و حتی اگر استرس زا باشد چه چیزی باید از این تجربه بیاموزید. همچنیین برای استفاده از سیستمهای حمایتی خود، روشهای موثری را انتخاب کنید و از بزرگ جلوه دادن مسایل و ناراحتیها قبل از وقوع آنها بپرهیزید. تهیه فهرستی از جملات تقویتکننده به شما کمک میکند تا خودتان را برای مواجهه با موقعیت واقعی آماده کنید. عبارتی مانند: «نشستن و غصهخوردن درباره مشکل هیچ کمکی نخواهدکرد»، «با استفاده از مهارتهای حل مسئله خودم نقشه مناسبی را آماده میکنم»، «احتمالا مشکل جدی است، اما بههر حال از عهدهاش بر میآیم»، تجربه خوبی برای من خواهد بود»، «احساس اضطراب میکنم اما در این شرایط طبیعی است»، «در حالیکه دارم راهبرد مقابلهای خود را طرحریزی میکنم، میتوانم از مهارتهای آرامسازی نیز استفاده کنم».
شما همچنین میتوانید در ذهنتان، نتیجه خوشایند و مثبت مقابله خود را تجسم کنید و بدین ترتیب خود را برای مقابله با مشکل واقعی آماده کنید. هنگام استفاده از مهارتهای حل مسئله برای مقابله با موقعیتهای استرس زا تصور کنید که بر مشکل غالب آمدهاید، اگر هنگام مرور ذهنی موقعیت استرسزا احساس اضطراب یا خشم کردید، از مهارتهای آرامسازی یا آرامش عضلانی (در شماره آتی به آن خواهیم پرداخت) برای آرام کردن خودتان استفاده کنید.
مواجه شدن با مشکلات
وقتی مشکل خاصی پیش میآید، سعی کنید آنقدر خودرا از نظر روانی تقویت کنید تا احساس کنید که عملکرد خوبی خواهید داشت و از مقابله خود راضی خواهید شد. بهخود بگویید که شما یک مقابلهکننده هستید و میدانید چگونه از مهارتهای مقابلهای خود استفاده کنید. از جملات زیر در هنگام مواجه شدن در مشکلات استفاده کنید:
«شرایط سخت و دشواریاست، ولی وحشتناک و فاجعه نیست و من از عهده آن بر میآیم». «احساس دلشوره و ترس دارم و این احساس طبیعیاست و من با استفاده از روش آرامش عضلانی بر احساس ترس و اضطراب فائق خواهم آمد». «بر طبق نقشه خود عمل خواهم کرد و نمیگذارم افکار منفی حواسم را پرت کند». «باید آرام باشم و توجهم را بر کاری که باید انجام دهم متمرکز کنم». «من میتوانم بین احساس ضعف ناتوانی را انتخاب کنم و در نتیجه هیچ اقدامی انجام ندهم و با شرایط موجود کنار بیایم یا احساس قوت و باور به توانمندی را انتخاب کنم در نتیجه برای چالش جدید آماده شوم.» «من افسردگی را انتخاب نمیکنم». «من بر اوضاع کنترل صد درصد ندارم ولی از تمام تمرکز و آگاهی خود برای کنترل هر چه بیشتر اوضاع استفاده خواهم جست».
با استفاده از خلاقیت خود، فکر کنید که چه چیزهایی را میتوانید در هنگام مواجه شدن با مشکلات به خودتان بگویید. گاهی در موقعیتهای استرس زا، شوخی کردن بسیار مفید است. همچنین اشتباهات خود را بپذیرید و ایدهآلگرا نباشید.
تامل کردن درباره چیزهایی که آموختید
وقتی مشکلی را از سر راه برداشتید برای مدتی درباره آنچه که از آن آموختید، تامل کنید. بهتر است به اشتباهات خود پیببرید و از خودتان بپرسید که چطور میتوانید از اشتباهات خود کمال استفاده را ببرید. ولی زیاد خردهگیری نکنید. ما باید خود را به عنوان موجودی جایزالخطا که پیوسته در حال یادگیری چیزهای جدید است بپذیریم. با این حال باید به نکات مثبت و خوب خودمان نیز توجه کنیم. برای مدتی تجسم کنید که با مشکل بهخوبی مقابله کردهاید و برآن غلبه یافتهاید. افراد اغلب به طور اشتباه به جنبههای منفی عملکردشان توجه میکنند و به موفقیتهای خود توجه نمیکنند. با ارج نهادن به کارهای خوب و نیز با تصحیح خطاهای خود میتوانیم تجربیات خود را شکل دهیم. مدتی درباره عملکرد خود تامل کنید و این عبارت را به خود بازگو کنید:«من این مشکل را پشت سر گذاشتم» . «آنقدرها هم که فکر میکردم سخت نبود». «عملکردم نسبتا خوب بود، میتوانم حتی در دفعههای بعد بهتر از این عمل کنم». «زندگی پر از مشکلات است و من میتوانم یاد بگیرم با آنها مقابله کنم». «از اینکه خود را یک مقابلهکننده و نه یک قربانی میبینم خوشحالم»
آستفاده از شوخ طبعی
فروید شوخطبعی را بهترین نوع مکانیسم دفاعی میداند. از نظر او شوخطبعی یک استعداد استثنایی و نادر است، که به ما اجازه میدهد در مواجهه با استرس به خودمان بگوییم: «نگاه کن این است معنی دنیایی که تهدید کننده به نظر میرسد، مثل بازی بچه هاست که خیلی خنده دار است (ذکر شده در لفکورت و دیویدسون- کاتز،۱۹۹۱ص۴۳)
شوخطبعی روش موثری برای مقابله با عواطف منفی از قبیل خشم، غمگینی و افسردگی است. افراد شوخ طبع نسبت به هیجانات منفی موضع فعالتری دارند و سعی میکنند بر آنها غلبه کنند. شوخ طبعی به ما اجازه میدهد تا ناملایمات زندگی را از پیش روی خود برداریم. افرادی که فاقد حس شوخطبعیاند، معمولا منفعلانه عمل میکنند و عواطف منفی بر آنها مسلط می شود. همچنین مطالعات نشان میدهد که شوخطبعی با عملکرد مثبت دستگاه ایمنی و تنش فیزیولوژیک کمتر، ارتباط دارد. (همان منبع)
شوخ طبعی از چند طریق به ما کمک میکند تا با استرسهای زندگی مقابله کنیم: (نزو، نزو و بلیست، ۱۹۸۸).
اول اینکه، طنز احساس خود کارآمدی ما را بالا میبرد. بدینترتیب بهجای اینکه با ترس یا دستپاچگی به رویدادهای تنشزا واکنش نشان دهیم، میتوانیم با استفاده حس شوخطبعی به آسانی و بدون ناراحتی با آن رویدادها مقابله کنیم و آنها را به عنوان چالش تلقی کنیم. دوم اینکه شوخ طبعی کمک میکند تا از مشکل فاصله بگیریم و در نتیجه برای یافتن راهحلهای دیگر فرصتی بیابیم. فایده سوم شوخطبعی این است که مردم بیشتر مایلند در کنار افراد شاد و سرحال باشند و از آنها حمایت کنند. نکته مهم اینکه شوخطبعی با لودگی و دست انداختن دیگران و به نحوی مضحکه کردن آنها متفاوت است. نوع سالم آن معطوف به خود است.
شوخطبعی از دیدگاه ویکتور فرانکل نوعی تناقض است. شما نمیتوانید در یک زمان هم واقعا غمگین باشید و هم بخندید. اما ویژگی منحصر به فردیست که از طریق جدا کردن افراد از دردها و ناراحتیهایشان موجب نوعی احساس انتخاب و کنترل در آنها می شود.( فرانکل، ۱۹۷۶، ص۷)
بهکارگیری طنز در هنگام مشکلات نوعی تایید خویشتن است، وقتی بهخود میخندیم یعنی بهخود میگوییم : «من خودم را دوست دارم و خود را به عنوان شخص جایزالخطا میپذیرم».