از زبان فارسی تا فقر تا تغییرات اقلیمی در گفتگو با مهدی راسل
گفتگو از سیدمصطفی رضیئی
وقتی هنوز هشت سال از اقامت کاناداییاش نگذشته بود، از دست ایرانیهایی عصبانی میشد که بعد چند سال زندگی خارج از کشور، کلمههای فارسی از خاطرشان میرود.
حالا وقتی مهدی راسل با چشم سرخ ناشی از کمبود خواب – درد رایج سیاستمدارهای امریکای شمالی – برای مصاحبه شهرگان در ستاد انتخاباتیاش مینشیند، خندهاش میگیرد از اینکه خودش هم به این درد مبتلا شده و بایستی مکث بکند تا شاید فارسی کلمهها بهخاطرش برگردند.
درنهایت هم اجازه میدهد تا نوشتن متن مصاحبه، ترجمه شهرگان برای برخی موارد فراموش شده استفاده بشود.
راسل، دکترای پزشکیاش را ایران گرفت و ۲۷در انگلستان، دکترای مدیریت و سیاستگذاری بهداشت و درمان آموخت. سپس برای سازمان بهداشت جهانی کار کرد و مدیریت پروژههایی در زمینه اقتصاد و اصلاحات بخش سلامت را برعهده داشت.
همچنین برای صندوق جهانی جمعیت کار کرده بود و در برگه تبلیغاتیاش به زبان فارسی هم آمده فعالیتهای علمی بازرگانی در زمینه دارو و ملزومات پزشکی در سطح بیناللملی، جزو سابقه کاریاش است.
او حالا نامزد حزب دموکرات نوین بریتیش کلمبیا در انتخابات استانی ۹ می امسال، در یکی از سه حوزه سواحل شمالی مترو ونکوور است.
از چهار صفحه سوالهای شهرگان، فرصت شد تقریبا به نیمی از آنها پاسخ داده بشود. فایل صوتی مصاحبه در نسخه اینترنتی همراه این مطلب منتشر شده است و آن را در وبسایت شهرگان گوش کنید:
https://soundcloud.com/user-38247854/mehdi-russel-april-21-2017mp3
وقتی میهمان، میزبان میشود
بعد از هشت سال زندگی در کانادا، راسل عاقبت به این نتیجه رسید که نمیتواند بیشتر از این میهمان این سرزمین باشد و بایستی در نقش میزبان عمل کند. نتیجه نامزدی او برای انتخابات دولت استانی است.
هرچند در جواب سوال چرا چهرهای ناشناخته در جامعه ایرانیتبار، نامزد مسندی شده که نیازمند آشنایی ریشهدار مردم با اوست، راسل با یک سوال جواب میدهد: «چرا دوستانی که سالیان سال در اینجا حضور داشتند و در عرصه اجتماعی فعال بودند، پا به جلو نگذاشتند و مشارکت نکردند و به عنوان جامعهای که معتقدیم از ثروتمندترین و از دانشمندترین مردمان مهاجر هستیم، همچنان نباید نمایندهای در هیچ سطحی در این شهر داشته باشیم.»
ولی چرا اصلا سیاست؟
«برای اینکه ما به دنبال نتیجه مشارکت در این سیاست هستیم که آن نتیجه بتواند زندگی آسانتر و بهتری را برای همه فراهم بکند.»
البته راسل بیشتر توضیح میدهد که چطور زندگیاش به مسیر سیاست ختم شد.
دو مسیر ختم به سیاست
دو موضوع راسل را به سیاست سوق داد.
نخست وضعیت فرزندانش که تحصیلشان به نقطه مناسبی رسید، ولی یا برای یافتن شغلی مناسب مجبور به خروج از کانادا شدند، یا اینکه اگر هم در مترو ونکوور ماندهاند، امیدی به داشتن مسکن با وضعیت کنونی آن بازار ندارند.
«این سوال پیش میآید که چرا کشور ثروتمندی مثل اینجا نباید بتواند شغل مناسبی برای کسانی که اینجا فارغالتحصیل میشوند، فراهم بکند و پشت سر آن، چرا نباید بتواند رفاه اولیه زندگی را بهشان بدهد. چه برسد به مهاجرینی که میآیند اینجا و برای اعتبارسنجی مدارکشان دچار مشکل میشوند.»
البته راسل چند مرتبه در گذر مصاحبه تاکید میکند که یک سیاستمدار قرار نیست تمامی مشکلات را بشناسد و راهحل همه آنها را هم در جیبش داشته باشد.
او در ادامه میگوید طبیعتا آشنایی با مشکلات خانواده کافی نیست تا او را تبدیل به آشنای مسایل تمامی مردم بکند، «اما میتواند شروعی برای آشنایی خیلی عمیقتری با این مسایل باشد.»
همچنین او میگوید که اگر به نمایندگی مجلس برسد، با توجه به پیشزمینه تخصصی خودش در این مجلس کار خواهد کرد و «در حد خودم با مشکلات جامعه ایرانیتبار آشنا هستم. به عنوان یک مهاجر، با مسایل مهاجرین آشنایی کامل داشتم. با موضوع جوانان و فرزندان خودم که به عنوان جوانان امروز وارد عرصه اجتماع شدهاند، بیشتر آشنا شدم و فکر میکنم در مرحله مقدماتی، این آشنایی کافی است تا برای حل این مسایل بلند بشوم و خودم را به عنوان نامزد نمایندگی معرفی کنم.»
دومین مسیری که راسل را به سیاست رساند، موضوع اتفاقهایی است که در همسایه جنوبی میافتد و نگرانیهایی که همراهش آورده است.
نماینده ایرانیتبار میتواند مانع سختگیریها باشد
راسل نگران رویدادهای کنونی امریکای شمالی است و رودرروی نژادپرستی، بخصوص موضوع برتری نژادی سفیدپوستی (white supremacy)، او میگوید که اگر در مناسب سیاسی امریکا، نمایندههای ایرانیتبار در کنگره، سنا و دولت حضور جدی داشتند، میتوانستند مانع منع ورود ایرانیتبارها به امریکا بشوند.
«به عنوان یک اقلیت فکر میکنم که حضور یک نماینده این جایگاه را به شما میدهد که از یک جایگاه حقوقی این موضوع را بررسی کنید، پیگیری بکنید، از وقوعاش یا جلوگیری بکنید یا در صورت اتفاق افتادن، بدنبال رفع آن باشید.»
همچنین در کنار سیاستگذاریهای دولت کنونی فدرال امریکا، در مترو ونکوور «حدود یک ماه و نیم پیش اگر خبرها را دنبال کنید، جامعه یهودیان تهدید به بمبگذاری شدند. فکر کنم هنوز سه ماه نشده که در (شهر) کبک، شش نفر در هنگام نماز خواندن کشته شدند.
همینجا فعالیتهای نژادپرستانه دیده میشود. همین سه چهار روز پیش، بر روی اعلانهای دو تا از نامزدهایی که همه از مهاجرهای نسلهای چندم اینجا هستند، علامت صلیب شکسته (نازیها) کشیده شده بود که علامتهای نژادپرستانه است.»
راسل رودرروی تمامی این نشانهها در اخبار میگوید که «ما به عنوان یک اقلیتی که داریم در اینجا زندگی میکنیم، جدای این جریانات نیستیم و بهنظرم ما در معرض تهدید هستیم.»
در وضعیت بحرانی کنونی، راسل خودش را بخشی از راهحل میبینید.
همگی پیامآور صلح باشیم
«من به تنهایی طبیعتا نمیتوانم کاری بکنم، ولی میتوانم بخشی از راهحل باشم. حضور تک تک ما در مسایل اجتماعی در تمامی سطوحی که میتواند مجلس، شهرداری، (یا) میتواند حتی حضور در مراسمهای مختلف کانادا باشد، میتواند پیام صلحآمیز بودن ما، پیام فرهنگی ما و اینکه ما مردمان خطرناکی نیستیم، ما مثل شما مردمانی هستیم و داریم در سرتاسر دنیا زندگی میکنیم، مشارکت خودمان را در علم و مسایل اقتصادی هم داریم، همه اینها را میتواند به گوش دیگران برساند.»
او معتقد است که اصولا اطلاعرسانی و حضور و تبادلنظر و آراء (در بین) مردم این کشورهایی که ما به عنوان اقلیت درش محسوب میشویم، خودش یک جور محافظت به همراهش میآورد.
«علاوه بر این، کسی که مسند حقوقی دارد میتواند پیگیر خیلی از مسایلی باشد که مردم عادی نمیتوانند پیگر آنها باشند. اگر فردا مشکل نژادپرستی پیش آمد، اگر محدودیتی برای ملیت خاصی وجود داشت، بهنظرم از موقعیت حقوقی این فرد میشود استفاده کرد. اولا برای جلوگیری از همچنین محدودیتهایی و ثانیا برای از بین بردن محدودیتهای احتمالی که ایجاد خواهد شد.»
راسل میگوید که برای پیگیری مسایلی پا به جلو گذاشته است که جامعه ایرانیتبار با آنها روبهرو است. دو گام نخستین او هم پیگیری موضوع اعتبارسنجی مدارک مهاجرین و موضوع اضافه شدن زبان فارسی به فهرست زبانهای دوم مدارس استان است.
هرچند پیش از بررسی این موارد، او جواب میدهد که چرا حزب دموکرات نوین (اندیپی) را انتخاب کرده است.
امیدوار به اولین نماینده ایرانیتبار استان بودن
راسل میگوید اندیپی راه را برای اولین نماینده بومی، اولین نماینده فیلیپینی و کره جنوبیای استان باز کرده است. تلویحا میگوید که امیدوار است اولین نماینده ایرانیتبار استان هم باشد.
هرچند اندیپی حزبی است که در ۲۰۰۱، پس از آنکه یک دهه قدرت را در دست داشت، با یک شکست سنگین روبهرو شد و فقط توانست دو کرسی را در پارلمان استانی نگه بدارد و از آن زمان تاکنون هم در انتخاباتها شکست خورده است.
راسل میگوید این موضوع مهم نیست و مثال از حزب کردیت اجتماعی میزند که قبل از این، در دهه هشتاد از حزب اندیپی شکست خورد، کل این حزب محو شد و لیبرالهای امروز بریتیش کلمبیا بهجایش آمدند.
«این رفت و آمدها (بین احزاب) همیشه وجود داشته و مثل سیاستی که در همه جای دیگر هست. بهنظرم سیاستمدارها تا وقتی در ارتباط با جامعهشان هستند، مسایل را خوب میشنوند و سعی میکنند آنها را برآورده بکنند، موفق هستند.
از زمانی که از خواستههای مردم دور میشوند و توجه لازم را نمیکنند، نقطهای است که شکستشان آغاز میشود. نقطهای که بهنظرم لیبرالها (الان) در آن ایستادهاند. برای اینکه بدون توجه به خواست مردم، مطالب خواست خودشان و برای حفظ قدرت خودشان تلاش میکنند.»
درنهایت چرا اندیپی؟
چون «سیاستگذاریهایشان بیشتر با وضعیت جوانان، موضوع رفاه اجتماعی، موضوع مهاجران و موضوع اقلیتها، منطبق است.»
راسل میگوید هم خودش به انتخابات فکر میکرد و هم حزب دنبال نامزد میگشت. در میانه این مسیر، این دو به همدیگر رسیدند. سوابقش بررسی شد، مدارکش بازبینی شد و حزب چند مرتبه از او مصاحبههایی گرفت. درنهایت با رقیب داخل حزب در حوزه رایگیری کاپیلانو-منطقه ونکوور غربی رقابت کرد و رای موافق اعضای حزب در این منطقه را گرفت و نامزدیاش رسما اعلام شد.
او امیدوار است در انتخابات برنده بشود و الگویی برای بقیه باشد.
«در ذهن دارم تا بتوانم همشهریهایم و هموطنهای ایرانیمان را تشویق بکنم که بیاییم و با تعدادی از دوستانی که علاقهمند فعالیت اجتماعی هستند، سوای اینکه چه ایده و گرایش حزبی دارند، تشویقشان بکنیم که در سطح شهرداریها و در سطح انتخابات استانی بعدی و حتی در سطح فدرال، مشارکت بکنند.
(بعد) با حمایت جامعه ایرانی بتوانیم در ردهها و قسمتهای مختلف افرادی ایرانیتبار داشته باشیم که نماینده خوبی باشیم برای کل مهاجرینی (و شهروندانی) که در این منطقه زندگی میکنند.»
پیگیر مسایل خواهم بود
راسل میگوید پس از انتخابات، اگر رای آورده باشد، فردی را در دفتر خودش مسوول پیگیری صرف مسایل جامعه ایرانیتبار خواهد کرد. ولی معتقد است در بسیاری موارد، صرف وجود یک فرد پیگیر کافی است تا بتوان از سد موانع گذشت.
مثال او سنجش مدارک مهاجرین است. او میگوید به عنوان یک چهره حقوقی میتواند از مراجع مختلف سوال بپرسد که «چرا شما اینقدر محدودیت گذاشتید، چرا اینقدر سد ایجاد کردید و آیا اینها میتواند کمتر باشد و تسهیل بشود یا خیر.»
یا در موضوع اضافه شدن زبان فارسی به فهرست زبانهای دوم مدارس، او موضوع را مسالهای بودجهای نمیداند و «موضوع پیگر بودن یک نماینده اقلیتی میدانم که بتواند آن را به یک سرانجامی برساند.»
چون هم کتابهای آموزش فارسی الان حاضر است، هم دانشآموزش موجود است و بودجهاش پیشبینی شده است.
فقط «باید این زبان به عنوان انتخاب دوم در فهرست زبانهای انتخابی وارد بشود و این هم فاقد هرگونه هزینهای است. میماند برای تدریسش که طبیعتا برای تعداد دانشآموزان متقاضی برای یادگیری این زبان، آموزش و پرورش میتواند آموزگار را تعیین کند تا تدریس بکند و براساس میزان انتخاب، بودجهاش موجود است.»
فقر در زمانه ثروتمندی
این سوال وجود دارد که اگر در هنگام ثروتمندی یک دولت، زمان کاهش فقر نیست، پس چه زمانی چنین امری ممکن خواهد شد؟
«ما دولت لیبرال داریم که مدعی توسعه اقتصادی است و اینکه سعی کرده تا پول بیشتری در جیب مردم باقی بگذارد، اما نتیجهاش این است که میزان فقر، بیخانمانی بشدت افزایش پیدا کرده است.»
راسل در ادامه میگوید که «موضوع فقر در جامعهای که شما توجه به موضوع عدالت نداشته باشید، موضوع خانواده و افراد متوسط جامعه را خیلی مد نظر قرار ندهید، چیزی جز این نخواهد بود.»
او مثال از برنامههای حزب خود برای کاهش فقر میزند: افزایش حداقل درآمد در گذر چهار سال به ساعتی ۱۵ دلار، کاهش هزینه مهدکودک بچهها به حداکثر ۱۰ دلار در روز در گذر ده سال و گرنت ۴۰۰ دلاری که سالیانه قرار است به مستاجرها داده بشود در کنار افزودن ۱۱۴ هزار واحد خانههای ارزانقیمت اجارهای و مشارکتی «که تمامی اینها باعث میشود تا روند شتاب یافتهی افزایش قیمتها، کنترل بشود. به اینها حمل و نقل عمومی را هم اضافه کنید که افراد با قیمت مناسب بتوانند رفت و آمد بکنند.»
سلامت روانی مد نظر حزب ما است
رودرروی موضوع درگذشت افراد در بحران سوءمصرف موادمخدر در استان بریتیش کلمبیا و مثال درگذشت میانگین ۴ نفر در روز در سطح استان در گذر ماه مارچ امسال، راسل میگوید که اگر حزب اندیپی حکومت را در استان بدست بگیرد، «وزارتخانهای را تاسیس خواهد کرد برای موارد مرتبط به سلامت روانی که شامل بر اعتیاد هم خواهد بود.»
همچنین «در بودجهها (قرار است تا) به صورت عمده به این مورد پرداخته بشود.» به شکل مشخصتری او میگوید باید بودجه بیشتری برای مراکز پاسخ اورژانسی، همچنان درمان هزینه شود و نالکسون «به عنوان داروی قطعی سوءمصرف» در دسترس باشد.
دوباره رهبر مهار ساختن تغییرات اقلیمی باشیم
در تبلیغهای انتخاباتی، راسل از محیطزیست میگوید ولی از عبارت تغییرات اقلیمی استفاده نمیکند. هرچند «بهنظرم درش نهفته است. اگر بخواهید محیط زیبایی داشته باشید، باید خوددار تغییرات اقلیمی باشید.»
هرچند در گذشته، بریتیش کلمبیا رهبر مهار ساختن تغییرات اقلیمی بود، ولی برنامههای پیشبینی شده درست اجرایی نشدند. افزایش قیمت مالیات بر کربن – که تا به ۱۰۰ دلار بر هر تن دی اکسید کربن و بالاتر از آن نرسد، به هدفش که کنار گذاشتن مصرف سوختهای فسیلی است نمیرسد – دنبال نشد و بازار خرید و فروش کربن هم اجرایی نشد.
در این فاصله، تولید گازهای گلخانهای استان افزایش یافته است و به هدف سال ۲۰۲۰ نخواهیم رسید. در این فاصله، وقت چندانی برای مهار کردن تغییرات اقلیمی باقی نمانده است.
اگر در فاصله چهار سال آینده تولید مصرف سوختهای فسیلی جامعه جهانی بشدت کاهش پیدا نکند، زمین از آستانه ۱.۵ درجه سانتیگراد – هدف پیمان پاریس – میگذرد و در کمتر از دو دهه از امروز، از آستانه دو درجه سانتیگراد هم رد شدهایم.
درحقیقت، با برنامههای امروزی، زمین در مسیر گرمایش ۵ تا ۷ درجه در ۲۱۰۰ میلادی پیش میرود که در این گرمایش، دولتها امکان عمل ندارند، فنآوریهای بشر نمیتوانند کار بکنند و زندگی امروزی دیگر وجود نخواهد داشت.
همچنین امکان دارد انسان هم در کنار دیگر موجودات در ششمین عصر انقراض بزرگ، از بین برود.
در گامهای نخست مقابله، راسل میگوید اهداف حزب او این است که طرحهای گاز مایع (الانجی) دیگر توسعه پیدا نکنند.
کیندر مورگان ساخته نمیشود، مگر اینکه تمامی شرایط آن، از جمله موافقت تمامی ملتهای بومی کسب بشود و جامعه متخصصی که بررسی این پروژه را بر عهده داشت، مهر مخالفت خود را تبدیل به مهر موافقت کند.
در موضوع ساخت سد بر سایت سی در دره رودخانه صلح هم راسل میگوید که «در قرن بیست و یکم ساخت همچنین سدی دلیلی ندارد و این همه هزینه و این همه ایجاد ضرر برای طبیعت و منافعی که توجیه کنندهاش نیستن. (ما) از مسیرهای راحتتری میتوانیم انرژی بدست بیاوریم.»
در موضوع کاهش مصرف کربن، اندیپی میخواهد در عین سرمایهگذاری برای کسب انرژی از موارد تجدیدپذیر – همانند انرژی خورشید، باد و یا امواج دریا – دوباره بریتیش کلمبیا را تبدیل به رهبری جهانی در موضوع مهار تغییرات اقلیمی بکند.
«ما جدای از بقیه دنیا نیستیم و همه دنیا در یک سطح دارند با این موضوع دست و پنجه نرم میکنند و ما بایستی متعهد باشیم به معاهدهها(پیمان با ملتهای بومی کانادا) و (همچنین) به قواعد بینالمللی متعهد باشیم و بایستی رهبری در این زمینه باشیم.»
بعد از انتخابات
درنهایت راسل در جواب این سوال که اگر رای آورد، ولی حزبش برنده نشد میگوید که «مهمترین مساله به عنوان اپوزیسون این است که رفتار حزب حاکم را زیر ذرهبین قرار بدهید و موارد اشتباه را مطرح کنید و راه درست را مرتب اعلام کنید که چیست. همانطور که میگویید محدودیتهای زیادی خواهد بود. ولی داشتن یک صدا برای بیان مشکلات خودش فرصت زیادی است.»
حرف آخر راسل این است که «از مردم بخواهم که این فرصت را غنیمت بدانند و (در انتخابات پیش رو) مشارکت کنند و در انتخابات بعدی سعی کنند با گروههای سیاسی که با ایدههای خودشان نزدیک میبینند، مشارکت کنند و کاندید بشوند و امیدوارم که به زودی بتوانیم اقلیمی محسوب بشویم که بالاترین مشارکت اجتماعی و سیاسی را داشتیم و خواهیم داشت.»
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سیدمصطفی رضیئی، مترجم و روزنامهنگار مقیم شهر برنابی است. او نزدیک به سه سال است در کانادا زندگی میکند و تاکنون ۱۴ کتاب به ترجمه او در ایران و انگلستان منتشر شدهاند، همچنین چندین کتاب الکترونیکی به قلم او و یا ترجمهاش در سایتهای مختلف عرضه شدهاند، از جمله چهار دفتر شعر از چارلز بوکاووسکی که در وبسایت شهرگان منتشر شدهاند. او فارغالتحصیل روزنامهنگاری از کالج لنگرا در شهر ونکوور است، رضیئی عاشق نوشتن، عکاسی و ساخت ویدئو است، برای آشنایی بیشتر با او به صفحه فیسبوکاش مراجعه کنید.