تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

نگاهی کوتاه به دو رمان «سال‌ها تنهایی» و «روسپی‌های نازنین»

 

این مطالب را قبل از هجوم و استقرار دوباره‌‌ی طالبان برافغانستان نوشته بودم. با خبر شدم که منوچهر فرادیس نویسنده و ناشر و فعال عرصه‌ی ادبیات و فرهنگ، مانند بسیاری از هنرمندان، دانش‌پژوهان و فرهیختگان و دگراندیشان افغانستانی که ناچار به ترک کشورشان افغانستان شده‌اند، اخیرا ناچار به ترک و تبعید ناخواسته شده است. به همین خاطر و به پاس تحمل رنجی که بر ایشان و هم‌وطنانش رفته است، تصمیم گرفتم که این یاداشت را منتشر نمایم. امیدوارم در سرزمین مقصد به آرامش و رفاهی نسبی برسد تا قلمش به کار بیفتد و دوباره بتواند آنچه بر مردم ستم‌دیده‌ی افغانستان گذشته را در قالب داستان و رمان بنگارد. آرزوی آزادی مردم دربند افغانستان و موفقیت منوچهر فرادیس را دارم.
 ع. الف. جانوند – شهریور۱۴۰۱

 

نگاهی کوتاه به دو رمان «سال‌ها تنهایی» و «روسپی‌های نازنین» اثر منوچهر فرادیس نویسنده‌ی ‌افغانستانی

 

 

دو رمان از منوچهر فرادیس از نویسندگان فارسی زبان افغانستان به دستم رسید و از آنجا که سالیان با هم‌زبانان افغان در کارگاهای اجرایی دوست و همکار بودم، تقریبا با فرهنگ و زبان گفتار آنها آشنا شدم ولی بجز ارتباط در دنیای مجازی و خصوصا فیسبوک، کمتر آثار منثور معاصر به دستم رسیده و خوانده‌بودم. رمان‌های “سال‌ها تنهایی” و “روسپی‌های نازنین” که به ترتیب در سال‌های ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ با دو سال فاصله از نویسنده جوان نامبرده منتشر و آن‌طور که از سریال درج شده‌ی دوره‌ی چاپ روی جلد کتاب‌ها مشخص است که با اقبال جمعی نیز روبرو شده و تقریبا دیده شده‌اند. اگر تعداد بیشتری از آثار را مطالعه می‌کردم طبیعتا در مقام مقایسه‌ی شکلی و محتوایی بهتری می‌توانستم ابراز نظر کنم و در ژانرهای هم‌گون به بررسی ضعف و قوت  آثار بپردازم. آنچه برای من مشخص مبرهن است با توجه با شناخت محدودی که با مطالعه‌ی شعر و داستان‌های نسل جدید افغانستان داشته‌‌ام، محرز است که اکثر آثار منثور و اشعار کهن و مدرن معاصر، متاثر از جنگ‌های ایدئولوژیک و رخدادهای تلخ و گس روزمره‌‍ی دوران اشغال و استعمار این سرزمین کهن است. خودآگاه یا ناخودآگاه صاحبان آثار، متاثر از فضاها و رخدادها جنگ و عناصر و پیامد‌های پساجنگ بوده که در ژانرهای مختلف خلق اثر نموده و نمو کرده و بالیده‌اند. جنگ حاصلی بدمزه، بی‌مزه‌، و گاه غیر قابل استفاده و اما واقعی دارد. واقعیتِ تلخ و سیاهی که می‌توان مهاجرت را محصول آن دانست و زیر ذره‌بین نقد گذاشت. فرادیس در رمان اول خود با نثری نچندان روان کار را آغاز می‌کند اما دایره‌ی لغات و بضاعت کلمات نه آنچنان محدود است که مخاطب را پس بزند و نه آن‌قدر گسترده و سیال است که شاخص  و متمایز باشد. در حد و قواره‌ی رمان‌نویسی که در بیست سالگی اثرش را خلق و جسورانه منتشر می‌کند و البته که اقبال جمعی از سر اتقاق نیست زیرا هر چه رخدادها و اپیزود‌های متن پیش می‌روند نثر یک‌دست‌تر و روان‌تر قابل درک‌تر می‌شود. این عناصر خود موجب جذب مخاطب و ایجاد لذت و پیگیری اتفاقات قصه  می‌شود. یادمان باشد که در مورد نسخه‌ای پیش رو بحث می‌کنیم. محتمل که چاپ‌های قبلی مورد ویرایش و بازنگری نویسنده قرار گرفته که این طبیعی است. نثر فارسی دری برای من فارسی زبان جالب و جذاب و حاوی اصطلاحات و کلیدواژه‌هایی که ناچار شدم معانی آنها در نرم‌افزارهای دنیای مجازی که خیلی هم راحت نبود  جستجو کنم. فرادیس آگاهانه به حاشیه‌های مصایب و مشکلات جنگ، پساجنگ، مهاجرت و خرده‌فرهنگ‌ها می‌پردازد. شخصیت‌های اصلی و خرده شخصیت‌ها همگی مستقیم یا غیر مستقیم پی جنگ یا به تن خود و یا والدینشان و خویشاوندان آنها مالیده و در غم‌غربت غریبی گرفتارند و هرکدام به نوعی اسیر تنهایی و نوستالژی هستند که ثمره‌ی جنگ فرسایشی و مزمن است. اعتقادات و باورهایی که گاه ابزاری بوده و موجب اسارت بیشتر شخصیت‌ها شده، در این رمان، با روایت نوع برخورد و چگونگی ارتباط شخصیت‌ها و خرده‌شخصیت‌ها، زیرپوستی مورد اعتراض قرار گرفته و واکاوی شده‌اند. پرداخت شخصیت‌ها داکتر و منوچهر و بهناز که هر کدام به نوعی قربانی جنگ و مهاجرت‌اند و خانوده‌های آنها هم به نوعی دیگر، بیانگر این نوع رویکرد است.

«مهاجرت برای آنهایی که در افغانستان، در دوران خود چهار روز مقام و نام و رفت و آمدی بین مردم داشتند، خیلی سخت می‌گذشت. برخی به اشتباهات خود معترف بودند و بعضی دیگر فکر می‌کردند که هر چه پیش آمده، آمده؛ اما نباید گذاشت بدتر شود و در اندیشه‌ی جبران گذشته بود…»ص۸۶

اتفاقات داستان خطی پیش می‌روند و از لحاظ آماری کم نیستند. مخاطب با رمان پیچیده و معلقی روبه رو نمی‌شود. اثر”سال‌ها تنهایی”  فرادیس، از تکنیک‌ها و بازی‌های معمایی و شگردهایی مد روز که بیشتر داستان نویسان امروز درگیر آن هستند، عاری است.

در رمان بعدی فرادیس«روسپی‌های نازنین» اولین اتفاق مشهود نسبت به رمان قبلی، تغییر نثر نویسنده است. فرادیس با نثری روان‌تر و کم اشتباه‌ترظاهر شده است. خواندن داستان سخت نیست و از لحاظ جذب مخاطب معمولی کتاب‌خوان، حتمن موفق بوده و توالی م تکرار چاپ‌ها مویید آن است. اما در صفحات اولیه کتاب به «گفتم:»«گفت:»های متوالی مواجه می‌شوی که توی ذوق خواننده‌ی حرفه‌ای می‌خورد و می‌توان از(_) برای نقل قول استفاده و ایجاز را رعایت کرد. و یا جمله‌هایی با این روش نگارش«به نوعی گیج شده بودم. می‌ترسیدم که مبادا مرا خویش و قوم یا دوست و آشنایی با ریحانه ببیند»ص۱۶ پ۲. (می‌ترسیدم فامیل و یا آشنایی من را با ریحانه بیند) نمی‌دانم فارسی دری و دیالوگ‌ها این‌گونه است و یا ایراد دستوری متن است. البته قلم نویسنده در ادامه‌ی داستان، فنی‌تر می‌شود که کاملن محسوس است. نویسنده گاهی دچار زیاده‌گویی و دست‌کم گرفتنِ مخاطب می‌شود. توضیح اضافه می‌دهد و به محیط قضاوت ورود می‌کند.« برای چند دقیقه دوباره سکوت کرد. اشک‌هایش جاری شد و هِق هق گریه کرد.» تا اینجای روایت اشکالی وجود ندارد در ادامه« گریه‌اش نه از درد جسمی بود و نه از درد بی‌پولی؛ دردش از نهادش برمی‌خواست و از رنج انسانی حکایت داشت. از روزگار غدار بود. دردش از مردمی بود که انسانیت را دوست نداشتند. گریه‌اش سخت پرسوز بود.»ص۱۴. اول شخصِ راوی، این را روایت می‌کند. دانای کل است؟ چگونه به این تشخیص و قضاوت رسیده است؟ پر واضح است که باید این مصایب را نشان داد. باید با روایت غیرمستقیم مخاطب را به این قضاوت رساند بی آنکه مولف حضور پیدا کند و قامتش تمام عیار برهنه شود. در ص۱۵ این سهل‌انگاری، خطای سهو، دوباره اتفاق می‌افتد.«هم دلم به حالش می‌سوخت هم می‌ترسیدم. فکر می‌کردم از این زندگی لذت می‌برد، اما مسئله برعکس شده بود. میان ترس و دل‌سوزی اتاق را نشانش دادم و گفتم بخواب. نگاه معنا داری کرد و گویی می‌خواست چیزی بگویید. گفتم:«آرام و آسوده بخواب. این خانه خانه‌ی ناامیدی نیست. خانه‌ی نامردی نیست. فقط قول بده فردا که از خواب بیدار می‌شوی، فکر و ذکر این چیزها را، از سر بیرون کنی، درست؟» گفت:«به چشم، حتما!» این دیالوگ مابین یک روسپی که به هر دلیل به تن فروشی روی آورده و ما از سابقه‌ی زیست اون کمتر اطلاعی نداریم، به قسط کار و درآمد به خانه‌ی طرف آمده، اتفاق می‌افتد. کسی که از لحاظ روانی و آسیب‌شناسی مولفه‌های بی‌شماری را باید واکاوی کرد تا ببینی چرا به این بزه رسیده و چه مجموعه مواجهه‌های روانشناختی و فرایند درمانی باید صورت بپذیرد تا این فرد به روند عادی یک زیست بی‌مخاطره برگردد و اجتماع او را به عنوان یک شهروند معمولی بپذیرد. زبان قصه در صفحاتی فاخر و به زبان شعر تنه می‌زند مانند پارگراف دوم ص۱۰۲ که متاثر از اشعار شاملو است.«چه بگوییم که تو را گفته باشم، آرای من؟ کاش زبانی بود! ای‌کاش عشق را خود، زبان سخن بود….»

آنچه پس از مطاله‌ی این دو اثری که از فرادیس خواندم برای من مخاطب حایز اهمیت بود اینکه نویسنده با تجربه‌ی زیستی که از جنگ و حکومت طالبان و مهاجرت داشته به خوبی توانسته است از آن تجارب استفاده و بن‌مایه‌ی کار خود کند تا برای کسانی که دور از این فضاها بوده‌اند، در قالب قصه، درک و پذیرش آنرا راحت‌تر کند. راوبط بیمار نهاد‌های حکومتی و فساد افراد ذی نفوذ و بده بستانهای رانتی و از طرفی آسیب‌های دوران جنگ و پسا جنگ و حاشیه‌های نا امن اجتماع بحران زده که تن فروشی و روسپیرگری بین مردها و زن‌ها، ثمره‌ی آن بحران‌ها و شیوه‌ی مواجهه‌ی سیاست مردان و دولت‌مردان است، در این دو رمان برجسته و نمایان شده است. در خاورمیانه کم نیستند کشورهایی که ناخواسته در گیر نزاع‌های قومیتی و مذهبی و نسل کشی بوده و هستند. تنها راه مصون کردن جهان سوم و کشورهایی از این دست، بالا رفتن سطح آگاهی و جهل زدایی  و روشنگری است. تنها قرصی که می‌توان از بارداری روسپی‌های سیاسی جلوگیری و آنها را سترون کرد همانا آگاهی و جهل‌زدایی است. این مسئولیت و وظیفه‌ا‌ی خطیر است بر دوش تک تک افراد جامعه و به خصوص هنرمندان و روشنفکران جامعه. فرادیس با این رویکرد دست به خلق کارکترهایی از جنس مردم دور بر خود زده که این شخصیت‌ها قابل لمس و درک‌اند. در آینده افق روشنی را در مسیر نویسندگی منوچر فرادیس متصور است که امیدوارم پیروز و موفق باشد.

پیشنهاد می‌کنم برای کمک به درک و لذت بیشتر برای فارسی زبانان واژنامه‌ی کلمات و اصطلاحات دری را را در آخر کتاب ضمیمه کند. کلماتی مانند:

هریکین/حویلی/ستنگ/وارخطا/یل‌بچیم/اختطاف/پنتوس/چوکی/پیسه/جای‌داد/چرس/جوالی/دریشی/تیلی رنگ/مکروریان/شاریده/هفته‌فهم/کوچ/یخن‌قاقم/بوری/ صفه/سمارق/ پندیده/ساحه/کرتی/ نوکری/ سرک/ بادار/چوکره/کمسایی/دوشک/بقه‌ها/نیکر/تیل/بروت و….

اصلاح غلط تایپی قرض=قرص ص۸۱ پ۴ دو مورد علی‌اکبر‌جانوند تهران مهرماه ۱۳۹۷    

 

             

لطفاً به اشتراک بگذارید
تبلیغات

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

Verified by MonsterInsights