Advertisement

Select Page

آیین ارتش داری ایران باستان

آیین ارتش داری ایران باستان

(با تکیه بر شواهد عیون الاخبار ابن قتیبه دینوری و شاهنامه فردوسی)
(قسمت اول)

سنجش عیون الاخبار ابن قتیبه و شاهنامه خردمند توس نشان می دهد که هنرهای نبرد در ایران باستان از مبانی نظری خاصی پیروی می کرده که از جمله ی آن مبانی نظری می توان به آرایش سپاه اشاره کرد که خود مواردی مانند استقرار پیادگان، سواران، فیل سواران، جنگجویان چپ دست، چینش قلب و بال چپ و راست و مقدمه و ساقه لشگر را در برمی گیرد.

ایرانیان باستان روانشناسی جنگ و روش های نظامی آن را به خوبی می دانستند و برای تشخیص زمان و مکان حمله، استقرار سپاه

با توجه به وزش باد یا تابش خورشید یا دسترسی به آب و آذوقه ،

حفظ اطلاعات، شبیخون و دفاع، تسخیر قلعه ها، تقویت روحیه سربازان و در هم شکستن روحیه دشمن، از فنون ویژه ای بهره می بردند.

شایان یادآوری است که منابع پایه ای این دو اثر، همان خداینامه های دوره ساسانی است که به زبان پارسی میانه(پهلوی) نگاشته شده بودند؛

ابن قتیبه دینوری که یک قاضی ایرانی تبار بوده در بخش هایی از اثر خود( به ویژه در بخش ارتشداری) به روشنی اشاره می کند که این مطالب را از خداینامه های پهلوی خوانده است.

بخشی از این خداینامه ها شوربختانه از میان رفتند اما بخشی دیگر به همت بلند برخی ادیبان ایرانی همچون روزبهان دبیر(ابن مقفع) و همین ابن قتیبه دینوری به عربی ترجمه شدند و بدین وسیله درون مایه ی آنها از توفان روزگار رهید.

۱.پیشگفتار

کهن ترین متنی ایرانی که به مفهوم ارتش پرداخته اوستاست. در این کتاب  از ارتشیان با نام رَثیَیشترَ  یاد شده که ریشه ی واژه ارتش است به معنای ایستاده برگردونه. در اوستا ارتشیان یکی از بزرگترین نیروهای مزدیسنا هستند. (ویسپرد، ۱۳۵۷: ۳۸)

در بندهشن هم در روایت آفرینش گیتی توسط اهوره مزدا، و بهنگام تازش اهریمن، مینوی آسمان بسان ارتشتاری به نبرد با اهریمن پرداخته و اهوره مزدا، فروهرهای ارتشتاران پرهیزگار را برای رویارویی با اهریمن پیرامون باروی آسمان می گمارد.

(بندهشن، ۱۳۶۹: ۶۳)

ایزد وای یا همان باد که ارتشتاران سالار دیگر ایزدان است در این نبرد جامه ای گوهرنشان و سرخ بر تن دارد که بعدها جامه ی ارتشبدان و افسران می شود.

(همان، ص۱۱۱)

اما کمی هم از خداینامه ها و آیین نامه ها بگوییم همان منابع پایه ای دو اثر مورد بحث ما.

آیین نامه در زبان پهلوی آیین‌نامگ، عنوان کتاب ها و رسالاتی به زبان فارسی میانه درباره آداب و رسوم دربار، مراتب و مقامات بزرگان دولت و کشورو نمایندگان طبقات اجتماعی، قواعد بازی ها و سرگرمی ها، آیین برگزاری جشن ها و آداب جنگ و … بوده است که معمولا با یادکرد از اسطوره ها و داستانها و سخنان حکمت آمیز همراه بوده است.

هیچ یک از آیین نامه ها به تمامه بر جای نمانده است ولی برخی از آنها که رنگ غیردینی داشته در سده های نخست اسلامی به عربی ترجمه شدند. از انگیزه های مهم در ترجمه شان، این بود که فرمانروایان  مسلمان به ویژه خلفای عباسی که پیروی از آیینهای حکومت داری ساسانی را الگوی خود کرده بودند بتوانند از آن رساله ها در سامان بخشی و مدیریت کشور بهره گیرند.

به نام ترین این آثار آیین نامه ای بوده است که مسعودی از آن با نام کتاب الرسوم یاد می کند و آن را کتاب بررگی می شمارد که گاهنامه( جدول مناصب دولتی دوره ساسانی) را نیز دربرداشته و شمار صفحات آن هزار بوده است و به گفته وی نسخه کاملش در اختیار موبدان و بزرگان بوده است.

(مسعودی،۱۳۸۹: ۱۰۴)

اما در میان همین آیین نامه ها کتاب هایی بوده که به آموزش شیوه های نبرد می پرداخته و آنرا به فرماندهان نظامی و سپاهیان می آموخته است کتابهایی که ابن ندیم در الفهرست نام آنها را آورده است:

《الکتب المولفه فی الفروسیه و حمل السلاح و آلات الحرب》

《کتاب تعبئه الحروب وآداب الاساوره وکیف کانت ملوک الفرس تولی الاربعه الثغور من الشرق والغرب والجنوب والشمال》

《 کتاب ادب الحرب وفتح الحصون والمدائن وتربیض الکمین وتوجیه العیون  والطلائع والسرایا ووضع المسالح》

ابن ندیم نام این کتابها را در الفهرست آورده و می گوید روزبهان دبیر ( ابن المقفع) بیشتر شان را ترجمه کرده است.

(ابن ندیم، ۱۳۸۱: ۱۳۲)

به احتمال بسیار ابن مقفع این کتابها را از آیین های کارزار اردشیر بابکان به عربی برگردانده است.

ولی اینکه چه بر سر این خداینامه ها و آیین نامه ها آمده است با نقل گفتارهای زیر روشن می شود:

《سده نخست اسلامی برای آثار فرهنگی ایران ، سده مناسبی نبود مجاهدان بدوی هنوز با مظاهر دانش آشنا نشده بودند و آن اندازه

ارزش و اعتباری که قرآن به دانش و دانایی داده بود را به درستی درنیافته بودند از اینرو با کتاب و نوشته میانه ای نداشتند به ویژه اگر آنها را از آنِ کافران می انگاشتند که اگر کمر به نابودی اش نمی بستند دست کم در نگه داشتش هم اقدامی نمی کردند . بهمین جهت در گیر و دارجنگ ها و آشوب ها، بخشی از آثار علمی و ادبی ایران از میان رفت و بخش دیگر از تندباد حوادث در امان ماند و پس از گذر از دوره آشوب مورد بهره برداری دانشمندان و ادیبان قرار گرفت و اندک اندک جامه زبان عربی به تن پوشید و با فرهنگ اسلامی درآمیخت و جزوی از آن شد.

( محمدی، ۱۳۷۴: ۴۰)

۲.شناخت ابن قتیبه

ابومحمد عبدالله بن مسلم دینوری ایرانی تبار ( ۲۱۳-۲۷۶  ق. ۸۲۸-۸۸۹ م) در یکی از شهرهای کوفه یا بغداد زاده شد.

(ابن خلکان، ۱۴۰۲؛ ج ۳: ۴۳)

نامش به روشنی حکایت از تبار ایرانی اش دارد که خود نیز چنین می گوید:

تبار من در عجم، مانع از آن نیست که در برابر ادعاهای جاهلان این قوم از عرب دفاع نکنم.

( ابن قتیبه، ۱۹۱۳: ۲۷۸)

چنان که پیداست دیانت و تقوای شدید وی موجب شده که او در کشاکش شعوبیه و ضد شعوبیه وارد شود. او در آغاز عیون الاخبار برنامه گونه ای از کارهای ادبی اش را به دست می دهد:

این کتاب در امور مهم راهگشاست؛ خواننده را به اخلاق نیک راه می نماید و از فرومایگی باز می دارد . بر تدبیر بایسته و سنجش شایسته و نرمی و ملایمت در سیاست و آبادسازی زمین برمی انگیزد. من این عیون الاخبار را از آن پرداختم که ناآموخته ادب را روشنگر شود؛ دانشگران را یادآور باشد، بندگان و سروران را ادب آموزد و پادشاهان را از پس رنج خستگی آرامش آرد. فصل دویم عیون الاخبار 《 کتاب الحرب》 است که باز فرماندهان جنگی را سودمند می افتد.

بررسی بخش های این کتاب نشان می دهد که او بی کم و کاست سنت های فرهنگی و اخلاقی هند و ایرانی را گرفته و بر حسب حال گسترش داده است.

(آذرنوش، ۱۳۴۹؛ ج ۴: ۴۵۰)

۳. پردازش تحلیلی موضوع

۱.۳. آرایش سپاه و ارکان لشگر

ارکان ارتش خود به دو بخش اصلی و فرعی بهره می شوند که در بخش اصلی : بال راست، بال چپ، قلب سپاه و مقدمه و ساقه را داریم که هم پیاده نظام و هم سواره نظام را در برمی گیرد البته از بخش مقدمه و ساقه در شاهنامه به روشنی نام برده نشده است

۱.۱.۳. بال چپ یا میسره

سمت چپ لشگر است که معمولا بیشتر نیروهایش را سواره نظام تشکیل می دهد و فرماندهیش را یکی از پهلوانان سپاه بر دوش می گیرد که سپهبد وی را برمی گزیند:

چو خورشید سر زد سر از تیره کوه    خروشی برآمد ز هر دو گروه

که گفتی زمین گشت گردان سپهر       گر از تیغها تیره شد روی مهر

بیاراسته میمن و میسره                  زمین کوه گشت آهنین یکسره

(فردوسی، ۱۳۸۸؛ ج۲: ۱۶۲۱)

۲.۱.۳. بال راست یا میمنه

مانند بال چپ بیشتر جنگاورانش را سواره نظام تشکیل می دهد:

بیاراست بر میمنه، گیو و توس      سواران بیدار دل با پیل و کوس

(همان، ج۱ : ۳۷۸)

۳.۱.۳. قلب سپاه

مهمترین بخش سپاه که مرکز فرماندهی و جایگاه قرارگیری سپهبد یا شاه است. زبده ترین نیروها رزمی معمولا در این بخش جای می گیرند:

سپهدار کاووس در قلبگاه      ز هر سو رده بر کشیده سپاه

 

اکنون در متن زیر نام همین ارکان و البته افزون بر آنها مقدمه و ساقه  را در عیون الاخبار می بینیمت. در آنجا برای آرایش سپاه در میدان نبرد به توصیف مواردی مانند استقرار جنگجویان چپ دست، جایگاه سواره نظام، اهمیت مقدمه و ساقه در استواری لشگر پرداخته و برای هریک از بخش های میمنه و مقدمه و ساقه معین می کند که چه زمانی باید وارد نبرد شوند:

وقرآتُ فی الآیین : قد جرت السنه فی المحاربه ان یوضع من کان من الجند اعسر فی المیسره لیکون لقاوه یسرا ورمیه شزرا وان یکون اللقا من الفرسان قُدُما وترک ذلک علی حال ممایله او مجانبه وان یرتاد للقلب مکانا مشرفا ویلتمس وضعه فیه فانّ اصحاب المیمنه والمیسره لا یُقهرون ولایغلبون وان زالتا بعض الزوال ما ثبت المادتان فان زالت المادتان لم ینتفع بثبات المیمنه والمیسره واذا عیّ الجند فلیناوش اهل المیمنه والمادتان، فامّا المیسره فلا یشذن منهم احد الا ان یبادر الیهم من العدو من یخاف بائقته فیردّ عادیتهم، مع ان اصحاب المیمنه والمادتین لا یقدرون علی لقا من یناوشهم والرجوع الی اصحابهم عاطفین، اصحاب المیسره لا یقدرون علی مناوشه الا مائلین ویعجزهم الرجوع عاطفین.

(ابن قتیبه، بی تا،ج ۱: ۱۹۱)

ترجمه: در آیین نامه خواندم که آیین جنگ همواره چنین بوده که سرباز چپ دست بر بال چپ لشگر نهاده می شود تا برایش رویارویی با دشمن آسان شود و با دقت تیراندازی کند. سواره نظام همواره پیشاپیش لشگر است مگر در حالت یورش یا گریز. قلب سپاه باید در جایی بلند و دارای دید باشد. تا هنگامیکه مقدمه و ساقه ی لشگر پابرجاست بال چپ و راست حتی اگر اندکی از بین رفته باشند فرونمی پاشند اما اگر مقدمه و ساقه از میان برود دیگر ایستادگی بال چپ و راست سودی ندارد. چون سربازان خسته شوند بال راست و مقدمه و ساقه باید در کارزار شوند اما هیچ یک از سربازان بال چپ نباید از صف خود جدا شوند مگر آنهنگام که کسی از دشمن که بیم حمله اش می رود به سویشان بتازد که در این صورت باید تجاوزش را پاسخ دهند. سربازان بال راست و مقدمه و ساقه نمی توانند هم به پیکار درآیند و هم به صف یارانشان برگردند. بال چپ نیز تنها در حالت مایل توانایی نبرد دارد و بازگشت، ناتوانش می کند.

۴.۱.۳. پیاده نظام:

فردوسی در آرایش جنگی جایگاه پیاده نظام را جلوی صف تعیین کرده است:

پیاده که بد در خور کارزار         بفرمود تا پیش روی سوار

صفی برکشیدند نیزه وران          سپردار با بادپایان سران

(فردوسی ۱۳۸۸، ج ۱: ۶۳۸)

۵.۱.۳. سواره نظام:

در شاهنامه از اهمیت بسزایی برخوردار است و بخش عمده ای از جنگ را بر عهده دارد. غالبا برای پروست کردن دو بال لشگر و تاختن به پس لشگر دشمن به کار می رفته است. جایگاه اصلی اش

در دو جناح سپاه بوده است. با نگاه به ابیات شاهنامه می توان گفت جایگاه استقرار سواره نظام در بال راست و چپ لشگر بوده است:

فرستاد بر میمنه ده هزار       دلاور سواران خنجرگذار

فرستاد بر میسره ده هزار      گزیده سوار از درِ کارزار

(همان، ۷۱۸)

اما شایان یادآوری است که جایگاه سواره نظام در شاهنامه متفاوت از عیون الاخبار است؛ سواره نظام در عیون همیشه پیشاپیش لشگر روانه می شود:

وان یکون اللقا من الفرسان قدما

سواره نظام همواره پیشاپیش لشگر است.

۶.۱.۳.پیل سواران

کاربرد پیل ها در عهد تاریخی شاهنامه به ویژه در دوره ساسانیان بیشتر است معمولا بر پشت پیل، برج چوبی بزرگی می بستند و چند تیرانداز در برج قرار گرفته و از سوراخ برج تیرمی انداختند. کاربرد دیگر فیل ها سد نمودن بخش پیشین لشگر به عنوان یک سنگر دفاعی بود. ( مقتدر، ۱۳۱۸: ۹۰)

بفرمود تا پیش قلب سپاه          به پیلان جنگی ببستند راه

نهادند صندوق بر پشت پیل       زمین شد به کردار دریای نیل

هزارران دلیران به روز نبرد     به صندوق در ناوک انداز کرد

نگهبان هر پیل سیصد سوار        همه جنگجوی و همه نامدار

(فردوسی، ۱۳۸۸، ج ۱: ۷۱۷)

۲. دسته های فرعی سپاه

از تنه اصلی لشگر در جبهه جنگ‌ که بگذریم در هر دو اثر از دسته هایی نام رفته که بیرون از میدان نبرد قرار دارند و برای کمک به تنه ی اصلی لشگر وظایفی بر عهده دارند و با انجام این وظایف، لشگر را در رسیدن به پیروزی یاری می کنند‌ این دسته ها شامل: طلایه داران، کارآگهان، دیده بانان، بنه، روزبانان و روزی دهان می شود.

که هر دک اثر در چهار دسته ی نخست یعنی طلایه داران، کارآگهان، دیده بانان و بنه مشترک اند اما در مورد دو دسته پایانی یعنی روزبانان و روزی دهان در عیون الاخبار چیزی نیامده است.

۱.۲. طلایه:

طلایه یا چاووشان، از مهم ترین دسته های فرعی هر سپاه بوده و وظیفه اش حرکت پیشاپیش سپاه بوده تا راه را برای گذر بی خطر سماه فراهم‌کند و اگر دشمن پیش آید بی درنگ با سواری تیزتاز سپهبد را آگاه کند. طلایه نخستین گروهی است که با دشمن برخورد می کند برای نمونه در شاهنامه در داستان پادشاهی هرمزد می خوانیم:

طلایه بدید آن دلاور سپاه             بیامد دوان تا بر ساوه شاه

بگفت آنک با نامور مهتری          یکی لشگر آمد به دشت هری

(همان، ج۲: ۱۵۱۶)

در عیون الاخبار نیز تاکید می شود که طلایه داران باید در زمینی امن و پست روانه شوند، بر پشته ها بایستند در بیشه ها و جای های قابل استتار کمین کنند و از زمینی که در موردش ناآگاهند نگذرند:

وَلتَسرِ الطلائعُ فی قرار من الارض ویقفوا علی التلاع ولایجوزوا ارضا لم یستقصوا خبرها ولیمکن الکمینُ فی الخمر والاماکن الخفیه.

(ابن قتیبه، بی تا، ج ۱: ۱۹۱)

۲.۲. کارآگهان

خویشکاری این گروه کسب آگاهی از وضعیت دشمن است. این افراد در پوشش غیرنظامی به پایگاه دشمن رخنه می کنند و از شمار نفرات و تجهیزات و نقاط نیرومندی و ضعف دشمن آگاه می شوند. کار آنها ب معمولا با عملیات جاسوسی همراه است. در اصطلاح نظامی امروز به کارآگاهان 《نیروهای اطلاعاتی》 می گویند:

بهر سوی رفتند کارآگهان         بدان تا نماند سخن در نهان

(فردوسی، ۱۳۸۸، ج ۲: ۱۳۶۴)

 وقرات فی بعض کتب العجم ان ملکا من ملوکهم سئل: ای مکاید الحرب احزم؟ فقال: اذکا العیون واستطلاع الاخبار.

در برخی کتاب های ایرانیان خواندم که از شاهی از شاهان پرسیده شد:

چه ترفندهای نبرد دور اندیشانه تر است؟  گفت: خبرچینان تیزهوش و جستن خبرها.

۳.۲. دیده بانان

معمولا در جاهای بلند و تپه ها قرار می گیرند. در داستان دوازده رخ شاهنامه چنین می خوانیم:

چنان چون سپردی سپردم بهم        درین بود گودرز با گستهم

که اندر زمان از لب دیده بان        بگوش آمد از کوه زیبد فغان

(فردوسی، ۱۳۸۸، ج ۱: ۶۷۹)

《وسئل عن وثائق الحزم فی القتال فقال: مخاتله العدو عن الریف واعداد العیون علی ارصاد.》

درباره دوراندیشی های نبرد پرسیده شد پس گفت: دور داشتن دشمن از آبادانی ها و گماشتن چشم ها بر راه ها.

(ابن قتیبه، بی تا، ج ۱ : ۱۹۱)

۴.۲.روزبانان

نگهبانان لشگرند که پیرامون سپاه گشت می دهند تا کسی از لشگر نگریزد و یا در انجام وظایفش کوتاهی نکند؛ به روزبانان در اصطلاح نیامی امروز 《 دژبان》می گویند.

در داستان سیاوش پس از کشته شدن ِ سیاوش و در سوگواری فرنگیس، افراسیاب از سربازانش می خواهد که فرنگیس را نهانی گرفته و به روزبانان دهند:

ز پرده به درگه بریدش کشان     بر ِ روزبانان ِ مردم کشان

( فردوسی، ۱۳۸۸، ج ۱: ۳۶۴)

۵.۲. بنه

آذوقه و ابزار و جنگ افزار، ذخیره جنگی است که در هنگام حرکت سپاه پیشاپیش لشگر و بهنگام جنگ با چند فرسنگ فاصله پشت لشگر قرار می گرفته است؛ در داستان بیژن می خوانیم:

گسی کرد بار و برآراست کار   چنانچون بود در خور کارزار

بشد با بنه اشکش ِ تیزهوش       که دارد سپه را بهرجای گوش

( همان، ج۱: ۶۲۲)

در عیون الاخبار نیز خبرگان، بنه و ابزار جنگ را از تدابیر مهم جنگ می دانند که باید تامین شود  و همواره پس ِ لشگر حرکت می کند تا در صورت نیاز از آن استفاده شود:

《 وفی بعض کتب العجم انّ بعض الحکما سئل عن اشد امور الحرب: وان تکون لها مواد من ورائها. 》

در برخی کتابهای ایرانیان آمده است که از تنی چند از بخردان درباره مهم ترین امور جنگ پرسیده شد:

در جنگ بنه و آذوقه در پسِ آوردگاه باشد.

(ابن قتیبه، بی تا، ج۱: ۱۹۵)

۶.۲. روزی دهان

پس از گزینش سپاه، کار روزی دهان آغاز می شد و آن، درم و دینار دادن به آنانست که براه دور می روند و می بایستی زن و فرزندشان درآن هنگام از آرامش برخوردار باشند. روزی دهان، افزارمندانی از رده پایین و کارمندانی دیوانی بودند که کارشان دادن ِ درم ماهانه به کارمندان و پیشکاران و درم سالانه به سپاهیان بود.

(جنیدی، ۱۳۸۷: ۲۹۰)

در بخش تاریخی شاهنامه در داستان پادشاهی خسروپرویز چنین آمده:

بنوروز چون برنشستی به تخت      بنزدیک وی موبد نیکبخت

فروتر ز موبد  مهان را بدی         بزرگان و روزی دهان را بدی

(فردوسی، ۱۳۸۸،ج۲: ۱۶۹۲)

باید بگویم در بخش آیین نبرد عیون الاخبار، سخنی از روزی دهان به میان نیامده است.

 در بخش دوم این گفتار به شیوه های جنگ روانی و شبیخون و دژگیری  در ارتش ایران باستان خواهیم پرداخت.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights