ارتباط با دنیای مردگان: چالش حقایق زندگان
نگاهی به داستان بلند «کشف دیوار حضور» اثر عبدالقادر بلوچ
یکی از تکنیکهای نویسندگان در ادبیات داستانی ترسیم دنیای غیرمادی برای کشف واقعیتهای دنیای حقیقی است، نویسنده با قرار دادن و ارتباط شخصیتهای خود با دنیای غیرمادی و بیان رمزگونه میتواند شخصیتهای خود را از بحرانهای دنیای حقیقی رهایی بخشد . به این ترتیب نویسنده با استفاده از نمادهای مختلف که در جهان حقیقی وجود خارجی ندارند، به نوعی در تلاش است تا با دنیای غیرمادی ارتباط برقرار کند، این ارتباط گاهی معنادار است، یعنی به نوعی فرار نویسنده از حقایق موجود است؛ اما همین ارتباط غیرعادی با دنیای مادی و شخصیتپردازی در حال رویا گونه و قرار دادن شخصیتها در نوسان میان حقیقت و خیال، ممکن است شخصیتها و چیدمان داستان را مسئلهدار کند، یعنی پذیرش و باور شخصیتها و اتفاقات به تصویر کشیده را برای مخاطب مشکل سازد. به هر حال گاهی نویسنده برای به چالش کشیدن دنیای مادی و هستی بشری و در واقع نجات شخصیتهای داستانی خود به اینچنین فضایی پناه میبرد.
داستان بلند کشف دیوار حضور نوشته عبدالقادر بلوچ که در ونکوور کانادا به انتشار رسیده است، نیز از همین تکنیک بهره برده است. نویسنده با پیوند میان دو دنیای مادی و غیرمادی و چرخش شخصیتها میان این دو دنیا و با ادغام تصاویر سورئال و حقیقی فضای داستانی متفاوتی را در این مجموعه ایجاد کند.
داستان به صورت اول شخص و یا همان دانای کل روایت میشود. ذهن راوی مدام در چرخش میان دو دنیای متفاوت است. راوی با روایت هر دو دنیا که دنیای خیالی او تنها برای خودش قابل مشاهده است به نوعی به چالش با واقعیت میپردازد.
مخاطب مدام میان این تصویرها در نوسان است، به این معنی که نویسنده از ابتدا مشخص نمیکند که آیا این تصویرها، اعتقاد به دنیای دیگر و یا برقراری ارتباط با دنیای مردگان به راستی در ذهنیت راوی اتفاق میافتد یا نه؛ اما درعینحال تصویرهای ارائهشده از زندگی شخصی راوی، بحران زندگی ا و را در قبال از دست دادن والدینش به تصویر میکشد. راوی در دنیای حقیقی متحمل رنجهای فراوانی شده است، این مسئله حتی عاشق شدن او به دختر مورد علاقهاش را مسئلهدار میکند. تأثیر این دنیای غیرمادی در زندگی راوی آن چنان زیاد است که راوی مدام تمایل دارد تا زندگی خود را در همین دنیا تصور کند سمبلهایی مثل گربه، جن، روح و دیگر عناصر غیرمادی به نوعی فرار راوی ا ز دنیای حقیقی و تمسک به سمبلهای دنیای غیر واقعی است.
گرمی دستانش در تمام بدنم دوید. حس کردم عشق را نشان میدهد اما نمیخواهد از آن صحبت کند. وقتی از من پرسید آیا با خانوادهام زندگی میکنم نخواستم از کشته شدن آنها بگویم. (ص. ۳۲)
نحوهی بر قراری ارتباط راوی با عشق مورد علاقهاش مرجان با آنکه در دنیای حقیقی اتفاق میافتد، اما بسیار دستخوش اتفاقات عجیب و نادری است که در خلال داستان روایت میشود، در واقع حتی این ماجراها که به نظر عادی میرسند، میان دو دنیای متفاوت روایت میشوند و حکایت از سرگردانی راوی دارند . درعینحال که این اتفاقات راوی و مرجان را به هم پیوند میدهد، اما مسیر داستان را نیز به نوعی در نوسان پیش میبرد.
بعد برایم توضیح داد که بر اثر آن ماجرا مدتها بیمار میشود. عمو و عمه جانش میگویند جنهای باغ سیاهبیشه اذیتش کردهاند. آنها تصمیم میگیرند آن خانه و باغ را برای همیشه رها کنند و به خانه فعلی نقلمکان کنند اما در آخرین دیدار، پسرکی که دوست او بوده، از بستن دیوار سر راه گذر میگوید. با اینکه دو رو ز قبل مرجان آن را دیوار حضور نامیده بود، اما در آن لحظه گفت که پسرک گفته که دیوار را به زور خواهد شکست (صفحهی ۳۴۹)
در بیشتر صحنهها راوی درگیر فضاهای غیر واقعی است که خاصیت مادی ندارند، راوی مدام در تلاش است تا با این فضاها در ارتباط باشد. میتوان گفت بستر داستان در خلال همین تلاشهای نویسنده برای بازنمود ارتباط او با دنیای غیرمادی است.
شخصیتهای داستان هر کدام بر طبق همین دو فضا تعریف میشوند، آنهایی که به دنیای دیگر اعتقاد دارند و آنهایی که ندارند: مثلاً آقای قادری، منوچهر خان و عمه جان. درعینحال شخصیتهای دیگری هم هستند مثل مادر راوی که حضور مادی ندارند، اما در خیال و در نوسان میان دو دنیا یعنی دنیای زندگان و مردگان شکل گرفتهاند.
با اینکه چرخشهای مداوم راوی در دنیای متفاوت تم اصلی داستان را میسازد، گاهی راوی تصویرهای حقیقی از اتفاقات دنیای اطرافش را به تصویر میکشد. در ابتدا به نظر میرسد که رابطهای میان این دو دنیا وجود ندارد، اما هرچه داستان بیشتر به جلو میرود ارتباط میان این دو دنیا بیشتر میشود. درعینحال که ذهن راوی بیشتر در دنیای غیر واقعی در جریان است تصویرهای متفاوتی را از دنیای حقیقی نیز ارائه میدهد. این تصویرها قادرند زمان داستان را روایت کنند که به تاریخ قبل از انقلاب بازمیگردد نویسنده به این ترتیب با عدم مشخص کردن زمان خاص برای داستان، به نوعی توانسته است در نوسان میان دو دنیا مخاطب را سرگردان نگاه دارد.
ادامه تظاهرات و اعلامیههای آیتالله خمینی همه چیز را بههمریخته بود. دانشجویان انقلابی در آخرین نشست سلف سرویس دانشکده در خواست ما دانشجویانی را که در حال فارغالتحصیل شدن بودیم برای حضور در کلاسها و دادن امتحان رد کردند و رأی بر ادامهی تحصن و اعتصابات دادند. همه جا پلاکاردها و تابلوهای پارچهای مرگ بر شاه دیده میشد. خوشبختانه تجمعها و تحصنها جلو در ورودی سلف سرویس و سالن کلاسها بود و منطقهی کتابخانه و ساختمان استادها خلوت بود (صفحهی ۹۵)
اما درعینحال همین دنیای حقیقی که نویسنده به تصویر میکشد، خود به نوعی تحت تأثیر دنیای مردگان قرار میگیر د. میتوان گفت شخصیت اصلی داستان و یا همان راوی در همین دنیای غیرمادی میماند، او علاقهای به ماندن و ادامهی حیات در دنیای حقیقی ندارد . علاقهی او به کشف ناشناختهها تا آنجا پیش میرود که حتی دوست داشتن دختر مورد علاقهاش را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
در بعضی از موارد نویسنده نشان میدهد که راوی توانایی زندگی و مبارزه در دنیای حقیقی را دارد، مثلاً وقتی که در مقابل علیاصغر حیدری یکی ا ز شخصیتهای داستان میایستد؛ اما همین ایستادگی او نیز در گیر دنیای رمزگونه و تخیلات او میشود که در جهان حقیقی بازتاب مییابد، در واقع این نیروهای غیر واقعی و غیرحقیقی هستند که راوی را در جهان واقعی توانا میسازند، میتوان گفت اعتقاد او به این نیروها به رهایی او از نیروهای طبیعی یاری میرساند.
خوب به او خیر ه شدم. یکی از همان گربههایی بود که در خواب با شمشیر قصد حمله به من و آقای قادری را داشت. با سرعت روی میز پریدم و بدون درنگ با لگد زدم زیر شمشیر او و بلافاصله خودم را رویش پرت کرد و به سر کوبیدم به صورتش. میو میو کوتاهی کرد و نقش زمین شد. بلند شدم و داد زدم اگر یک بار دیگر جلوی بنگاه منوچهر خان پیدایش بشود، من او را خواهم کشت. قصد داشتم دمبش را بگیرم و تا بیرون سلف سرویس بکشم اما دیدم علی اصفر حیدری است و دمب ندارد (صفحهی ۸۴)
میتوان اینگونه بیان کرد که به تصویر کشیدن دنیای غیرمادی و ارتباط راوی با این دنیا و حتی تأثیرپذیری او از این روایتها تکنیک نویسنده برای نشان دادن چرخش ذهنی راوی و در واقع درگیری ا و میان این دو دنیا است، در واقع به نظر میرسد که راوی بعد از تجربهی تلخی که در دنیای حقیقی داشته است به دنیای غیرحقیقی پناه میبرد، در همین دنیای غیرحقیقی است که میتواند به آرزوهایش برسد، حقیقتهایی نهفته در دنیای حقیقی را کشف کند و سؤالهایی را که در ذهنش بوده بپرسد. در واقع ترومای شکست در دنیای حقیقی راوی را به بازسازی و ارتباط با دنیای مردگان برده است. نویسنده در خلال شخصیت راوی نشان میدهد که دنیای حقیقی که جای امنی نیست. در واقع تلاشهای راوی برای کشف دنیای مردگان و ارتباط با حوادث عجیب و غیرحقیقی تلاش نویسنده به را ی برون بردن شخصیتهای خو د از رنجهای تحمیلشده بر زندگی آنهاست.
مثلاً راوی در دنیای غیرحقیقی است که میتواند با مادر و پدر خود در ارتباط قرار بگیرد در واقع این نوع فضاسازی بحران راوی را در بر قراری ارتباط در دنیای حقیقی راحت میسازد.
در واقع راوی و مرجان و شخصیتیهایی چون آقای قادری به دلیل آنکه نمیتوانند بر تنشها و ترومای موجود در دنیای حقیقی چیره شوند، مدام در دنیای غیرمادی سفر میکنند. فرار از واقعیتها و مواجهشدن با آنها در دنیای غیرمادی است که ذهنیت شخصیتها را از درگیری با این واقعیتها رهایی میبخشد، به خصوص که در بعضی از قسمتهای داستان استناد مکرر نویسنده به شورشها و درگیریهای قبل از انقلاب میتواند روشنکننده این وضعیت باشد
دانشکده باز شده بود اما بر اثر تظاهرات و تحصن عملاً تعطیل بود. تمرینهای من در بردن حافظهی بیداری به درون خواب نتیجه داد. چند شب متوالی وقتی خواب میرفتم متوجه میشدم حافظه بیداری با من است. دیوارها و سقف خانه گم میشدند و نو ر نقرهای رنگی همه جا را فرامیگرفت. (صفحهی ۹۳)
میتوان گفت هر چه مرجان و راوی از دنیای حقیقی بیشتر فاصله میگیرند، در دنیای غیرحقیقی ارتباط آنها عمیق تر میشود. در واقع شخصیتهای آقای قادری، راوی و مرجان از وضعیت ترومای حقیقت به عالم مجاز پناه میبرند.
در نهایت نویسنده در پایان داستان مخاطب را میان تعلیق شخصیتها میان دو دنیا رها میکند، گرچه به نظر میرسد پردازش شخصیتها در دنیای حقیقی است، اما آنها در نهایت از طریق دنیای غیرمادی است که توانستهاند به حقیقت برسند.
نویسنده به این ترتیب نشان میدهد که حقیقتهای بسیاری که در فضای مادی پنهانشدهاند و قابلمشاهده نیستند و این تعامل میان این دو دنیا است که بیان این حقیقتها را روشن تر میسازد. گرچه که این تعامل ممکن است برای مخاطب باورپذیر نباشد اما به نویسنده این فرصت را داده است تا شخصیتهای خود را از سرخوردگی و درگیر شدن با واقعیتها رهایی بخشد و بتواند تعامل میان خیال و واقعیت را به خوبی به تصویر بکشد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia