از نیما تا روزگار ما (تاریخ ۱۵۰ سال ادب فارسی)
چاپ چهارم (۱۳۸۲) انتشارات زوّار
با مطالعهٔ تاریخ و اسناد تاریخی و نیز تحقیق و تأمل بر روی شخصیتهای سیاسی ـ تاریخی که بر زمانهٔ خود تأثیر گذاشتهاند، همیشه میتوان به مرحلهای از آگاهی رسید، تجربههایی اندوخت و آنها را در تأویلها و تعبیرهای سیاسی ـ تاریخی خود به کار گرفت. امّا مطالعهٔ صرف تاریخ، همیشه کارساز نیست، و به نظر میرسد در کنار آن، به حوزههای دیگری نیز باید سرک کشید.
یکی از حوزههایی که با مطالعهٔ دقیق و پیگیر آن میتوان تا حدود زیادی با ساختارهای ذهنی و تاریخی ملّتی آشنا شد، «فرهنگ و ادبیات» است. مطالعه و بررسی این دو، نه تنها در کنار تاریخ و رویدادهای تاریخی که گاهی خود به عنوان عنصری مستقل و کارآمد، راه برای درکی جدید میگشایند و در مواردی نیز امکان استفاده از فریب و نیرنگهای تاریخی را ـ که برخی از مورخان و محققان سر لوحهٔ کار خود قرار میدهند ـ به حداقل میرسانند.
پرداختن به ادب و فرهنگ هر دورهٔ تاریخی، یکی از اساسیترین و مهمترین ابزارهای برای درک ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و تاریخی هر جامعهای است. از آن جا که عناصری چون سیاست، ادبیات، اقتصاد، فرهنگ، جغرافیا و تاریخ، همه بر یکدیگر تأثیر گذاشته و هر یک سازهای از یک ساختار کلی به نام جامعه، به شمار میآیند، مطالعهٔ هر یک از آنها به طور جداگانه و نیز درک چگونگی تأثیر آنها بر یکدیگر بسیار ضروری مینماید.
کتاب «از نیما تا روزگار ما» بررسی تاریخ ۱۵۰ سال ادب فارسی است، ناشر این کتاب در آغاز مقدمهاش چنین مینویسد:
«استاد عبدالحسین زرینکوب سالها پیش از این در نقد کتاب «از صبا تا نیما» نوشت:
ـ یحیی آرینپور بیش از تمام کسانی که در این سالهای اخیر در ایران راجع به ادبیات عهد قاجار، نهضت بازگشت ادبی و ادبیات عهد مشروطیت سخن گفتهاند، توفیق یافته است.»
وی ادامه میدهد؛
«همه کسانی که این اثر را خوانده بودند مشتاقانه در آرزوی جلد سومی بودند که میبایست با نیما و نیمائیان و نویسندگان معاصر متمم و مکملِ «از صبا تا نیما» باشد و این آرزو به دست و ذهن توانای مترجم و نویسندهٔ توانای روزگار ما ـ استاد یحیی آرینپور ـ صورت تحقق یافت و اکنون به نام «از نیما تا روزگار ما» در زیر دست خوانندهٔ فاضل است.»
«از نیما تا روزگار ما»، ادامهٔ «از صبا تا نیما» به حساب میآید، این کتاب در هشت بخش تنظیم و تدوین شده است:
بخش اول؛ گامهایی به سوی تجدّد نام داشته و شامل سه فصل است، فصل اول تأثیر تجدّد در موقعیت زن در ایران، فصل دوم؛ فرهنگستان ایران و فصل سوم؛ تغییر خط فارسی.
در بخش دوم به جراید و مجلات پرداخته میشود. در بخش سوم تاریخ نویسان و ادب شناسانی همچون، سیداحمد کسروی، بدیعالزمان فروزانفر، علیاکبر دهخدا و مجتبی مینوی مورد بررسی قرار گرفتهاند. بخش سوم علاوه براین حاوی دو مورد جداگانهای است که مختصری از آنها نیز گفته شده است: مخالفت با شعر و شاعری و کتاب سوزان. آن گونه که در کتاب آمده است، ملکم و کسروی از کسانی هستند که با شعر و شاعری در آثارشان مخالفت ورزیدهاند. ملکم عقیده داشت که شعر از نتایج ایام طفولیت بشر است، و وقتی صنعت خط به حد کمال رسید، شعر نیست به جز تضییع اوقات. کسروی نیز اگرچه بر شعری که از روی نیاز گفته شده باشد ایراد نمیگیرد. ولی اذعان میدارد که با همهٔ رواج شعر در ایران، در قرنهای گذشته چندان سودی از آن بهرهٔ این کشور نگردیده و اگر روزی به حساب شعرا رسیدگی گردد، معلوم خواهد شد که زیان آنان بر ایران بیش از سودشان بوده است.
«آرینپور» در بخش چهارم کتاباش به رماننویسان میپردازد؛ عبدالحسین صنعتی، میرزاحیدرعلی کمالی، سعید نفیسی، علی دشتی و دیگران. حجم زیادی از این بخش به هدایت، کارهای او، ترجمهها و نیز زندگینامهاش اختصاص یافته است. در بخش پنجم که عنواناَش نمایش و نمایشنامهنویسان است، از گذشته، نمایش در ایران و تئاتر در سالهای آخر سلطنت رضاشاه سخن به میان آمده است. بخش ششم از متنوعترین بخشهای کتاب «از نیما تا روزگار ما» است که در آن به ضربالمثلها قصهها و افسانهها پرداخته میشود. بخش هفتم را آرینپور گویندگان نام نهاده که در واقع در این بخش از شاعرانی چون بهار، لاهوتی، شهریار، فرخییزدی، پروین اعتصامی و چندتن دیگر یاد میگردد.
در آخرین بخش کتاب، که از مهمترین بخشهای آن نیز به شمار میرود؛ تمرکز نویسنده بر شعر نو و نیماست. این بخش مقدمهای دارد با عنوانِ در آستانهٔ شعر نو که در آن با استفاده از نقل قولهایی از افراد و شخصیتهای ادبی – فرهنگی، ضرورت تغییر و چگونگی آن در جامعهٔ ادبی ایران مورد مداقه قرار گرفته است. برای نمونه، جمالزاده در دیباچهٔ یکی بود یکی نبود مینویسد:
«در ایران ما، بدبختانه عموما پا از شیوهٔ پیشینیان برون نهادن را مایهٔ تخریب ادبیات دانسته و عموما همان جوهر استبداد سیاسی ایرانی که مشهور جهان است دربارهٔ ادبیات نیز دیده میشود. به این معنی که شخص نویسنده وقتی قلم در دست میگیرد، نظرش تنها متوجه گروه فضلا و ادباست و اصلا التفاتی به سایرین ندارد. و حتی اشخاص بسیاری را نیز که سواد خواندن و نوشتن دارند و نوشتههای ساده و بیتکلف را به خوبی میتوانند بخوانند و بفهمند هیچ در مد نظر نمیگیرد و خلاصه آن که پیرامون «دموکراسی ادبی» نمیگردد. جای شک نیست که این مسئله خصوصا برای مملکتی چون ایران که جهل و چشم بستگی گروه مردم، مانع هرگونه ترقی است، بسیار مایهٔ تأسف است.»
مؤلف کتاب در بخش پایانی، هم چون بخشهای دیگر تلاش نموده است که مفاهیم و عقاید خود را با ذکر نمونههای ادبی و تاریخی تکمیل و مستدل نماید. در بخش هشتم، جا به جا بر نظریههای نیما استناد شده و علاوه بر تصریح و توضیح آنها، برای هر مورد، مثالی نیز آمده است.
کتاب «از نیما تا روزگار ما» کتابی است خواندنی و پربار. دقت در پردازش صحیح عبارتها و جملات و نیز استفادهٔ درست از زبان و ادبیات فارسی، و نیز انتظام درونی و بخشبندی منطقی کتاب، رغبت مخاطب را برای ادامهٔ مطالعه افزایش میدهد.
در پایان کتاب، علاوه بر فهرست اعلام و کتابنامه، صفحاتی نیز به تصاویر و عکسهایی اختصاص یافته است که آنها نیز خالی از لطف نمیباشند.
کتاب «از نیما تا روزگار ما علاوه بر این متنی لذتبخش برای علاقمندان به تاریخ ادبیات معاصر است، برای محققان و مؤلفان نیز منبع و مرجعی کارآمد بشمار میرود.
*
«علاقمندان برای تهیه این کتاب میتوانند، به کتابفروشی (پاتوق فرهنگی) هدایت مراجعه نمایند.»