انتخابات نهم آوریل میتواند “پایان نتانیاهو” باشد
در حالی که بحران در خاورمیانه در ارتباط مستقیم با نقش اسرائیل و دولت “بنیامین نتانیاهو” در روند مخرب آن می باشد، هم اینک با نزدیک شدن به موعد انتخابات پارلمانی در نهم آوریل به نظر می رسد “بی بی شاه” به دلایلی دچار یک مخمصه بزرگ شده است. آنچه امروز در عرصه تحولات سیاسی اسرائیل می گذرد در آستانه این انتخابات سرنوشت ساز برای نتانیاهو که تا همین ماه پیش همه تحلیلگران و موسسات نظرسنجی پیروزی و دوره جدیدی از نخست وزیری وی را تقریبا قطعی می دانستند، پالس های تهدید کننده یی را نشان می دهد که تا حدود زیادی توازن قدرت به سمت رقبای وی و از جمله ائتلاف جدیدالتاسیس ژنرال بازنشسته “بنی گانتز” و “لائیر لاپید” چربش پیدا کرده است. از سوی دیگر در کمتر از شش هفته به برگزاری این انتخابات بالاخره پس از ماه ها کش و قوس سیاسی – قضائی، دادستان اسرائیل در روز پنجشنبه ۲۸ فوریه اعلام کرد که با توجه به نتایج تحقیقات صورت گرفته قصد دارد بنیامین نتانیاهو را به “تقلب و سوء استفاده از اعتماد” در سه پرونده مجزا و نیز “فساد” در یکی از آنها متهم سازد. در حالی که راست میانه با ائتلاف گانتز – لاپید این بار بسیار قدرتمند در مقابل حزب “لیکود” و نتانیاهو صف آرایی کرده و حتی قبل از به جریان افتادن این پرونده قضایی هم در نظرسنجی ها حزب به رهبری گانتز شانه به شانه حزب لیکود پیش می رفت، در روزهای اخیر اغلب نظرسنجی ها نشان می داد که این ائتلاف حداقل حدود ۳۶ درصد کرسی ها در مقابل احتمال کسب حدود ۳۰ کرسی لیکود را کسب می کند، حالا با ورود این اتهام قضایی باید منتظر اوج گیری رقبای بی بی در مقابل احتمال سقوط چند درصدی وی بود. بر اساس داده های موسسات نظرسنجی بر اساس ترکیب نیروهای سیاسی و موازنه های بین حامیان نتانیاهو و رقبای وی گفته می شود که حتی کاهش دو درصدی آرای حزب لیکود می تواند منجر به سقوط نتانیاهو از صندلی نخست وزیری شود.
باید با ارزیابی درست از داده های جدید دید چرا این بار نتانیاهو به شدت زیر فشار قرار دارد و احتمال شکست وی بیش از همیشه به نظر می رسد. بزرگترین عامل تهدید برای این نخست وزیر جنگ طلب و راستگرا بدون شک ورود یک چهره معتبر و قدرتمند (بنی گانتز) به عرصه رقابت های انتخاباتی در جامعه یهودیان اسرائیلی می باشد که اتفاقا سوابق وی در چهل سال خدمت در ارتش و ریاست ستاد مشترک آن بسیاری از دلواپسان صهیونیست را نسبت به وجود اقتدار در مقابل تهدیدات بیرونی تا حدود زیادی تضمین می کند. مشکل وقتی برای نتانیاهو دو چندان شد که حزب جدیدالتاسیس گانتز به نام “اقتدار اسرائیل” توانست با حزب “یش عتید” به رهبری لاپید که در انتخابات دوره قبل ۱۸ درصد آرای انتخاباتی را کسب کرده بود وارد یک ائتلاف بزرگ شود. این ائتلاف بدون شک در انتخابات نهم آوریل بسیار بیشتر از حزب لیکود به رهبری نتانیاهو رای خواهد آورد و به تبع ماموریت تشکیل دولت و جذب احزاب کوچکتری که موفق به ورود به پارلمان با کسب حدنصاب ۳,۲۵ درصدی شده اند در ابتدا به آنان واگذار می شود. از آنجا که طبق یک قاعده معمول و مالوف همیشه حزب پیروز به دلیل اقبال عمومی شانس بیشتری برای جلب نظر و ائتلاف با احزاب بینابینی را دارد در چنین وضعیتی مدیریت اوضاع از دست نتانیاهو خارج و به رقیب قدرتمند وی می رسد. از طرف دیگر با ورود دادستان کل اسرائیل به پرونده اتهامات نخست وزیر در آستانه این انتخابات از آنجا که قوه قضائیه در اسرائیل در کنار ارتش دو نهاد فراجناحی و مستقل تلقی می شوند، حداقل در بین بسیاری از رای دهندگان یهودی اعلان دادستانی برای ورود به این پرونده به مفهوم این خواهد بود که مدارک معتبری در هر سه پرونده موسوم به (هزار، دو هزار و چهار هزار) برای تخلفات نخست وزیر وجود داشته است.
انتخابات پارلمانی نهم آوریل در اسرائیل با توجه به فضای دوقطبی این جامعه و تحولات منطقه یک نقطه عطف در تاریخ دولت صهیونیستی خواهد بود. این در شرایطی است که با افول چپ میانه امروز رقابت اصلی بین حزب لیکود با ائتلاف گانتز – لاپید خواهد بود که همین مساله در اردوی جناح راست شکاف و گسست زیادی ایجاد می کند که دقیقا علیه نتانیاهو خواهد بود. اما یک پارامتر بسیار تاثیرگذار هم در این میان وجود دارد که معمولا در تحلیل های صاحب نظران و حتی بنگاه های نظرسنجی چندان به آن توجه نمی شود و آن میزان حضور و نحوه استقبال اعراب ساکن اسرائیل در انتخابات آتی می باشد. معمولا اکثریت واجدین شرایط رای در بین اعراب ساکن اسرائیل در انتخابات شرکت نمی کنند در حالی که بر اساس آمارهای رسمی حدود بیست درصد جامعه را شامل می شوند و به دلیل همین عدم مشارکت بین هشت تا ۱۰ درصد کرسی ها به نمایندگان عرب می رسد. اما در شرایط کنونی با توجه به سیاست های جدیدی که دولت نتانیاهو در چند سال گذشته در خصوص گسترش شهرک سازی های یهودی در مناطق اشغالی دنبال می کند، نقض تمام معاهدات و توافقات قبلی با دولت خودگردان فلسطینی، زیر پا گذاشتن اصل دو دولت و مهم تر از همه تصویب طرح کشور یهودی در “کنست” که دیگر نژاد و زبان و دین اعراب را به عنوان یک ملیت اسرائیلی به رسمیت نمی شناسد، احتمال اینکه این بار آنان با مشارکت بیشتر بخواهند بی بی شاه را از مسند خود پائین بکشند بسیار زیاد می باشد. البته نتانیاهو هم دست به اقداماتی جهت ساماندهی نیروهای راستگرای افراطی به عنوان متحدین خود زده است که مهم ترین آن متقاعد کردن چند حزب کوچک راستگرا برای ائتلاف با حزب نژادپرست و بدنام “اقتدار یهودی” از حامیان “ربای مئیر کاهانا” که در سال ۱۹۹۰ توسط یک مسلمان مصری ترور شد و حتی به خاطر همین تمایلات نژادپرستانه و تبلیغ خشونت دو سال قبل از ترور از پارلمان اخراج گردید، تنها به دلیل اینکه این احزاب کوچک افراطی یهودی بتوانند از حدنصاب ورود به پارلمان برخوردار شوند، بوده است. با توجه به تحولات جدیدی که در جامعه اسرائیلی به لحاظ سیاسی و قضائی می گذرد به نظر می رسد که نتانیاهو احتمالا باید حداقل در این مقطع تاریخی به پایان خود سلام کند. هر چند که هنوز بسیاری از تحلیل گران سیاسی و صاحب نظران اسرائیلی معتقدند که بی بی شاه هنوز توان معکوس کردن سیکل تحولات را دارد و به همین دلیل در این مدت این امکان که وی در سوریه یا لبنان دست به یک ماجراجویی نظامی به بهانه مبارزه با ایران بزند بیش از همیشه جدی خواهد بود.
۱۱/۱۲/۹۷
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.