انقلاب تکنولوژی دیجیتال و پایان بردهداری مدرن
[show_avatar email=1167 user_link=authorpage display=show_name]
در دوران تاریخی مناسبات برده داری، برده داران آنقدر معاش به بردگان میدادند تا آنها فقط زنده بمانند و بتوانند فردا دوباره سر کارحاضر گردند. در دوران نظام فئودالی، مالکان موقع برداشت محصولات در پاییز، فقط به آن اندازه برای رعایا معاش می گذاشتند، تا آنها تنها بتوانند با حداقل آذوقه امرار معاش کرده، فردا دوباره بر سر مزرعه حاضر شده و به شخم زدن زمین بپردازند. در آن زمان، رعایا همراه با زمینی که در آن کار میکردند، جزو املاک مالکان به حساب آمده، میان مالکان معامله و رد و بدل میشدند. در نظام سرمایه داری، کارگر به کالائی در پروسه تولیدات تبدیل گردیده است و نیروی کار آن از طریق بازار کار مورد معامله قرار میگیرد. حقوق کارگر را بر اساس حداقل سبد معاشی یک خانواده محاسبه میکنند، تا کارگر بتواند با آن حداقل، امرار معاش کرده و فردا بتواند بر سر کار حاضر گردد. در این نظام نه تنها کارگران، در داخل همان کارگاهها و کارخانجات میان سرمایه داران مالک معامله میکردند، بلکه همیشه لشکر عظیمی از بیکاران جهت پایین نگه داشتن دستمزد کارگران در میزان حداقل آن، در صفوف بیکاران نگهداری میشوند. آیا ما تفاوتی ماهوی در زمینه مناسبات میان انسانها و روابط طبقاتی میان انسانها در سه نظام بالا مشاهده میکنیم؟ آیا در دوران تکنولوژی دیجیتال و روبوتیک، ما در نظام مناسباتی طبقاتی بردهداری نوین و مدرن دیگری زندگی نمیکنیم؟
در بردهداری مدرن امروزی مناسبات اقتصادی میان انسانها بر “کارگر در مقابل سرمایه دار”، یا ” “کارگر در مقابل کارفرما”، یا حاکمیت “ثروتمند بر فقیر”، یا “دارا بر ندار” تقسیم میگردند. پوشش فرهنگی کلیه جوامع انسانی در درون پردایم نظام سرمایه داری، بر پایههای تحکیم نظام ارزشی فعلی بصورت سنّت رفتار مقبول اجتماعی و رسمیت بخشیدن فرهنگی بر چنین مناسباتی تنظیم میگردد. مناسبات حقوقی جامعه بر اساس تنظیم و تحکیم روابط اجتماعی بر پایههای رسمیت بخشیدن به یک مناسبات استثمارگرانه استوار بر بهرهکشی از اکثریت عظیم جامعه توسط اقلیت یک درصدی میباشد استوار است. این نظام بر حاکمیت سرمایه دارن بر تودههای عظیم نیروی کار و زحمت تنظیم گردیده است. مناسبات سیاسی در نظام برده داری مدرن، بر پایه حاکمیت دائمی و مستمر قدرتمداری صاحبان سرمایه بر کارگران و زحمتکشان مبتنی میباشد.
هر چقدر هم ما در تنظیم قوانین و مناسبات حقوقی در نظام سرمایه داری شاهد تعدیلهایی بوده باشیم، به موازات آن نه تنها این قوانین پیچیدهتر و حجیمتر میگردند که کارگران و تهیدستان را امکان سوار شدن و بکار گرفتن آن تقریبا غیر ممکن میباشد، بلکه سرسام آور بودن هزینههای حقوقی جهت مبارزه در راه کسب تعدیلات به اصطلاح عادلانه، با توجه به فرسایشی بودن پروسههای حقوقی که گاها میتواند سالها طول بکشد، فقط به صاحبان ثروت و قدرت این امکان را میدهد که تقریبا همیشه چرخههای نظام حقوقی را به نفع خویش بچرخانند.
امروزه در زمان حاکمیت سرمایه داری مالی، نظام چرخشی اقتصادی مبتنی بر فرهنگ هزینه کردنهای اجتماعی از طریق بدهکاریها، سوداگری بر مبنای اسناد بهاداری که به پشتوانه اسناد بهادار دیگر بصورت زنجیرهای ساخته شدهاند، و هیچ ارتباطی با شاخصهای مستقیم ارزشی اقتصادی ندارند و بر پایه یک نظام اقتصادی با ماهیت ورشکستگی میچرخد. در این نظام، اکثریت غالب مردم دنیا بدهکار به دنیا میآیند، پولی را که ندارند، خرج میکنند، زمانی که حقوق و معاش خویش را میگیرند، آنها تنها قادرمیباشند تا بخشی از بدهکاریهای خویش را پرداخت کنند. به همین دلیل است که تودههای عظیم مردم هر روزه تقریبا تا آخر عمر مانند روبوتهای زندهای میباشند که باید به دنبال پرداخت کردن بدهکاریهای خویش دوندگی نمایند. اربابان سرمایه در طول عمر زندگانی ما آنقدر از ماها بهره کشی میکنند، آنقدر از طریق تشویق ما به مصرفگرائی بیرویه و دائمی سود میبرند، که از این بابت که تعدادی از ماها روزی ورشکست شویم، یا اینکه با بدهکاریهای خویش از دینا برویم، ابائی ندارند. آنها با وجود این ورشکستگیها و از دنیا رفتنهای بخشهایی از تودههای مردم، آنقدر خون مردم را مکیدهاند که از این بابتها متضرر نمیشوند.
مبارزات سندیکائی کارگران و زحمتکشان، گرچه برای تامین حداقل معاش روزمره آنها، فراهم کردن حداقل پوشش حفاظی برای تامین اجتماعی آنها برای دوران بیکاری و بعد از بازنشستگی لازم است، اما برای تضمین زیست سعادتمند و عادلانه آنها و فرزندانشان به هیچ وجه کافی نمیباشد. در دوران خلا وجود برآمد سوسیالیستی از طرف جنبش کارگری در جامعه، عدم قد علم کردنهای سرافرازانه جایگزین سوسیالیستی، این نیروهایی مثل جمهوری اسلامی ایران، یا ناسیونایستها فاشیست ماب به حاشیه رانده شده اجتماعی میباشند که دون کیشوتوار پرچم عدالتخواهی ضد امپریالیستی را بلند میکنند. جنبش کارگری باید برآمدی بالاتر از چالشهای سندیکائی را در دستور برنامهای خویش قرار دهد. کارگران، باید با حضور هر چه گسترده تر و فعالانه تر خویش، نقش به مراتب وسیعتر و گسترده تری را در احزاب سوسیالیستی ایفا نموده و بعهده بگیرند.
در شرایطی که نظام سرمایه داری جهانی با ایدئولوژیهای منسجم و فراگیر نئولیبرالیستی سکولار دموکراتیک، فاشیستی و یا اسلامی خویش به میدان میآیند، جنبش کارگری سوسیالیستی موظف میباشد با برآمدی مستقل، قدرتمند و شایسته خویش به موازات آنها بتواند در چالشهای دگرگونی اجتماعی سرافرازی نماید. اگر نئولیبرالیسم سکولار، فاشیستی و یا اسلامی، برای خود فرهنگ ویژه، ادبیات خاص، سنتها و رسوم و قوانین حقوقی و نورمها و ارزشهای مستقل اجتماعی خویش را دارد. اگر آنها قادر بودهاند تا این نظامها و ارزشهای خود را بعنوان نظام منسجم جاودانهای با اتکا به قدرت به مرادم بقبولانند. آلترناتیو سوسیالیستی نیز باید در تمامی عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ادبیات و هنری و در عرصههای قانونی حقوقی برآمد قدرتمند آلترناتیو، جایگزین خویش را بنماید. سوسیالیسم، باید نظام ارزشی فردا و آینده ماورای نظام بردهداری مدرن سرمایهداری نئولیبرالی را تنظیم، ترسیم و اراائه نماید.
انقلاب تکنولوژیک دیجیتال روبوتیک، انفورماسیون و دادههای کلان در شبکههای اینترنتی و مجازی، گرچه به میزان وسیعی از طرف بردهداران مدرن نظام سرمایهداری نئولیبرالیف به سرکردگی سرمایهداری مالی، نفتی نظامی، مورد استفاده قرار میگیرد، ولی در عین حال قابلیت آن را دارد تا به موازات آن گورکن هر گونه مناسبات غیر انسانی، ضد بشری نیز بوده باشد. پیروان اندیشههای سوسیالیستی، بخصوص جنبشهای کارگری باید در احزاب چپ و سوسیالیستی گرد آمده، از این امکانات استفاده نموده و خود را بعنوان آنتی تز دگرگونی تحول بزرگ فردا و افق روشنائیهای دیگری که در آن نظام بهره کشی اقلیت یک درصدی از تودههای عظیم به گذشتههای تاریخی سپرده شده باشد، به صحنه بیاورند. نه تنها دوران شرمساریهای دوران از هم پاشیدگیهای کشورهای با نظام سوسیالیستی سنتی به پایان رسیده است، بلکه دوران افتخار آفرینی و سرافرازی برآمد آلترناتیو کارگری سوسیالیستی نوین فرا رسیده است. با یک چنین افق روشن صبحگاهی، پیروز و فرخنده باد روز جهانی کارگران و زحمتکشان جهان.
۲۹ آوریل ۲۰۲۰