«انکار واقعیت یا کالائی شدن جسم و جان»
راهبران فکری این گروه تئوریسینها در امریکا و جهان سرمایه داری فروش تن و جسم (فاحشگی) را با گستاخی بشکل کسب و کار عادی در آوردهاند و معتقدند وقتی یک نفر میتواند جسم وتن خودرا برای فروش عرصه کند، پس میتواند بخشی از تن و جسم خود را هم که شامل کلیه باشد نیز به فروش برساند. پیروان این نظریه در ایران شرمگینانه و از ترس بیآبروئی جرئت علنی گوئی این موضوع را ندارند وگرنه اینان همان آنان هستند. یعنی سرمایه داری جنائی که امروزه بعنوان خطر اصلی جهان بشریت را تهدید میکند.
مقالات مستند و وزین پیرامون فروش قطعات بدن انسان منجمله کلیه در روزنامهها و خبرگزاریهای داخلی که اعتراض نابحق برخی پزشکان را بهمراه داشت نشان داد که متاسفانه در جهان سرمایهای “جسم و جان” هم به مثابه کالا تلقی و خرید و فروش میشود.! عدهای در ایران طبق معمول منکر این قضییه شدهاند! تعجب در آن است که جامعه فرهنگی و نخبه پزشکی کشور بجای برخورد راستین با این پدیده شوم به توجیه زشت آن در قالب جملاتی همچون “اهدای داوطلبانه و انساندوستانه و خیرخواهانه اعضای بدن” از طرف خانوادههای مؤمن و خیرخواه پناه آورد. کدامین عقل راستین میپذیرد که جز در موارد استثنائی که جان عزیزی از وابستگان انسان در گروی اهدای کلیه و قلب و … باشد، انسانی به چنین عملی دست زند که سرانجام آن نارسائی بعدی شخص اهدا کننده و مرگ ناقص او در سنوات بعدی باشد!! به قول فروید بین تحریف یک واقعیت و قتل شباهتی وجود دارد، تنها مسأله در هر دو مورد پاککردن ردپاست!! راستی ما را چه میشود؟! آگهیهای فروش کلیه و قلب و … مگر قابل انکارست نیمنگاهی به دیوارهای خیابان حوالی میدان ولیعصر نشاندهنده ماهیت قشر فروشنده کلیه که همه از زحمتکشان کشور هستند، میباشد زهی بیشرمی! فاجعه بقدری بالا گرفته که مدیر عامل انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی کشور با اشاره به اینکه برخورد با متخلفان فروش اعضای بدن از طرف وزارت بهداشت، نباید سطحی باشد، کفته است پزشکان و بیمارستانهای متخلف باید شدیداً به شزای عمل خود برسند (خبرگزاری تسنیم مورخ ۳۰/۰۱/۱۳۹۳). حالا باز پس فردا یکی از حضرات بجای یافتن درمان این درد فقر به لاپوشانی آن تحت توجیهات خدمات ارزنده جامعه پزشکی روی میآورند! بدیهی است چنانچه بیماری خود رأساً توانسته باشد کلیه شخص ثالثی را بهر طریق خریداری و … و با مراجعه به پزشک یا بیمارستان درصدد نجات خود برآید بر آن پزشک جرمی وارد نیست اما چنانچه پزشکی به سوگندنامه بقراط پایبند باشد نباید از افشای جنایات مالی تحت عنوان کالائی شدن جسم و جان بهراسد و درصدد توجیه فساد در حوزه پزشکی برآید زیرا مگر حوزه پزشکی تافته جدا بافتهایست که نمیتواند فساد بپذیرد. برای اثبات بازار فروش کلیه به آدرس (http://iran-jobs.blogsky.com/) مراجعه کنید تا ببینید مردم برای پوشش هزینه زندگی کلیه فروشی میکنند نه بقول شما برای عمل انساندوستانه!! به نقل از تارنمای فردا مورخ ۲۳/۰۸/۱۳۹۰(کدخبر ۱۷۰۲۱)، در واقع از زمان کالائی شدن همه شئونات زندگی در فرآیند جهانی شدن، تئوریسینهای کالائی شدن با دستاویز «علم پیوند اعضای بدن» و باصطلاح نجات انسانها تجارت اعضای بدن انسان را بعنوان شاهکار علم پزشکی راه انداختندو مدعی انقلاب در علم پزشکی شدند. و با دستیابی پزشکان به این دانش، بازار تقاضایی به وجود آمد که تا قبل از این وجود خارجی نداشت. بازارتقاضا نیز خود به خود بازاری برای عرضه فراهم کرد. گرچه تا قبل از دستیابی به علم پیوند نیز بازاری برای فروش اعضای بدن انسان وجود داشت اما این بازار بیشتر با اجساد انسان سر وکار داشت. شاید بسیاری ندانند که جسد انسان پس از مرگ بازاری چند میلیارد دلاری در جهان را به خود اختصاص داده است. ستون فقرات، دست، ساعد و شانه، قلب، قرنیه، کلیه، سر سالم و دست نخورده، مغز، زانو، تاندون از جمله اندامهای انسانهاست که برای مقاصد پزشکی و تحقیقاتی مورد استفاده قرار میگرفته و میگیرد. اما تقاضا برای اعضای بدن انسان طی دهههای اخیر بسیار بیشتر از عرضه آن بوده و به همین دلیل این تجارت به تجارتی زیرزمینی و کثیف تبدیل شده است. به طوری که افراد سودجو بدون اجازه اقدام به برداشت اعضای بدن و خرید و فروش آن در بازار میکنند. اما فروش اعضای بدن یک انسان زنده آن هم از فشار نداری و فقر قصه دیگری است. نوشتههای دیواری فروش کلیه که اتفاقاً این روزها بیش ازگذشته، همچون وصلهای ناجور بر در و دیوارها به چشم میخورد از رنجی میگویند که برعرضه کنندگان کلیه میگذرد. آمارها بیانگر این است که سالانه صدها نفر در کشور چه زیرنظر انجمن حمایت از بیماران کلیوی و چه بهطور مستقل در بازار آزاد بهطور توافقی بین طرفین اقدام به خرید و فروش کلیه میکنند و امیدوارند شاید از این راه بتوانند بخشی از مشکلات ریز و درشت زندگی خود را که تنها حلّال آن پول است، رفع کنند حتی اگر این کار به قیمت ناقص شدن همیشگی تا پایان عمر تمام شود. کلیه در گروههای خونی و سنین مختلف در بازار سیاه از ده میلیون تا بیست میلیون تومان قیمتگذاری میشود و حتی بنگاههای معاملاتی برای خرید و فروش کلیه نیز وجود دارد که در ازای پیدا کردن خریدار و فروشنده حق الزحمه دریافت میکنند. (روزنامه مردمسالاری شماره ۳۰۹۸ مورخ ۱۰/۱۰/۱۳۹۱). لازم بیادآوریست که پدیده شوم فروش اعضای بدن مختص کشور ما نیست و کشورهای هند، فلیپین، چین و برزیل در این تجارت گوی سبفت را از سایرین ربودهاند. اما روند رو برشد تزایدی این تجارت در ایران بی نظیر است بطوریکه وزارت بهداشت اعلام کرده، طی ۲۰ سال گذشته، بخشهای دیالیز کشور، رشد بسیار زیادی داشتهاند و از ۷۰ بخش در سال ۱۳۷۰ به ۴۲۸ بخش در سال ۱۳۹۰ افزایش یافته است. همچنین تعداد ماشینهای دیالیز کشور در سال ۱۳۷۰ قریب ۸۰۰ دستگاه دستگاه بوده که این تجهیزات هم اکنون به ۳ هزار و ۷۰۰ مورد افزایش یافته است. ۳۰ مرکز پیوند کلیه نیز در کشور فعالیت میکنند. با این حال، نفوذ فزاینده دلالانی که اکثر آنها، یکی از کلیههای خود را در بازار سیاه فروش اعضای بدن، از دست دادهاند، به قدری جدی شده که مسوولان از آن، ابراز نگرانی میکنند. آمارهای مستند سازمان بهداشت جهانی علت این پدیده را نه روابط و وظیفه انسانی و مذهبی که ” فقر اقتصادی” بیان میکند. در کشور خودما به لطف فقر گسترده بویژه پس از اجرای طرح مخرب یارانه، در حال حاضر، اغلب فروشندگان کلیه را افراد تقریباً جوان تشکیل میدهد که به دلیل نیاز مالی مجبور میشوند عضو حساس بدن خود را به قیمت چند میلیون تومان بفروشند. این موضوعی است که در برخی شهرستانهای کشور نمود بیشتری دارد به طوریکه حسین بیگلری، مدیر انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی کرمانشاه چندی پیش عنوان کرده بود که برخی از جوانان بیکار این منطقه برای تأمین هزینههای زندگی مبادرت به فروش کلیه خود میکنند. این در حالی است که سن متقاضیان فروش کلیه اغلب بین ۲۰ تا ۳۰ سال است و در این بین دختران جوانی هم متقاضی فروش کلیه هستند. البته تعداد اندک متقاضی پیوند کلیه در این قبیل استانها، باعث شده افرادی که قصد فروش کلیه خود را دارند به شهرهای بزرگ کشور از جمله تهران مسافرت کنند و عضو حساس بدن خود را در پایتخت به مزایده بگذارند.”!!
بدون شک در حرفه پزشکی آنانی که به مسئولیتهای حرفهای و اجتماعی خود پای بند هستند هیچگاه مورد اتهام قرار نگرفته و نخواهند شد چرا که آنرا که پاک است از محاسبه چه باک زیرا اگر قرار باشد رسانههای مستقل مسائل مبتلا به روز را بدلیل اینکه به این و یا آن حرفه و نهاد برمیخورد منعکس ننمایند پس چگونه انتظار دارید در مواقع به حق و لزوم مطبوعات و رسانههای جمعی به دفاع از حرفهتان برآیند. در واقع روزنامه شرق این مسئله را تداعی کرده که نگاه کاسبکارانه به حرفه پزشکی سلامت جامعه را بخطر خواهد انداخت زیرا بنا به نوشته یکی از تارنماهای کشور گردش مالی بخش سلامت حدود ۴۰ هزار میلیارد بوده که تنها ۲ دهم درصد پزشکان قریب ده درصد این گردش مالی را بخود اختصاص دادند. (تارنمای مستضعفین). البته برای سخنگویان اقتصادکالائی و انانی که در پنهان اندیشهشان همه عناصر جامعه را کالائی و از زاویه یارانهای مینگرند، کالائی شدن تن و جان و جسم انسانها نه تنها ایرادی ندارد که وفق طبیعت کسب. کار میباشد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
غلامحسین دوانی؛ پژوهشگر اقتصادی و عضو انجمن اقتصاددانان حرفهای بریتیش کلمبیا و از اعضای حسابداران خبره آمریکای شمالی