ای کاش تمام بورس قندی میشد
شعرتازهای از شاعر طنزپرداز، هادی مومنی رودسری
ای کاش تمام بورس قندی میشد!
دارای ضریب هوشمندی میشد!
ملت زقمارخانه دل میکندند
برروی سهام شرط بندی میشد!
هرکس به دلار و سکه رو میآورد
محروم ز حق شهروندی میشد!
اسطورهی اختلاس درحال فرار
مرحوم ز درد خودپسندی میشد!
برسردر بورس جملهی: “صبرکنید”
آنگاه چه جاودانه پندی میشد !
ای کاش تمام بورس قندی میشد!
شبها دم دربِ بورس صف میبستند
بازارسهام گوسفندی میشد!
داروی قولنج و لقوه و نازایی
درمان غم و روان نژندی میشد!
هم بیمهی سکته داشت هم بیمهی دق
هم بیمه زبیم بی گزندی میشد!
با برگه ای از “قند لرستان” دهقان
خانباشی ایل”جوجه وندی”میشد!
درعرض سه هفته هم صمدپیکانی
تبدیل به سامانِ سمندی میشد!
ای کاش تمام بورس قندی میشد!
هرجاکه حباب بود بالون میشد!
برکلهی بورس نقشبندی میشد!
محبوبترین نام “سهام الدین” بود!
این نام نماد سودمندی میشد
هرچرخی دوره گرد سهم سبدش
مشهورتر از مارک “فشندی” میشد!
ماشین لباسشویی مامان شور
درغرب رقیب “بوش” و “کَندی” میشد!
سرتاسرسال هم نمودارصعود
خوش قامت وراست تک رَوَندی میشد!
ای کاش تمام بورس قندی میشد!
هرسال برند “قندقزوین” شیرین
نائل به نشان سربرندی میشد!
لاستیک تمامی هواپیماها
چینی و “دنا”یی و “سهند”ی میشد!
یک برگهی “روی” نزد زیبارویان
اسباب تفاخر و لَوَندی میشد!
میزان جهیزیهی دوشیزه رباب
یک بسته سهام” بسته بندی” میشد!
یک برگهی “پشم شیشه ایران” هم
مَهردمِ بختِ موکمندی میشد!
ای کاش تمام بورس قندی میشد!
ای کاش کهاتیم بورس درسطح جهان
باتیم “فنرباغچه” اَفَندی میشد!
بابورس “پیونگ یانگ” خواهرخوانده
سرمشقِ دمشقی وخجندی میشد!
سرگلزن تیم بود “استاد اسدی”
دروازه نصیب “کربکندی” میشد!
تحلیلگردرجه سه تالارش
مشهورتراز “اِبی” و “اَندی” میشد!
بازاربه رنگ سبز واین تحفهی سبز
تقدیم به “صفارهرندی”میشد!؟
ای کاش تمام بورس قندی میشد!
ای کاش که اقتصاد منشوری ما
بیماری چندمش “هلندی”میشد!
پاکیزه ز پولشویی و رانت و فساد
واکسینه ز هر میکروب گندی میشد
صددرصد مالیات ازبخش خلاف
زآنهاکه زیاد داشتندی میشد!
شایسته به جای خویش مشغول به کار
بی هیچ چرا و چون و چندی میشد!
آن گاه دبیربخش سابیدن کشک
مسئول ستاد ماست بندی میشد!
ای کاش تمام بورس قندی میشد!
ای کاش سهامدارکوچک سرسال
لبهای گلش بگو بخندی میشد
باسودسهام می پریدازآتش
درچشم همه خوشاگَلَندی میشد!
هروقت به بام بورس حافظ میرفت
دراوج دچارسربلندی میشد!
بخشنده به خلق بودچون شاه عباس
یاجفت کریم خان زندی میشد!
درخاتمه هم به جرم حاتم بخشی
دارای حقوق مستمندی میشد!
ای کاش تمام بورس قندی میشد!
ای کاش تمام ماضررمی کردیم
تاملک قرین سربلندی میشد
با سود ضررهای من و ما ایران
بیگانه ز فقر و دردمندی میشد
درتیمچهی شیوخ لاستیک وشکر
یادی ز غم “شهیدقندی” میشد!
آن حافظ رای های ما بازنشست
بعدازصدوبیست سال واندی میشد!
ای کاش سهامدارغمگین شب عید
خندان زچنین شعرچرندی میشد!
ای کاش تمام بورس قندی میشد…
“کیشو” ۲۴/۱۲/۱۳۹۰
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید