بحران سیاسی ایتالیا زنگ خطری برای اتحادیه اروپایی
انتخابات پارلمانی ایتالیا در روز یکشنبه چهارم مارس منجر به نتایجی شد که هر چند تا حدودی قابل پیش بینی بود اما به دلیل ابعاد بالای رای راستگرایان و جنبش پوپولیست “پنج ستاره” بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران را غافلگیر کرد. نتایج غیر رسمی نشان می دهد که ائتلاف راستگرایان به رهبری “سیلویو برلوسکونی” سیاستمدار جنجالی و همیشه در معرض جرم این کشور توانسته است حدود ۳۷ درصد آراء را کسب کند اما با پیشی گرفتن حزب راست افراطی “لیگ” به رهبری “ماتئو سالوینی” با ۱۷,۷ درصد بالاتر از حزب “ایتالیا به پیش” برلوسکونی با حدود ۱۴ درصد در این ائتلاف، تمام معادلات پیش بینی شده در این ائتلاف را تغییر داده است. نخست وزیر اسبق ایتالیا به دلیل عدم امکان نخست وزیری تا یک سال دیگر به دلیل دوران محکومیت خود از قبل “آنتونیو تایانی” رئیس فعلی پارلمان اروپا را کاندیدای سمت نخست وزیری کرده بود که حالا با پیروزی حزب لیگ در این ائتلاف امکان تمکین حزب اول از حزب فروتر در این ائتلاف وجود ندارد. از طرف دیگر با توجه به رای ۳۷ درصدی این ائتلاف که برای تشکیل دولت کافی نخواهد بود، جلب مشارکت یک حزب دیگر برای تشکیل دولت ائتلافی با رهبری این فراکسیون پنج حزبی بسیار سخت خواهد بود. از طرف دیگر پیروز اصلی این انتخابات حزب پنج ستاره با کسب ۳۲ درصد آراء که تبدیل به بزرگترین حزب درون پارلمان آینده شده است، اگر از نگرش قبل از انتخابات خود برای عدم ائتلاف با دیگر احزاب کوتاه بیاید امکان بیشتری نسبت به ائتلاف رقیب برای تشکیل دولت خواهد داشت. اما در این میان بازنده اصلی حزب حاکم “دمکرات” به رهبری ماتئو رنزی بوده است که با کسب رای کمتر از ۲۰ درصد هیچ شانسی برای تشکیل دولت ندارد و تنها می تواند در ائتلاف با یکی از دو جناح پیروز به عنوان حزب دوم ایفای نقش کند. برای دمکرات ها نیز تصمیم گیری در این خصوص بسیار مشکل است چنانچه نزدیک شدن به راستگرایان برای آنان یک خودکشی سیاسی است و پیوستن به جنبش پنج ستاره تا حدود زیادی متحدین اروپایی آنان را ناخشنود می کند. در این میان احزاب کوچکتری از جمله جریانات کمونیستی هم وجود دارند که هر چند ائتلاف آنان با راستگرایان کاملا منتفی می باشد اما به دلیل رای پائین حزب دمکرات که قبلا با آن در ائتلاف قرار داشته اند هیچ معادله یی را تغییر نخواهد داد، در صورتی که اگر با جنبش پوپولیست پنج ستاره متحد شوند امکان تشکیل دولت برای این حزب و شوکه کردن اتحادیه اروپایی را دارند. به همین دلیل با توجه به ترکیب آرای جناح ها و احزاب سیاسی زمینه تشکیل دولت آینده در ایتالیا بیش از پیش در هاله یی از ابهام قرار دارد و در هر صورتی به لحاظ بروز بحران در سومین قدرت اتحادیه اروپایی یک ضربه بزرگ به موجودیت این اتحادیه خواهد بود.
بر اساس گمانه زنی سیاستمداران و تحلیلگران امور ایتالیا در چنین شرایطی تشکیل دولت با ثبات در این کشور تقریبا منتفی و تا حدودی غیر ممکن تلقی می شود و از هم اکنون تقریبا همگان متفق القولند که تحمیل سیاست های انقباضی دولت “آنگلا مرکل” بر ساختار اتحادیه اروپایی دلیل اصلی تمام تلاطم های سیاسی در درون این اتحادیه بوده است. چنانچه “سون گیگولد” نماینده حزب سبزها پیروزی نیروهای دست راستی و ضد اروپایی را نتیجه دیگری از سیاستهای دولت آلمان دانسته و می گوید “بیکاری جوانان و فقر در ایتالیا حاصل اعمال سیاست صرفهجویی اقتصادی آلمان در اتحادیه اروپا می باشد”. زمین لرزه سیاسی در ایتالیا هر چند که قبلا در دیگر کشورهای اروپایی هم تقریبا دیده شده است و پیروزی “برکسیت” در بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپایی در حد یک زلزله ستون های اتحادیه اروپایی را لرزاند اما از آنجا که لندن همیشه وصله ناچسب اتحادیه تلقی می شد، آمادگی پذیرش آن برای رهبران اروپایی از قبل وجود داشت. در صورتی که نتایج انتخابات پارلمانی ایتالیا با پیروزی راستگرایان افراطی و پوپولیست های منتقد سیاست های اتحادیه زنگ خطر واقعی تری را برای این رهبران به صدا در آورده است. آنان که چشم امیدشان به سلیویو برلوسکونی به عنوان ناجی در زمان افول چپ میانه حاکم بود، حالا با پیشی گرفتن حزب لیگ بر حزب ایتالیا به پیش برلوسکونی بسیاری از امیدهای خود را بر باد رفته می بینند.
نتایج انتخابات ایتالیا بار دیگر اثبات کرد که سیاست های اتخاذ شده در طی یک دهه اخیر اتحادیه اروپایی کاملا شکست خورده است و نیروهای ضدسیستمی از چپ تا راست به میزانی از قدرت در بین رای دهندگان دست یافته اند که می توانند بسیاری از معادلات سنتی را در هم بریزند. این نتیجه حتی فراتر از قاره اروپا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا هم به وضوع با اقبال عمومی جوانان به “برنی سندرز” که با تقلب در حزب دمکرات از رقابت نهایی باز ماند و سپس پیروزی “دونالد ترامپ” خود را نشان داده بود. در واقع جوامع غربی هم اکنون دارند تاوان بحران مزمن نظام سرمایه داری و شکست کامل سیاست “نئولیبرالیسم” بر ساختار جهانی را می پردازند. بعد از فروپاشی شوروی و رویای “پایان تاریخ” ایدئولوگ های نئولیبرال در یک مسیر جنونانه، دولت های سرمایه داری حتی گام به گام تمام امتیازات تعیین شده در “دولت رفاه کینزی” را از طبقات کارگری و زیرین اجتماعی بازپس گرفتند و موجب رشد شتابناک شکاف های طبقاتی در تمامی جوامع گردیدند. اینکه گفته می شود ثروت یک درصد جامعه معادل ثروت ۹۹ درصد دیگر جامعه در سطح جهانی رسیده و متعاقب آن جنبش های اعتراضی بزرگی علیه سیستم حاکم ظهور یافته است، یک واقعیت عینی می باشد که متاسفانه تا به امروز نهادهای قدرت در سیستم های ملی، اتحادیه یی و جهانی هنوز نخواسته اند حقیقت و تبعات آن را بپذیرند. ایتالیا اتفاقا یکی از کشورهایی بود که در متن این تخریب نئولیبرالیستی قرار داشت و بحران اقتصادی به شدت مثل اسپانیا، یونان، ایرلند و پرتقال گریبان آن را گرفته بود اما رهبران اتحادیه اروپایی با سیاست ارعاب و تهدیدی که یونان را به تسلیم واداشتند، فکر کردند می توانند جوامع دیگر را هم به تمکین وادار کنند. امروز ایتالیا و فردا اسپانیا که بدون تردید در همین مسیر گام بر می دارد اما یونان ضعیف نسیتند و به زودی باید اتحادیه اروپایی در سیاست های اساسی خود تجدیدنظر کند یا آماده فروپاشی باشد. ادامه بحران سیاسی در ایتالیا که می تواند منجر به تجدید انتخابات شود، در صورت عدم توافق احزاب برای تشکیل دولت ائتلافی می تواند این بحران را به کل اتحادیه اروپایی منتقل کند و آن هم در زمانی نامناسب که در واشینگتن دونالد ترامپ نیز علیه این اتحادیه شمشیر را از رو بسته است.
۱۶/۱۲/۹۶
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.